پاسخ به شبهات پیرامون مهدویت در اهل سنت
سید محمد حسینی قزوینی
مجله مربیان - تابستان ۱۳۸۸ - شماره ۳۲
این بحث خلاصه ای است از دو جلسه درس حجه الاسلام والمسلمین دکتر سید محمد حسینی قزوینی که در تاریخهای سوم وبیست وچهارم بهمن۱۳۸۷ در مدرسه فیضیه تدریس شده ونرم افزار مکتبة اهل بیت آنها را آورده است.
در این جلسه، مباحثی را پیرامون پاسخگویی به شبهات آقای قرضاوی داریم. با اینکه ایشان مشهور به مرد تقریب است وآثار وسخنرانی های زیادی در موضوع تقریب دارد ومسافرت های زیادی هم به ایران داشته وبا شخصیت های متعدد، دیدارهای مختلفی داشتهاست، ولی در این چند ماه اخیر، بحث هایی از طرف ایشان مطرح شد که انتظار نمی رفت. ما، این را نه به موقعیت ایشان که به عنوان رئیس اتحادیه علمای اهل سنت جهان است ونه باتوجه به سیاست امروز دشمنان اسلام که در راه ایجاد تفرقه در میان امت اسلامی دارند، تلاش می کنند، صلاح نمی بینیم.
ایشان مصاحبه ای در هشتم ماه رمضان امسال با یکی از روزنامه های مصر داشت وما همحدود هفت جلسه پیرامون شبهات ایشان بحث کردیم. جدیدا هم یک دسته گل دیگری بهآب داده وخوراک بعضی از رسانه ها وسایت های وهابی شده است. شبهه جدید ایشان دررابطه با مهدویت است. من همین امروز از سایت های مختلف جستجو کردم ودر بیش از ۲۰۰سایت، صحبت های ایشان نوشته شده است.
ایشان در ۱۸ اکتبر ۲۰۰۸ میلادی (مطابق با ۲۷ مهر ۱۳۸۷ شمسی و۱۸ شوال ۱۴۲۹قمری) مصاحبه ای را با یکی از روزنامه های عربستان سعودی به نام المدینة داشت وهمچنین در روزنامه الوطن قطر هم نوشته شد. اگر سایت الشرقیه والعرب والوطن را ملاحظه بفرمایید، صحبت های ایشان را در آنجا قرار داده اند وعنوانی را که به آن داده اند، این است:
قضیة المهدی کلها لا أصل لها فی القرآن ولم یتحدث عنها بالعبارة ولا بالإشارة.
قضیه مهدویت، در قرآن - نه به صراحت ونه به اشاره - نیامده است.
البته خلاصه شبهات ایشان در محور مهدویت، سه مسئله است:
شبهه اول: موضوع مهدویت - با آنکه موضوع اساسی است ودر قرون متأخر ودر عصرحاضر، اهتمام زیادی به آن داده می شود ووقت زیادی از مسلمانان وبزرگان را گرفته است، - در قرآن، نه با اشاره ونه با کنایه نیامده است.
شبهه دوم: در صحیح بخاری وصحیح مسلم، در رابطه با مهدویت، روایتی نیامده است.اگر مهدویت صحیح بود، باید در صحیح بخاری وصحیح مسلم می آمد.
شبهه سوم: اگر در بعضی از کتب غیر از صحیحین، روایتی در موضوع مهدویت آمده است، از نظر سند مخدوش است.
بنده ابتدا یک نکته ای را عرض کنم، سپس به صحبت های آقای قرضاوی که خلاف قرآن وسنت وخلاف اجماع علمای اهل سنت است، پاسخ بدهم.
گاهی بحث ما در مهدویت، مهدویت نوعی است که می گوییم آیا اصل مهدویت در قرآن وروایات آمده است یا خیر؟ گاهی هم بحث بر مهدویت شخصی است که آیا آن مهدویتی که درقرآن وروایات آمده، همان مهدی است که شیعه به آن معتقد است که در سال ۲۵۵ هجریقمری به دنیا آمده ودر سال ۲۶۰، آغاز غیبت صغری بوده ودر سال ۳۲۸ هم آغاز غیبتکبرای او بوده است؟
بحث مهدویت نوعی، بحثی است که شیعه واهل سنت، به آن اتفاق نظر دارند. ولی دربحث مهدویت شخصی، اختلاف ما با اهل سنت زیاد است. چون آنها معتقدند که در آخرالزمان، ایشان از پدر ومادری که ما نمی شناسیم، به دنیا خواهد آمد وجهان را پر از عدل ودادخواهد کرد. گرچه حدود ۱۳۰ نفر از بزرگان اهل سنت، صراحت بر ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) در سال ۲۵۵ هجری دارند ودر این زمینه، با شیعه هم عقیده هستند.
آقای قرضاوی اصل مهدویت نوعی را زیر سوال برده است، نه آن مهدویت شخصی را - کهما معتقدیم حضرت مهدی (علیه السلام) دوازدهمین خلیفه وامام است که در سال ۲۵۵ هجری به دنیا آمده است - ومی گوید: قضیة المهدی کلها لا أصل لها فی القرآن ولم یتحدث عنها بالعبارة ولا بالإشارة.
قضیه مهدویت، در قرآن، نه به صراحت ونه به اشاره، نیامده است.
جواب شبهه اول:
حدود ۲۵۰ آیه در قرآن کریم آمده است که شیعه وسنی آنها را به حضرت مهدی (علیه السلام) تفسیر کرده اند. یعنی یک مورد یا ده مورد نیست، بلکه ۲۵۰ آیه است که در روایات، تفسیر به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شده است.
