پاسخ به:لطیفه های کودکانه
معلم: چرا انشایی که درباره ی گربه نوشتی مثل انشای برادرته؟!
رضا: آقا اجازه چون ما یک گربه بیشتر تو خونمون نداریم!!
مردی سوار اتوبوس دو طبقه می شود. هرچه اصرار می کنند به طبقه بالا برود،
نمی رود و می گوید:دفعه پیش که سوار شدم، فهمیدم که طبقه بالا راننده ندارد!
مریم:مامان این پیراهنی که پوشیدم خیلی برایم کوچک شده و به سختی نفس می کشم.
مادر:هیچ اشکالی نداره دختر گلم به خاطر اینکه تو سرت را از آستین بیرون آوردی!
معلم:چند نوع دندان داریم نام ببرید.
شاگرد:نوک زبانم است؛ شما فقط اولی اش را بگویید.
معلّم:آسیا….
شاگرد:یادم افتاد؛ آسیا،آمریکا، اروپا آفریفا و …
به یک نفر میگن شما اهل تهران هستید؟ او می گوید:خیر اهل مطالعه می باشم.
قاضی:روز روشن دزدی می کنی واقعاً خجالت نمیکشی؟
دزد:قربان شبانه هم که می رویم مردم باز گلایه می کنند آخر ما چه زمانی به کسب و کار خود بپردازیم.
پزشک:بیماری که پیش من آورده اید آیا هذیان هم میگوید و خیال پردازی می کند ؟
پرستار:بله آقای دکتر اتفاقاً پیش پای شما که هنوز نیامده بودید گفتند:الان عزرائیل وارد میشود.
پدر:پسر امتحان ریاضی را چگونه دادی ؟
پسر:بابا فقط یه دونه از سوالاتو اشتباه پاسخ دادم.
پدر:اشکال ندارد پسرم پس بقیه سوالات را درست نوشتی ؟
پسر:نه پدر به خاطر این که اصلا وقت نشد نگاهی به بقیه سوال ها بیاندازم.
دکتر:متاسفانه باید بگویم که چشم شما دوربین شده است.
بیمار:آخ جون چه خوب پس آقای دکتر لطفاً یک حلقه فیلم بهمن بدهید تا داخل دوربین بیندازد و چندتا عکس خوشگل بگیرم.
به یه نفر میگن : خوابیده آب نخور عقلت کم میشه. میگه : عقل دیگه چیه ؟ میگن : هیچی بابا آبتو بخور .
دکتر: بیماری شما چیه خانوم ؟ بیمار : هرچی که شما صلاح بدونین .
رئیس : خجالت نمی کشی تو اداره جدول حل میکنی ؟ کارمند : چیکار کنیم قربان این سرو صدای ماشینها که نمی ذاره آدم بخوابه!
اولی : از ماشینی که خریدی راضی هستی ؟ دومی : خودم نه ولی مکانیک سر کوچه خیلی راضیه !
از یه خنگ می پرسن : می گذاری پسرت بره دانشگاه؟ میگه : اگه به درسش لطمه نخوره ،آره .
دو تا گوجه داشتن تو خیابون راه می رفتن یه کیوی میاد رد میشه ، یکه از گوجه ها میگه : ممده از سربازی برگشته.