دین اسلام،کامل ترین دین در میان ادیان الهی است که به همه جوانب زندگی انسان نگاهی ویژه دارد و برنامه ای کامل برای این منظور در نظر گرفته تا انسان ها با عمل به این برنامه به تکامل برسند. سفارش و تأکید بسیار اسلام بر علم آموزی،تا جایی است که نخستین آیاتی که بر پیامبر بزرگوار اسلام نازل شد، سفارش به خواندن بود:«بخوان به نام پروردگارت که [جهان را]آفرید. [همان کسی که ] انسان را از خون بسته ای خلق کرد. بخوان که پروردگارت بزرگوار است؛ همان کسی به وسیله قلم تعلیم کرد و به انسان آنچه را نمی دانست،یاد داد».
خداوند در قرآن کریم با صراحت تعلیم را یکی از اهداف برانگیخته شدن پیامبر اکرم(ص) دانسته وفرموده است:«او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده ،رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان می خواند وآنان را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن )و حکمت می آموزد».
با توجه به اینکه یکی از اهداف بعثت پیامبر گرامی اسلام نیز تعلیم وتعلم است، در گفتار و رفتار خود بارها به اهمیت علم،آموختن و نقش آن درتکامل زندگی انسان تأکید و سفارش کرده است. نقل است پیامبر اکرم(ص) دو گروه را در مسجد دید؛گروهی مشغول عبادت بودندو گروهی سرگرم مذاکره و بحث علمی . پس آن حضرت رفتن به نزد گروه دوم را بر پیوستن به جمع عبادت کنندگان ترجیح داد و درباره این رفتار خود فرمود:«من برای تعلیم فرستاده شده ام».
تحصیل علم از نظر اسلام یک ضرورت مطلق است و هیچ قید و شرطی ندارد. «نه قید زمانی نه قید مکانی وفردی ونه هیچ قید ومحدودیت دیگری. از حدیث معروف «اطلبوا العلم و لو بالصین؛علم را طلب کنید؛ اگر درچین باشد»،درمی یابیم که از نظر اسلام،طلب علم فریضه ای است که جا ومکان خاصی نمی شناسد و محدودیت مکانی ندارد. همچنین، این حدیث معروف را بارها شنیده ایم که «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد؛زگهوراه تا گور دانش بجوی!» که نشان می دهد علم آموزی، محدودیت زمانی ندارد و نیز حدیث بسیار معروف و مشهور پیامبر(ص) را که فرمود: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه؛علم آموزی برهرمسلمانی واجب است.»واحادیث معروف دیگری که هر کدام دلیل ونشانه محکمی است براثبات وجوب و ضرورت آموزش وتعلیم وتعلم در اسلام .
سواد آموزی : نخستین گام درتوسعه فردی و اجتماعی
یکی از دشواری های اساسی در کشورهای درحال توسعه،مسئله بی سوادی است. در کشورهای توسعه یافته، میزان بی سوادی در میان افراد بالاتر از ۱۳سال،بین۳تا ۴درصد است؛ درحالی که این رقم در مورد کشورهای درحال توسعه،از مرز ۵۰درصد نیز بالاتر می رود وحتی در برخی کشورها از ۸۰درصد هم فراتر رفته است. ضعف آموزش و پرورش در درجه اول، از کافی نبودن تعداد آموزگاران مدارس و کمبود وسایل و امکانات آموزشی سرچشمه گرفته است. روشن است مشکلات در کشورهایی که درآنها جمعیت ها به زبان ها و لهجه های متفاوت گفت و گو می کنند، شدیدتر است. پایین بودن میزان تعلیم عمومی،نتایج اسفباری در زمینه های گوناگون فنی، اداری،اجتماعی واقتصادی به بار آورده است، به گونه ای که در این زمینه ها به میزان ناچیزی متخصص در این کشورها وجود دارد .در کشورهای جهان سوم آموزش به طور ناهماهنگی در میان مردم انتشار یافته است. عوامل جنسیت،شهرنشینی و وضع اقتصادی در سواد آموزی دخالت دارد. افزون براین،مهم تر از همه،مسئله فرار مغزها را باید از جمله مسائل کشورهای جهان سوم دانست.
ازسویی باید دانست در دنیای امروز،بی سوادی با اتلاف منابع و نیروی انسانی مترادف است. به موازات پیشرفت علم و فناوری، تربیت وبه کارگیری درست نیروها،در دست یابی به اهداف برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی مفید و لازم است. آموزش و به کارگیری آن و از میان بردن جهل،باعث کارآفرینی و انگیزه حضور ومشارکت درعرصه های سیاسی و اجتماعی می شود و مدیریت آموزشی باهمکاری سازمان های مختلف، به ایجاد سازمان های محلی می انجامد.
منبع: اشارات شماره۱۲۸