بنده چند آیه از آیات قرآن که در مورد مهدویت است را از چند کتاب معتبر واز چندشخصیت برجسته اهل سنت - به عنوان مشت نمونه خروار - بیان می کنم وبعد هم از آقای قرضاوی سوال می کنیم که این بزرگان اهل سنت را قبول دارد یا ندارد؟
آیه اول:
سوره توبه، آیه ۳۳:
هوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی ودِینِ الْحقِّ لِیظهِرَهُ عَلَی الدِّین کلِّه ولَوْ کرِه الْمُشْرِکونَ
آقای امام قرطبی - که از مفسران بنام اهل سنت واز شخصیت های برجسته تفسیریاست - می گوید:
قال السدی: ذاک عند خروج المهدی، لا یبقی أحد إلا دخل فی الاسلام. (تفسیر القرطبی، ج ۸، ص ۱۲۱)
همین عبارت را آقای امام المشککین، فخر رازی در تفسیر کبیرش آورده است. (تفسیرالرازی، ج ۱۶، ص ۴۰)
آقای ابو حیان آندلسی - از استوانه های تفسیری اهل سنت - در کتاب تفسیری خود آوردهاست. (تفسیر البحر المحیط لأبی حیان الأندلسی، ج ۵، ص ۳۴)
آقای ابن جوزی هم - که آقایان اهل سنت ارادت ویژه ای به او دارند - در کتاب تفسیر خودآورده است. (زاد المسیر لابن الجوزی، ج ۳، ص ۲۹۰)
آقای ثعلبی نیز در تفسیر خود آورده است. (تفسیر الثعلبی، ج ۵، ص ۳۶)
واز بزرگان شیعه هم، مرحوم طبرسی(ره) در مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۵ آورده است.
این یک آیه بود که اشاره دارد به زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که غیر ازدین اسلام، دین دیگری روی کره زمین باقی نخواهد ماند.
آیه دوم:
سوره بقره، آیه ۱۱۴:
لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی ولَهُمْ فی الْآَخرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ.
آقای طبری - که از مفسران بنام اهل سنت است وخود آقای ابن تیمیه که آقای قرضاویبه او ارادت ویژه دارد، صراحت دارد بر اینکه تفسیر طبری، تفسیر معتبر وخالی از روایاتجعلی ودروغین است. (منهاج السنة لإبن تیمیة، ج ۷، ص ۱۷۸)
- در تفسیر خود در تفسیر این آیه نقل می کند:
کفار در دنیا ذلیل خواهند شد:
فإنهم إذا قام المهدی وفتحت القسطنطینیة قتلهم، فذلک الخزی.
زمانی که مهدی قیام می کند وقسطنطنیة را فتح می کند، کفاری را که در برابر حکومت ایشانمقاومت می کنند را به ذلت وخواری می کشاند. (جامع البیان لإبن جریر الطبری، ج ۱، ص ۶۹۹)
آقای ابن أبی حاتم - که از مفسران بنام اهل سنت است وآقای ابن تیمیه تفسیر ایشان رایکی از تفاسیر معتبر ومستند ومتقن وخالی از جعلیات می داند. منهاج السنة لإبن تیمیة، ج ۷، ص ۱۷۹ - نقل می کند:
عن أبو زرعة ثنا عمرو بن حماد بن طلحة ثنا أسباط عن السدی:
اما خزیهم فی الدنیا فإنه إذا قام المهدی.
مراد از خزی در دنیا، اشاره به قیام مهدی وتأسیس حکومت جهانی اسلامی ونابودی همه کفاردارد. (تفسیر ابن أبی حاتم، ج ۱، ص ۲۱۱)
همین تعبیر را آقای سیوطی - که از استوانه های علمی اهل سنت است ووقتی ایشان ازدنیا رفت، مردم گفتند: علوم پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) در زیر خاک دفن شد ومادرها عاجزند همانند سیوطی را به دنیا بیاورند - در کتاب الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۰۸ آورده است.
آقای قرطبی می گوید:
السابعة: الخزی لهم فی الدنیا، قیام المهدی.
موضوع هفتم در تفسیر این آیه: خزی کفار در دنیا، اشاره به قیام امام زمان (علیه السلام) است. (الجامع لأحکام القرآن (تفسیر القرطبی)، ج ۲، ص ۷۹)
آقای شوکانی - که عزیز دردانه وهابیت است وأخیرا هم کتاب های او را در تیراژ وسیعیچاپ کرده اند - در کتاب فتح القدیر، ج ۱، ص ۱۳۲ همین تعبیر را دارد:
أما خزیهم فی الدنیا، اذا قام المهدی وفتحت القسطنطینیة قتلهم وذلک الخزی.
اینها از استوانه های علمی وتفسیری اهل سنت هستند وصراحت دارند که آیه ۱۱۴ سورهبقره، اشاره به قیام حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) دارد.
آیه سوم:
سوره بقره، آیه ۶۹:
وَمَنْ یطعِ اللَّهَ والرَّسُولَ فأُولَئِک مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیینَ والصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ والصَّالِحِینَ وحَسُنَ أُولَئِک رَفِیقًا.
در ذیل این آیه، بزرگان اهل سنت روایاتی را از حذیفه آورده اند که می گوید:
خدمت نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) رسیدم ودرباره این آیه توضیحی داد وسوال کردم: مراد از: وحَسُنَ أُولَئِک رَفِیقًا چیست؟ حضرت فرمود: هذا المهدی فی زمانه.
مراد از آن، اشاره به قیام حضرت ولی عصر ( ارواحنا لتراب مقدمه فداء) است. (شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۸ و۱۹۹)
آیه چهارم:
سوره زخرف، آیه ۶۱:
وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلساعَةِ فلَا تمْتَرُنَّ بِهَا واتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ.
