0

لطیفه های کودکانه

 
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

اگر گفتی بهترین راه مبارزه با مگس چیست؟
دوّمی: بهترین راه این است که آن ها را یکی یکی بگیریم و قلقلکشان بدهیم؛
وقتی خنده شان گرفت کمی فلفل توی  دهانشان بریزیم و رهایشان کنیم.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:15 PM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

معلم:«چرا در آخر ماه ، ماه پنهان می شود آیا می دانی کجا می رود؟»
شاگرد:«آقا حتماً می رد حقوقش را بگیرد.»

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:16 PM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

معلم:«چرا در آخر ماه ، ماه پنهان می شود آیا می دانی کجا می رود؟»
شاگرد:«آقا حتماً می رد حقوقش را بگیرد.»

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:17 PM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

محمود: من از بس گوشت گاو خوردم، پر زور وقوی شدم.

مسعود: پس چرا من این قدر ماهی می خورم، شنا یاد نگرفته ام.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:18 PM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

ایرج: بیژن چرا روزهای آفتابی باخودت چتر می آوری
بیژن :آخه روزهای بارانی بابام چتر را می برد.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:19 PM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

از آقا کلاغه می پرسند: اسمت چیست؟

کلاغه گفت: طوطی.

پرسیدند: پس چرا رنگت سیاه است؟

گفت: آخه توی زغال فروشی کار می کنم.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:20 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

کلاغه به درخت پیر گفت شنیدم که مامان بزرگ شدی اسم نوه ات چیه ؟

درخت با خوش حالی گفت اسمش مداده مداد

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:21 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

به مظفر گفتند یک جوک بگو. گفت: خیار.

گفتند: چه بی مزه. گفت: خیلی خوب بابا، خیار شور.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:22 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

مادر: پسرم برو مغازه الکتریکی، یک مهتابی بخر!
پسرک به مغازه که رسید، یادش رفت چی باید بگه…
کمی فکر کرد و گفت: آقا ببخشید می شه یک متر لامپ بدید.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:23 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

اولی: فیلم دیشب را تا آخر دیدی؟
دومی: بله
اولی: من خوابم برد. آخرش چی شد؟
دومی: هیچی، فیلم تمام شد.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:23 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

از مظفر پرسیدند: تولدت کی می شه؟

گفت: این سه شنبه نه، پنج شنبه ی دیگه.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:24 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

خال خالی گفت بند کفش بابای من خیلی زور دارد.

دوستش پرسید از کجا می دانی ؟

فسقلی جواب داد آخه دیروز بند کفشه رفت زیر پای بابام پرتش کرد روی زمین.

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:25 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

يک جوجه با مادرش دعوايش مي‌شود؛ مي‌رود روي ديوار و داد مي‌زند: پيشي بيا منو بخور!!!

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:26 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

به يک آدمِ فضول مي‌گويند: اگر نصف دنيا را به تو بدهيم، قول مي‌دهي ديگر فضولي نکني؟

آدمِ فضول مي‌گويد: نصف ديگرش را به چه کسي مي‌دهيد؟ 

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:27 PM
تشکرات از این پست
ariya93
ariya93
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1398 
تعداد پست ها : 668
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کودکانه

پسر مهربان داشت نوارخالی گوش میداد و بلند بلند گریه میکرده، بهش میگن چرا گریه میکنی؟
میگه: دلم واسه خواننده‌اش میسوزه، طفلکی لال بوده!

پنج شنبه 22 اسفند 1398  10:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها