«روزى تو، در مسجد بر روى خاک خفته بودى. پیامبر، صلوات اللّه علیه، دلش هواى دیدن تو را کرد. راه افتاد تا بیاید تو را ببیند، وقتى وارد مسجد شد، تو را دید که خوابیده بودى و صورتت خاک آلود بود. چشمان پیامبر(صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) پر از اشک شد. یک قطره اشک بر صورت خاک آلود تو چکید.
بوى خوشى را احساس کردى، آن وقت پیامبر(صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) صدایت کرد: «برخیز یا ابوتراب.»
این اولین بارى بود که این نام را مى شنیدى؛ «پدر خاک!»
چه قدر این نام به دلت نشست!....
نویسنده : حسین احمدی در کتاب حکایت های دلنشین از امیرالمؤمنین به نقل از مجله رشد.
چند نکته درباره لقب ابوتراب
أبوتُراب به معنای شخص خاک آلود، از لقبهای امام علی (علیه السّلام) که از سوی پیامبر اکرم (صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) دربارهی او به کار برده است.
گفتهاند این لقب از محبوبترین لقبهای برای علی بود.
بنیامیه این لقب را برای تحقیر امام علی به کار میبردند.
علت دادن لقب ابوتراب به حضرت علی در روایات
عَبایَة بن رِبعی از عبدالله بن عباس پرسید: چرا پیامبر(صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) خدا به علی (علیه السّلام) لقب ابوتراب داد؟ عبداللّه بن عباس پاسخ داد:
«به این جهت که او صاحب زمین است و حجت خدا بر اهل زمین. پس از رسول خدا بقا و آرامش زمین به وجود او بسته است و من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «در روز قیامت، کافر پاداش و منزلت شیعه علی را مینگرد و میگوید: یا لَیتَنْی کنْتُ تُرّابیا (ای کاش من نیز وابسته به ابو تراب بودم و از شیعیانش محسوب میشدم)؛ و این همان گفتار خداوند است که در آیه ۴۰ سورۀ نبأ میفرماید: ... «وَیقُولُ الْکافِرُ یا لَیتَنِی کنتُ تُرَابًا»؛ و کافر گوید: «کاش من خاک بودم.»
منبع: مجلسی، بحارالانوار، ج۳۵، ص۵۱ و صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۱۵۶.
بنا به نقل سکتواری بُسنَوی نخستین کسی که به کنیه (ابو تراب) نامیده شد علی بن ابی طالب رضی الله عنه است، این کنیه را رسول خدا (صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) به او داد، آنگاه که دید او بر روی زمین خوابیده و خاک بر پهلوی او نشسته است، از روی لطف و مهربانی به او فرمود: برخیز ای ابوتراب. و این محبوبترین القاب او بهشمار میرفت، و از آن پس، به برکت نفس محمّدی این کرامتی برای او گردید؛ زیرا خاک، خبرهای گذشته و آینده تا روز قیامت را برای او باز میگفت. این را بفهم که رازی است بیپرده.
منبع: السکتواری، محاضرة الأوائل، ص۱۲۳ و امینی، الغدیر، ج۶، ص۳۳۷-۳۳۸.
پیامبر اکرم (صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) با گروهی از یارانش در نیمه جمادی الاولی سال دوم هجری به تعقیب کاروان قریش که به سرپرستی ابوسفیان عازم شام بود، تا نقطهای به نام عشیره پیش رفتند، امّا اثری از کاروان قریش نیافتند. در یکی از روزها که در عشیره بودند، پیامبر بر بالین علی (علیه السّلام) و عمار آمد، دید خوابیدهاند و بر سر و صورت علی (علیه السّلام) خاک نشسته است. حضرت آن دو را با مهربانی و ملاطفت بیدار کرد و خطاب به علی (علیه السّلام) فرمود: ای ابوتراب (آغشته به خاک) برخیز! آیا نمیخواهی شقیترین مردمان روی زمین را به تو خبر دهم! یکی به نام احمیر (لقب قدار بن سالف) است که ناقه صالح پیامبر را پی کرد. دیگری کسی است که شمشیر بر فرق تو میزند و محاسن تو را به خون سرت رنگین میکند.
منبع: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۰۰؛ ابن شهر آشوب، المناقب، ج۳، ص۱۱۱.
نویسنده: ریحانه