0

لطیفه های کوتاه

 
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

سعید به دوستش محسن: برادرت که به خارج رفته ، از چه راهی امرار معاش می کند؟محسن : از راه نویسندگی.

سعید : چه می نویسد؟

محسن : هر ماه به پدرم نامه می نویسد تا برایش پول بفرستد.

 

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:44 AM
تشکرات از این پست
farshon
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

معلم : امیر جان ، با حمید یک جمله بساز.

امیر : شما چقدر شبیه همید!

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:45 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

پزشک : خوب پسرم! حالا باید دندانهایت را امتحان کنم.

پسر بچه : آقای دکتر! امتحان کتبی یا شفاهی؟؟؟

 

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:46 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

اولی : پدر من با یک حرکت دست می تواند یک کامیون را نگه دارد!

دومی : مگه پدرت چه کاره است؟

اولی : پلیس!!

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:47 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

دیوانه ای لب چاه نشسته بود و می گفت: هفت هفت هفت… شخصی به او رسید و گفت: برای چه هفت هفت می گویی؟ دیوانه مرد را به چاه انداخت و گفت: هشت هشت هشت…!

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:48 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

اولی: می شود یک سوال از شما بکنم؟
دومی: نه! آخر مرد حسابی ساعت سه نصفه شب هم وقت سوال پرسیدن است!؟
اولی: متشکرم. می خواستم بدانم ساعت چند است.

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:48 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

پرویز به دوستش گفت: فرق میان آموزگار و دماسنج چیست؟

دوستش گفت: هیچ! چون هر کدام از آن ها صفر را نشان بدهند تن آدم می لرزد.

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:53 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

معلم تاریخ خطاب به دانش آموزی گفت: بچه تو چقدر کثیف هستی، چند روز است که حمام نرفته ای؟
شاگرد گفت: آقا از وقتی که شما گفتید امیر کبیر را در حمام کشتند.

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:54 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

معلم: «مریم! بگو ببینم چرا استخوان دایناسورهای قدیمی را توی موزه نگه می دارند؟»مریم: «اجازه خانم! چون نمی توانند جدیدش را پیدا کنند!»

 

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:55 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

برادر بزرگتر: پسر تو هیچ خجالت نمی کشی این هندوانه بزرگ را خوردی و فکر من نبودی؟

برادر کوچکتر: برعکس داداش همه اش به فکر تو بودم که مبادا یکدفعه سر برسی!

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:56 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

اولی: چرا ماهی ها نمی توانند حرف بزنند؟

دومی: تو خودت اگر دهانت پر از آب باشد می توانی حرف بزنی؟

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:58 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

یه روز یه نفر می ره ماهی بگیره، تور رو می اندازه تو دریا؛ اما هر چی می کشه در نمی یاد.
می ره زیر آب، می بینه ماهی ها تور رو بستن، دارن والیبال بازی می کنن.

سه شنبه 13 اسفند 1398  10:59 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

دو تا دروغگو پایین کوه با هم صحبت می کردند.

اولی گفت: اون مورچه را روی نوک کوه می بینی؟

دومی گفت: کدام، اونی که چشماش را بسته یا اونی که چشمهایش باز است؟\

سه شنبه 13 اسفند 1398  11:00 AM
تشکرات از این پست
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

عکاس:چرا به دوربین پشت کرده ای ؟

نیما: چون این عکس را برای کسی می فرستم که با او قهر هستم!

پنج شنبه 14 فروردین 1399  10:11 AM
تشکرات از این پست
farshon
nori200
nori200
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 1294
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:لطیفه های کوتاه

اگر دو دو تا بشه چهار تا، چهار چهار تا بشه شانزده تا، تو بگو شش شش تا چقدر می شه؟

کاوه با اعتراض جواب داد:

آقا انصاف داشته باشید. آسون آسون هاشو خودتون جواب می دهید، سخت هاشو باید من بگم.

پنج شنبه 14 فروردین 1399  10:11 AM
تشکرات از این پست
farshon
دسترسی سریع به انجمن ها