مراد از: واتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ.
حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) است. (معالم التنزیل (تفسیر بغوی)، ج ۴، ص ۴۴۴؛تفسیر الکشاف الزمخشری، ج ۴، ص ۲۶؛ تفسیر کبیر فخر رازی، ج ۲۷، ص ۲۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۰۵؛تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۱۴۲)
ما اینها را به عنوان نمونه آوردیم تا ثابت کنیم که جمله آقای قرضاوی، دروغ وافتراء وبی اساس است. بزرگان اهل سنت، آیاتی از قرآن را آورده اند وتفسیر کرده اند به وجود وقیام مقدس حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) وتأسیس حکومت جهانی اسلامی.
مجموع آیاتی که در رابطه با حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) جمع آوریشده، حدود ۲۵۰ آیه می باشد.
جواب شبهه دوم:
آقای قرضاوی گفته است:
در صحیح بخاری وصحیح مسلم، در رابطه با مهدویت، روایتی نیامده است. اگر مهدویت صحیح بود، باید در صحیح بخاری وصحیح مسلم می آمد.
آقای احمد امین مصری، ابو زهره، محمد فرید وجدی، کامل مصطفی شیبی، احمد محمود صبحی، عبد المنعم، از شخصیت های برجسته اهل سنت یا رهبران وهابیت هستندکه در بحث مهدویت این شبهه را دارند که چرا روایات حضرت مهدی (علیه السلام)، با این اهمیتی که دارد، در صحیح بخاری وصحیح مسلم نیامده است؟
البته شما اگر کتاب منهاج السنة إبن تیمیه را - که آقای حسن سقاف از علمای اردن می گویدبهتر است بگوییم منهاج البدعة - مطالعه کنید، غالبا ایشان وقتی در فضائل وامامت وخلافتامیرالمومنین (علیه السلام) این همه روایات را می بیند ونمی تواند منکر آن شود، می گوید:
اگر این روایات صحیح می بود، چرا در صحیح بخاری وصحیح مسلم نیامده است؟
لذا تقاضا داریم این جواب های نقضی ما را حفظ کنید؛ چون این پاسخ، فقط برای شبهه آقای قرضاوی نیست، بلکه پاسخ شبهات شخصیت های دیگر وشبهات مهدویت است.
جواب اول:
صحیح بخاری وصحیح مسلم، شامل تمام روایات صحاح اهل سنت نیست. این طور نیست کهآقای بخاری ومسلم، تمام روایات صحیح را در این کتاب آورده باشند. آقای ابن حجر عسقلانی می نویسد:
بخاری گفته است:
ما أدخلت فی کتاب الجامع إلا ما صح وترکت من الصحاح کی لا یطول الکتاب.
من، روایاتی را که در نزد من صحیح بود، در کتابم نیاورده ام تا کتابم طولانی وزیاد نشود.
خود آقای بخاری می گوید که من همه روایات صحیح را نیاورده ام. پس این طور نیست کهاگر روایاتی صحیح می بود، باید آقای بخاری آن را می آورد. شاید یکی از آنها، همین حدیث مربوط به مهدویت است. (تغلیق التعلیق لإبن حجر، ج ۵، ص ۴۲۰)
خود حدیث غدیر هم که با ۲۵۰ سند از ۱۲۰ راوی نقل شده است، در این دو کتاب نیست وعمده اهل سنت معتقد به تواتر این حدیث هستند.
آقای ابن حجر عسقلانی در کتاب مقدمه فتح الباری، ص۴۸۸ از بخاری نقل می کند:
أحفظ مائة ألف حدیث صحیح وأحفظ مائتی ألف حدیث غیر صحیح.
من صد هزار روایتِ صحیح ودویست هزار روایتِ غیر صحیح حفظ کرده ام.
اینکه می گوید دویست هزار روایتِ غیر صحیح حفظ کرده ام، بماند وفعلا کاری با آن نداریم، ولی می گوید من صد هزار روایتِ صحیح حفظ کرده ام، اما مجموع روایات صحیح بخاری با حذف مکررات، ۲۷۰۰ روایت است وبا حفظ مکررات، حدود ۶ هزار روایت است وحدود ۹۳ هزار روایت صحیح را نیاورده است. پس با وجود این ۹۳ هزار روایت باقیمانده که آقای بخاری می گوید صحیح بود وحفظ کرده ام، ولی در کتابم نیاورده ام (ودر کتاب های دیگراست)، آقای قرضاوی با چه جرأتی می گوید:
اگر حدیث مهدویت صحیح بود، باید آقای بخاری می آورد.
این مطلبی است که خود آقای بخاری هم آن را ادعا نکرده است، ولی آقای قرضاوی درقرن ۱۵ هجری، چیزی را ادعا می کند که خود بخاری ومسلم، این چنین ادعایی را نکرده اند.
(عمده القاری للعینی، ج ۱، ص ۶ ؛ تذکرة الحفاظ للذهبی، ج۲، ص ۵۵۶ ؛ تاریخ الاسلام للذهبی، ج۱۹، ص ۲۴۵)
جواب دوم:
آقای حاکم نیشابوری - از شخصیت های برجسته اهل سنت - کتابی دارد به نام مستدرک الصحیحین وروایاتی را آورده وگفته است:
صحیح علی شرط الشیخین، صحیح علی شرط بخاری، صحیح علی شرط مسلم، ولم یخرجاه.
واین روایات را ثابت کرده که صحیح است وبا مبنای رجالی بخاری ومسلم مطابقت می کرده، ولی اینها نیاورده اند.
