0

شعر کودکانه مسافر

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

شعر کودکانه مسافر

 

مسافر

مسافر

مادرم نشسته است

در کنار پنجره

یک نخ بلند و سبز

می زند به آن گره

فرصتی نمانده است

تا تلاوت اذان

می پرد کبوتری

از زمین به آسمان

چادر زنی پر است

از شکوفه های ریز

خواب رفته بچه ای

روی قالی تمیز

من دلم گرفته است

چون که ما مسافریم

مثل این کبوتران

صبح زود می پریم

دوشنبه 12 اسفند 1398  9:21 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها