درس مقاومت و ایستادگی از داستان حضرت ايوب علیه السلام
حضرت ايوب علیه السلام با صبرش به مسلمانان درس مقاومت در برابر مشكلات و ناراحتي هاى زندگى داد.
درس مقاومت و ایستادگی از داستان حضرت ايوب علیه السلام
خداوند در سوره ص آیه 41 به پیامبر صلی الله علیه و آله مى فرمايد: «بنده ما ايوب را بياد آور هنگامى كه پروردگارش را خواند و عرض كرد: شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است».
شرح ماجرای گرفتاری های ایوب علیه السلام در قرآن نيامده، ولى در روایتی به اين صورت نقل شده است:
شخصی از امام صادق علیه السلام سؤال كرد: بلائى كه دامنگير ايوب شد براى چه بود؟ امام جواب مشروحى فرمود كه خلاصه اش چنين است:
ايوب به خاطر كفران نعمت گرفتار آن مصائب عظيم نشد، بلكه به خاطر شكر نعمت بود، زيرا شيطان به پيشگاه خدا عرضه داشت كه اگر ايوب را شاكر مى بينى به خاطر نعمت فراوانى است كه به او داده اى، بدون شک اگر اين نعمت ها از او گرفته شود هرگز بنده شكرگزارى نخواهد بود! خداوند براى اينكه اخلاص ايوب را بر روشن سازد، و او را الگويى براى جهانيان قرار دهد كه به هنگام نعمت و رنج شاكر و صابر باشند به شيطان اجازه داد كه بر دنياى او مسلط گردد. شيطان از خدا خواست اموال سرشار ايوب، زراعت و گوسفندانش و همچنين فرزندان او از ميان بروند، آفات و بلاها در مدت كوتاهى آنها را از ميان برد، ولى نه تنها از مقام شكر ايوب كاسته نشد بلكه افزوده گشت! او از خدا خواست كه اين بار بر بدن ايوب مسلط گردد و آن چنان بيمار شود كه از شدت درد و رنجورى به خود بپيچد و اسير بستر گردد. اين نيز از مقام شكر او چيزى نكاست.
ولى جريانى پيش آمد كه روح او را سخت جريحه دار ساخت و آن اينكه جمعى از راهبان بنى اسرائيل به ديدنش آمدند و گفتند: تو چه گناهى كرده اى كه به اين عذاب اليم گرفتار شده اى؟ ايوب گفت: به پروردگارم سوگند كه خلافى در كار نبوده، هميشه در طاعت الهى كوشا بوده ام و هر لقمه غذايى خوردم يتيم و بينوايى بر سر سفره من حاضر بوده است.
ايوب از اين شماتت دوستان بيش از هر مصيبت ديگرى ناراحت شد، ولى باز رشته صبر را از كف نداد و باز شاکر بود، تنها رو به درگاه خدا آورد و جمله هایى بيان نمود، چون از عهده امتحانات الهى به خوبى برآمده بود خداوند درهاى رحمتش را بار ديگر به روى اين بنده صابر و شكيبا گشود و نعمت هاى از دست رفته را يكى پس از ديگرى و حتى بيش از آن به او ارزانى داشت، تا همگان سرانجام نيك صبر و شكيبايى و شكر را دريابند.[1]
داستان شگفت انگیز ايوب علیه السلام و صبر و شکر بی نظیرش پیام ها و درسهای مهمى را در خود دارد:
1- آزمون الهى آن قدر گسترده است كه حتى انبياء نیز با شديدترين و سخت ترين آزمايش ها آزموده مى شوند، چرا كه طبيعت زندگى اين جهان بر اين اساس گذارده شده است.
2- هنگامى سرازیری امواج حوادث و بلا، نه تنها نبايد نوميد شد، بلكه بايد آن را نشانه اى بر گشوده شدن درهاى رحمت الهى دانست، حضرت على علیه السلام مى فرمايد: «به هنگامى كه سختي ها به اوج خود مى رسد فرج نزديك است و هنگامى كه حلقه هاى بلا تنگ تر مى شود راحتى و آسودگى فرا مى رسد».[2]
3- وجود حوادث سخت، گاه در زندگى انسانها چه پيامبر باشد چه فرد عادى يك ضرورت است، ضرورت آزمايش و شكوفا شدن استعدادهاى نهفته و بالآخره تكامل وجود انسان. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «بيش از همه مردم پيامبران الهى گرفتار حوادث سخت مى شوند، سپس كسانى كه پشت سر آنها قرار دارند، به تناسب شخصيت و مقامشان».[3]
4- اين ماجرا درس شكيبايى به همه مؤمنان در تمام طول زندگى مى دهد، همان شكيبايى كه سرانجامش پيروزى در تمام زمينه هاست و نتيجه اش داشتن مقام محمود و منزلت والا در پيشگاه پروردگار است.
5- آزمونى كه براى يك انسان پيش مى آيد آزمونى براى دوستان و اطرافيان او نیز می باشد تا ميزان صداقت و دوستى آنها محك زده شود كه تا چه حد وفادارند، ايوب هنگامى كه اموال، ثروت و سلامت خود را از دست داد دوستانش پراكنده شدند و حتی زبان به شماتت و ملامت گشودند و بهتر از هر زمان خود را نشان دادند.
6- اين ماجرا اين حقيقت را تاكيد مى كند که نه از دست رفتن امكانات مادى و روى آوردن مشكلات و فقر دليل بر بى لطفى خداوند نسبت به انسان است و نه داشتن امكانات مادى دليل بر دورى از ساحت قرب پروردگار، بلكه انسان مى تواند با داشتن همه اين امكانات بنده خاص او باشد، مشروط بر اينكه اسير مال، مقام و فرزند نگردد و با از دست دادن آن، زمام صبر از دست ندهد.[4]
#مقاومت #ایستادگی #داستان #حضرت_ایوب #صبر
یادداشت: سیدمهدی سیدمرادی
پی نوشت ها:
[1] تفسير قمي، على بن ابراهيم قمى، تحقیق موسوى طيّب جزائرى، دارالكتاب، قم، 1404ق، ج 2، ص 239.
[2] نهج البلاغه، شريف رضي، تحقیق صبحي صالح، هجرت، قم، 1414ق، ص 536.
[3] كافي، كلينى، محمد بن يعقوب، دارالكتب الإسلامية، تهران، 1407 ق، ج 2، ص 252.
[4] تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، ج 19، ص 301.