جواب سوم:
آیا از شرائط صحت روایت، ورود در صحیح بخاری وصحیح مسلم است؟ یعنی آقایان اهل سنتبرای صحیح بودن روایت، شروطی دارند که حتما باید در صحیح بخاری وصحیح مسلم باشد؟
بنده اخیرا سفری به مکه داشتم. حدود شب ۲۴ یا ۲۵ ماه شعبان بود. پشت حجراسماعیل (علیه السلام)، نماز خواندیم وسه چهار نفر از این آمرین بالمعروف ویکی ازشرطه ها آمدند جلوی ما را گرفتند که چرا چنین وچنان می کنید وبعد از نماز، فلان جمله را می گویید؟ گفتم: ما بعد از نماز، سه مرتبه می گوییم:
الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.
من فهمیدم که غرض آنها چیست؟ چون آنها می گویند که شما شیعیان، بعد از نماز، سهمرتبه می گویید:
خان الأمین، خان الأمین، خان الأمین.
گفتند: شما این تکبیر گفتن بعد از نماز را از کجا آورده اید؟ گفتم: امام صادق (علیه السلام) فرمود:
بعد از نماز، سه مرتبه دست خود را بلند کنید وبگویید:
الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.
یکی از آنها گفت: تا به حال، من این را نشنیده بودم. گفتم: آیا از شرایط صحت روایت، شنیدن شماست؟ ایشان هم سرش را پایین انداخت وچیزی نگفت. نفر بعدی گفت: روایتامام صادق (علیه السلام) مرسل ومرفوع است. گفتم: امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
تمام روایاتی که من می گویم، از پدرم است واو از پدرش واو از پدرش واو هم از امیر المومنین (علیه السلام) واو هم از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل کرده است.
این سند روایت امام صادق (علیه السلام) است. چطور شد که اگر روایتی را ابو حنیفه متوفای ۱۵۰ ومالک متوفای ۱۵۹ وشافعی متوفای ۲۰۴ واحمد بن حنبل متوفای ۲۴۱ نقل کند، شما در آنها شبهه ای ندارید، ولی اگر امام صادق (علیه السلام) نقل کند، اشکال پیدا می کند. یکی از آنها گفت: اینچنین روایتی که شما می گویید در صحیح بخاری وصحیح مسلم نیست. گفتم: مگر شما در کتاب های رجالی خود نوشته اید که مثلا شرط صحت روایت ایناست راوی آن عادل باشد وثقه باشد و... وباید در صحیح بخاری وصحیح مسلم آمده باشد؟ آیا این را آورده اید که از شرایط معتبر بودن روایت، ورود در صحیح بخاری وصحیح مسلم است؟
خلاصه، یکی از جواب های ما به آنهایی که می گویند این روایت در صحیح بخاری وصحیح مسلم نیامده است، این است که مگر یکی از شرائط صحت روایت، ورود آن در صحیح بخاری وصحیح مسلم است؟
جواب چهارم:
آیا مگر دین مسلمانان با صحیح بخاری وصحیح مسلم گره خورده است؟
یکی از بزرگان معاصر اهل سنت به نام دکتر عبد الباقی، در کتاب بین یدی الساعة، ص ۱۲۳ می گوید:
لا أری لزاما علینا نحن المسلمین أن نربط دیننا بصحیح البخاری ومسلم. فلنفرض أنهما لم یکونا. فهل تشل حرکتنا وتتوقف دورتنا؟ لا. فالأمة بخیر والحمد لله.
لزومی نمی بینیم که ما مسلمانان، دینمان را به صحیح بخاری وصحیح مسلم گره بزنیم. اگرصحیح بخاری وصحیح مسلم نبودند، آیا این حرکت اسلامی باید از بین می رفت ونقش ما درمسائل دینی متوقف می شد؟ خیر، اینگونه نیست.
جواب پنجم:
آیا می توانید ادعا کنید همین کتاب صحیح بخاری وصحیح مسلم که اکنون در دستمسلمانان وکتابخانه های مسلمانان است، همان کتابی است که آقای بخاری ومسلمنوشته اند؟ یا در گذر زمان، آنهایی که هوای أموی در سر داشتند، روایات را حذف کرده اند؟
بنده چند ماه قبل، جلسه ای را در رابطه با تحریف اهل سنت در احادیث مهدویت، دردفتر تبلیغات اسلامی داشتم ودر آنجا، در این موضوع، مفصل بحث کردم. ولی فقط نمونه ایرا در رابطه با بحث مهدویت می آورم وامیدوارم که به نوعی، به گوش آقای قرضاوی وطرفدارانش برسد.
بیش از ۷۰ کتاب از کتاب های اهل سنت این روایت را آورده اند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
المهدی حق وهو من ولد فاطمه.
بزرگان اهل سنت گفته اند که این روایت در صحیح بخاری وصحیح مسلم بوده است.
آقای ابن حجر هیثمی، کتابی در رد شیعه نوشته به نام الصوائق المحرقة، در باب ۱۱، فصلاول، ص۱۶۳ می گوید:
قد أخرجه مسلم حدیث «المهدی حق وهو من ولد فاطمه».
آقای مسلم این روایت را در صحیح خود آورده است.
آقای متقی هندی - که از علمای بزرگ اهل سنت است - نیز در کتاب کنز العمال، ج ۱۴، ص ۲۶۴ می گوید:
آقای مسلم این روایت را در صحیح خود آورده است.
آقای شیخ محمد علی صبان، در کتاب إسعاف الراغبین، ص ۱۴۵ وآقای حمزاوی مالکی، درکتاب مشارق الأنوار، ص ۱۱۲ می گویند:
آقای مسلم این روایت را در صحیح خود آورده است.
آقای قرضاوی! این را به ما جواب بدهید، پس این روایت الآن در کجای صحیح مسلماست؟
آیا آقایان متقی هندی وحمزاوی ومحمدعلی صبان وابن حجر هیثمی دروغگو هستند؟ یا اگر راست می گویند که مسلم آن را در صحیح خود آورده است، پس کجاست؟ چرا این را ازصحیح مسلم حذف کرده اید؟ چه کسانی آن را حذف کرده اند؟
ما هم ثابت کردیم که این روایت در صحیح مسلم بوده ودست های خیانت کار أموی، آن را از این کتاب حذف کرده اند. البته این بیان ما، فقط اختصاص به این یک روایت ندارد، بلکه موارد متعددی داریم که بزرگان اهل سنت می گویند فلان روایت در صحیح بخاری وصحیح مسلم بوده وحال آنکه اکنون وجود ندارد. مثلا این حدیث را:
من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة.
بسیاری از بزرگان وعلمای اهل سنت گفته اند که این روایت در صحیح مسلم آمده است.حال آنکه در صحیح مسلم کنونی، این روایت وجود ندارد.
بنده در این زمینه، تحقیق میدانی مفصلی انجام داده ام. مرحوم آقای فقیهی بروجردی درسال ۱۳۵۱ از ما خواست که یک گروه علمی تشکیل بدهیم وصحیح بخاری وصحیح مسلم راکه چاپ شده است مقایسه کنیم وببینیم که چه روایاتی را حذف کرده اند. آیت الله العظمی مرعشی نجفی نیز در همین کتابخانه اش، یک اتاق ویژه ای در طبقه بالای آنجا به ما داده بود وبه مسئول مخزن کتابخانه دستور داد هر کتابی را که آقای فلانی خواست - خطی یا غیر خطی -، در اختیارش بگذارید. حدود هفت هشت نفر بودیم ودر حدود دو سال، ده، دوازده دوره وچاپ از صحیح بخاری وصحیح مسلم را با هم مقابله کردیم. حتی اگر یک واو جابجاشده بود را ثبت می کردیم. إن شاء الله به حول وقوه الهی، تا قبل از عید، فایلی را روی سایتمان خواهیم گذاشت با عنوان تحریفاتی که در کتب اهل سنت صورت گرفته است. فقط۵۰ مورد از ابن تیمیه که ادعا می کند این روایات در صحیح بخاری وصحیح مسلم بوده، پیداکردیم که اکنون در این دو کتاب وجود ندارد. یا باید بگویند که ابن تیمیه کذاب است، یا بایدبگویند که در صحیح بخاری وصحیح مسلم تا قبل از قرن هشتم بوده است وبعد از آن، اینها رابرداشته اند.
حدود دو سال قبل، در ایام ماه مبارک رمضان در مکه بودم. با هماهنگی هایی که انجام شد، به کتابخانه بزرگی که در مکه است به نام مکتبة الحرمین، رفتیم. حدود هشت ساعت بارئیس کتابخانه که خوش برخورد ومؤدب وبا نهایت احترام بود، صحبت کردیم وتمام بخش مخطوطات وتمام میکروفیلم هایی که گرفته بودند را در اختیار ما قرار داد. ایشان از کتاب های صحیح بخاری وصحیح مسلم که تا قبل از قرن هشتم نوشته شده بود را در اختیار ما قرار ندادند.به مدیر کتابخانه گفتم: من با کتاب های بعد از قرن هشتم نوشته شده، کاری ندارم ودنبال یکنسخه خطی از صحیح بخاری وصحیح مسلم می گردم که قبل از قرن هشتم نوشته شده باشد.
عزیزانی که به کتابخانه های داخل ویا خارج از کشور مراجعه می کنند حتی اگر ده صفحه هم از صحیح بخاری مخطوط قبل از قرن هشتم بود، تصویر یا میکروفیلم آن را برای ما ارسالکنند وما هم دست آنان را می بوسیم. ما نیاز ضروری داریم تا ثابت کنیم دست های جنایتکاری در کار بوده تا در راستای حذف احادیث مربوط به اهل بیت (علیه السلام) وحتی امیر المومنین (علیه السلام)، - حتی در صحیح بخاری وصحیح مسلم - دست کاری کرده اند.
جواب ششم:
آقای قرضاوی! چه کسی می گوید که در صحیحین نیست؟
روایات متعددی داریم بر اینکه در صحیح بخاری وصحیح مسلم، روایات مربوط بهمهدویت وجود دارد.
بخاری از ابوهریره نقل می کند:
قال رسول اکرم صلی الله علیه وسلم: کیف أنتم إذا نزل إبن مریم فیکم وإمامکم منکم؟
چه خواهید کرد وقتی که عیسی بن مریم از آسمان نازل شود ونماز جماعت بخواند وامام جماعتش از شما باشد؟ (صحیح بخاری، ج ۴، ص ۱۴۳؛ صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۴)
همچنین جابر بن عبدالله می گوید:
سمعت النبی صلی الله علیه وسلم یقول:... فینزل عیسی بن مریم صلی الله علیه وسلم، فیقول أمیرهم: تعال، صل لنا، فیقول: لا.
امام به حضرت عیسی (علیه السلام) می گوید: بیا نماز بخوان، حضرت عیسی (علیه السلام) می گوید: خیر، شما باید نماز بخوانی. (صحیح مسلم، ج ۱، ص ۹۵)
تمام شارحین صحیح بخاری وصحیح مسلم به اتفاق گفته اند مراد از: إمامکم منکم.حضرت مهدی (علیه السلام) است.
در فیض الباری فی شرح صحیح البخاری، ج ۴، ص ۴۴ می گوید:
وهذا صریح أن مصداق الإمام فی الأحادیث هو المهدی.
آقای ابن حجر عسقلانی در فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج ۶، ص ۳۵۸ می گوید:
تواترت الأخبار بأن المهدی من هذه الأمة وأن عیسی یصلی خلفه.
روایات متواتری وجود دارد که مهدی از این أمت اسلامی است وعیسی بن مریم هم پشت سراو نماز می خواند. (تهذیب التهذیب لإبن حجر، ج ۹، ص ۱۲۶؛ تهذیب الکمال للمزی، ج ۲۵، ص ۱۴۹)
آقای عینی در عمدة القاری، ج ۱۶، ص ۴۰ می گوید مراد از إمامکم منکم اشاره به حضرت مهدی (علیه السلام) است که حضرت عیسی (علیه السلام) پشت سر او نماز می خواند.
آقای نووی هم در شرح صحیح مسلم، ج ۱۸، ص ۵۸ همین تعبیر را دارد.
آقای عبدالمحسن العباد - از اساتید توانمند دانشگاه اسلامی مدینه منوره واز وهابیت است- کتابی دارد به نام عقیدة اهل السنة والأثر او در ص ۱۷۸ می گوید:
مراد از إمامکم منکم حضرت مهدی (علیه السلام) است که حضرت عیسی (علیه السلام) پشت سر او نماز می خواند.
در این زمینه، روایات متعدد دیگری داریم. حتی خود البانی - که از او به بخاری دوران یادمی شود وبن باز، مفتی اعظم عربستان سعودی می گفت: شایسته است که البانی را امام الحدیث بنامیم - در کتاب سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج ۵، ص ۲۶۷ روایاتی که حضرت عیسی (علیه السلام) پشت سر حضرت مهدی (علیه السلام) نماز می خواند را می آورد ومی گوید:
روایت صحیح واز نظر سند، اشکالی ندارد.
اما شبهه سوم:
إن البحث فی الأحادیث المرویة فی هذا الشأن فی ضوء موازین الجرح والتعدیل والتوثیق والتضعیف یبین لنا أن هذه الأحادیث کلها لا تبلغ درجة الصحة التی....
وقتی روایات مربوط به مهدویت را بررسی می کنیم، مجموع این روایات، در حدی نیست که صحت این روایات را اثبات کند.
یعنی احادیث مربوط به مهدویت، شرائط صحت واعتبار را ندارد.
در این زمینه، چند جواب داریم:
جواب اول:
احادیث، فقط منحصر به کتب شما نیست. اگر شیعه معتقد به مهدویت است، ضرورت ندارد برای اثبات عقیده خودش، فقط به کتاب های شما مراجعه کند. بلکه روایاتی که در کتب شیعهآمده از نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) وعترت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)، چندین برابر روایاتی است که شما آورده اید. آقای ابن أثیر، مجموع احادیث صحابه سته شمارا - صحیح بخاری وصحیح مسلم وصحیح ترمذی وسنن نسائی وسنن أبی داود وموطأ مالک وسنن أبن ماجه -، در جامع الأصول جمع کرده است وکمتر از ده هزار حدیث است. حال آنکه کتاب کافی - یکی از کتب اربعه شیعه-، فقط ۱۶۱۹۹ روایت دارد. یعنی یکی از کتب اربعه ما، یک ونیم برابر تمام صحاح سته شما، روایت دارد. مرحوم شیخ حر عاملی آمده وروایات کتب اربعه وکتاب های معتبر را جمع کرده وحدود ۳۶ هزار روایت را در وسائل الشیعه جمع کرده است. ما برای عقیده خودمان، به کتاب های خودمان مراجعه می کنیم. اگر هم در مباحث ولایت وغیره، سراغ کتاب های شما می آییم، از باب: وجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ (نحل: ۱۲۵) است واز باب احتجاج بر صحت عقیده خودمان، با روایات شما است.
آمار روایات شیعه در موضوع مهدویت
در کتاب های شیعه، فقط درباره مهدویت، ۳۶۶۶ روایت، در کتاب منتخب الأثر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی آمده است.
جالب این است که از میان این روایات، ۶۵۷ روایت نقل شده، مبنی بر بشارت نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به آمدن حضرت مهدی (علیه السلام).
۳۸۹ روایت آمده است مبنی بر اینکه حضرت مهدی (علیه السلام) از اهل بیت (علیهم السلام) است.
در ۴۸ روایت، اسم آقا حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) واسم پدر ومادر وکنیه ولقب ایشان آمده است.
در ۱۲۳ روایت آمده است که حضرت مهدی (علیه السلام): یملأ الأرض عدلا وقسطا کماملئت ظلما وجورا.
در ۹۱ روایت آمده است که ائمه (علیهم السلام)، ۱۲ نفر هستند که اولشان، حضرت علی (علیه السلام) وآخرشان، حضرت مهدی (علیه السلام) است.
بخشی از این روایات، از مصادر اهل سنت نقل شده است.
در ۹۴ روایت، آمده است که خلفاء وائمه بعد از من، ۱۲ نفر هستند وآخرین آنها، به ناممهدی است.
در ۱۰۷ روایت آمده است که ائمه (علیهم السلام) ۱۲ نفر هستند که ۹ نفر آنها از نسل امامحسین (علیه السلام) هستند.
در ۵۰ روایت، اسامی تک تک ائمه (علیهم السلام) از امیر المومنین (علیه السلام) تا آقاحضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) از منابع شیعه وسنی آمده است.
در ۱۴۸ روایت آمده است که نهمین فرزند امام حسین (علیه السلام)، حضرت مهدی (علیه السلام) است.
در ۹۹ روایت آمده است که ششمین فرزند امام صادق (علیه السلام) است.
در ۹۸ روایت آمده است که از نسل امام کاظم (علیه السلام) است.
در ۹۵ روایت آمده است که از نسل امام رضا (علیه السلام) است.
در ۹۰ روایت آمده است که از نسل امام جواد (علیه السلام) است.
در ۹۰ روایت آمده است که از نسل امام هادی (علیه السلام) است.
در ۱۴۶ روایت آمده است که فرزند امام عسکری (علیه السلام) است.
صدها وهزاران سایت اینترنتی داریم که بحث مهدویت را مفصل مطرح کرده اند. همین امروز بعد از نماز صبح، سایت السادة المبارکة جُند المرجعیة الأوصیاء (www.alsada.net) را دیدم وفقط در این سایت، ۵۲۱۲ مقاله علمی، پیرامون مهدویت گذاشته شده است.نرم افزارهای متعددی در رابطه با مهدویت آمده است ویکی از آنها را موسسه خودمان افتخار آن را داشته است که به نام شمیم گل نرگس تولید کند وروی اینترنت هم قرار داده شده است واستفاده برای عموم در سراسر جهان آزاد است. در این نرم افزار، ۲۵۵ آیه در رابطه با حضرتمهدی (علیه السلام)، ۲ هزار پرسش وپاسخ در رابطه با مهدویت، متن ۴۰۰ جلد کتاب پیرامون مهدویت، ۲۵۰۰ مقاله علمی درباره مهدویت و۱۱۰۰ حدیث با ترجمه سلیس وروان آمده است. در این CD کلیه سایت ها ووبلاگ هایی که تقریبا مورد تائید ما بوده ودر رابطه با مهدویت فعالیت می کنند را معرفی کرده ایم. یعنی وارد شدن به داخل این CD شما را بادنیایی از تحقیقات وپژوهش درباره مهدویت آشنا می کند.
پس پاسخ اول ما این شد که ما برای اثبات عقیده خودمان، نیازی به کتب شما نداریم. مادر کتاب های خودمان با سندهای صحیح ومعتبر ومتواتر، روایاتی درباره عقایدمان داریم وبحث مهدویت هم یکی از آنهاست که ۳۶۶۶ روایت در این موضوع داریم. ما در هیچ موضوعی این انبوه روایات را نداریم که در باب مهدویت داریم.
جواب دوم:
صرف نظر از کتب اهل سنت، وهابیتی که از روز اول، بنای تأسیسش، مخالفت ومبارزه بافرهنگ شیعه وقتل عام شیعیان بود، بحث مهدویت را مطرح کرده اند وهمگی اعتراف واذعان کرده اند که بحث مهدویت مبتنی بر روایات متواتر است وانکار مهدویت، جز جهل وعناد چیز دیگری ندارد. اینکه آقای ابن حجر مکی، منکر مهدی را کافر می داند، بحث دیگری است. (البرهان، فی علامات صاحب الزمان للمتقی هندی، ج ۱، ص ۴۰)
چون بحث مهدویت، از مباحث قطعی واز ضروریات عقائد مسلمانان است وجزء ما جاء به النبی است.
نظر بزرگان وهابیت در مورد مهدویت نوعی
از شخصیت های برجسته وهابی، چند نمونه را ذکر می کنم تا برای آقای قرضاوی وهمفکرانش که همینطوری، بی پایه واساس وبدون حساب وکتاب حرف می زنند، توجهداشته باشند که این حرف ها، گذشته از اینکه فردای قیامت، حساب وکتابی دارد، باید درهمین دنیا هم عوارضش را پس بدهند وآن هم مفتضح شدن است.
۱. ابن تیمیه - بزرگ نظریه پرداز ومؤسس فکری وهابیت که خود وهابیت، سخنان او را نهتنها از سخنان صحابه، بلکه از سخنان نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) هم معتبرتر می دانند وچندی قبل در یکی از سایت های وهابیت اعلام کردند ما معتقدیم: توسل، شرک است واگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) هم از قبر زنده شود وبگوید توسل، جایزاست، ما باز می گوییم که توسل، شرک است، چون ابن تیمیه گفته است که توسل شرک است- در کتاب منهاج السنة، ج ۴، ص ۲۱۱ وقتی به بحث مهدویت می رسد، صراحت دارد بر اینکهپیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بحث مهدویت را مطرح کرده ومی گوید:
إن الأحادیث التی یحتج بها علی خروج المهدی، أحادیث صحیحة.
تمامی روایاتی که احتجاج می شود بر خروج مهدی، احادیث صحیحی است.
۲. ابن قیم جوزیه - شاگرد ابن تیمیه وناشر افکار او - صراحت دارد که روایات مربوط به مهدویت، روایات صحیحی است وغیر قابل انکار.
۳. آقای بن باز - مفتی أعظم سابق عربستان سعودی که بالاترین مقام علمی وسیاسی وهابیت معاصر را داشت - وقتی به بحث مهدویت می رسد، می گوید:
أمر المهدی معلوم والأحادیث فیه مستفیضة بل متواترة. (مجله اسلامی دانشگاه مدینه منوره، شماره ۳، سال اول، ۱۳۸۸ هجری قمری)
عجیب است که وقتی بن باز از دنیا رفت، همین آقای قرضاوی بیانیه ای را صادر کرد وگفت:
با از دنیا رفتن بن باز، امت اسلامی، در حقیقت یک پایه ای از پایه های محکمش را از دستداد ویکی از ستارگان درخشان را از دست داد. او، علامه جزیرة العرب بود، کوهی ازکوه های علم ودریایی از دریاهای فقه، امامی از ائمه هدایت، زبانِ گویای توحید إلهی وپایه ایاز پایه های دین و....
بن باز صراحت دارد که روایات مهدویت، نه تنها مستفیض، بلکه متواتر است؛ ولی آقای قرضاوی می گوید روایات مهدویت، در حدّی نیست که بگوییم صحیح است.
۳. آقای البانی - که یکی از شخصیت های بی نظیر وهابیت معاصر است وآقای بن باز لقب امام الحدیث را بر او گذاشته بود واز او به بخاری دوران تعبیر می کنند - جمله زیبایی دارد واگر فقط همین مطلب بود، در جواب آقای قرضاوی کافی بود:
إن عقیدة خروج المهدی عقیدة ثابتة متواترة عنه (صلی الله علیه وآله وسلم) یجب الایمانبها، لأنها من أمور الغیب والایمان بها من صفات المتقین، کما قال تعالی «الم * ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین * الذین یؤمنون بالغیب» وأن إنکارها لا یصدر إلا عن جاهل أو مکابر.
عقیده آمدن مهدی، ثابت ومتواتر از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) است. بحث مهدویت از امور غیبی است وایمان به مهدویت، از صفات متقین است چنانچه خداوندفرموده است: «الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب»، وانکار مهدویت، جز از آدم جاهل ونادان ومعاند صادر نمی شود. (مجلة التمدن الإسلامی، السنة ۲۲، ج ۲۷ و۲۸، ص ۶۴۶)
۴. آقای محسن العباد - یکی از اساتید توانمند دانشگاه بین المللی مدینه منوره که گفتهمی شود یک میلیون وپانصد هزار دانشجو دارد ویکی از مکان های دیدنی در مدینه، همیندانشگاه است - مقاله ای در مسئله مهدویت دارد ودر آنجا می گوید:
فإن الاعتقاد بظهور المهدی یعتبر واجبا علی کل مسلم وهو جزء من عقائد السنة والجماعة ولا ینکر ذلک إلا کل جاهل أو مبتدع.
اعتقاد به مهدویت، از اموری است که بر هر مسلمانی واجب است وعقیده به مهدویت، جزءعقائد اهل سنت وجماعت است. مهدویت را انکار نمی کند، مگر کسی که جاهل ونادان وبدعت گذار باشد. (مجله اسلامی دانشگاه مدینه منوره، شماره ۳، سال اول، ۱۳۸۸ هجری قمری)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) هم فرمود:
کل بدعة ضلالة وکل ضلالة فی النار. (سنن النسائی، ج ۳، ص ۱۸۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۵۷۰؛ الدر المنثور للسیوطی، ج ۳، ص ۱۴۷)
همین مجله، نام ۲۵ نفر از صحابه ای را که احادیث مهدویت را نقل کرده اند، آورده است ونیز نام ۳۸ کتاب معتبر اهل سنت، که بحث مهدویت را مطرح کرده اند.
شاید سوالی به ذهن عزیزان بیاید که اگر وهابیت هم اینچنین به مهدویت عقیده دارند، پس چه فرقی بین شیعه ووهابیت است؟
من ابتدا اشاره کردم که مهدویت، با دو نگاه، قابل بررسی است:
۱. اصل مهدویت است که به مهدویت نوعی تعبیر می شود وغیر قابل انکار است. تمام بزرگان اهل سنت، غیر از ابن خلدون ومانند او، جرأت نکردند در این وادی، تعرضی داشته باشند.
۲. مهدویت شخصی است. یعنی آن مهدی ای که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بشارت او را داده وبه قول آقای بن باز ودیگران، از احادیث قطعی ومتواتر است وانکار شمساوی با جهل است:
آیا آن مهدی به دنیا آمده است یا به دنیا خواهد آمد؟
در اینجا، آقایان اهل سنت ووهابیت، بر این عقیده هستند که آن مهدی، قطعا به دنیا نیامده است وروزی به دنیا خواهد آمد وجهان را پر از عدل وداد خواهد کرد واز شرائط قیام قیامت است وایمان به او هم واجب است. یک عده، بر این عقیده هستند. ولی عده انبوهی ازاهل سنت، همان عقیده شیعه را دارند. یعنی همان مهدی ای که بشارت آن را نبی مکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) داده است، فرزند امام عسکری (علیه السلام) است وامام عسکری (علیه السلام) هم فرزند امام هادی (علیه السلام) است واو هم از نسل حضرت علی (علیه السلام) وحضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) است وولادت او هم در سال ۲۵۵ هجری قمری بوده است و۵یا ۶ ساله بود که پدر خود را از دست داد.
ما تا اینجا، موافقین زیادی داریم. در کتاب أصالة المهدویة فی الإسلام، آقای فقیه ایمانی در ص۸۱، ۱۱۲ نفر از علمای بزرگ اهل سنت را نام می برد که اینچنین عقیده ای دارند. آقای سید ثامر عمیدی در کتاب دفاع عن الکافی، ج ۱، ص ۵۶۸، ۱۲۸ نفر از بزرگان اهل سنت را نام می بردکه معتقد هستند مهدی به دنیا آمده وسال ولادت او ووفات پدر او هم ثبت شده است. در این قضیه، شیعه، تنها نیست. در کدامیک از موضوعات است که ۱۲۸ نفر از علمای اهل سنت باشیعه، هم عقیده وهم رأی باشد؟ حتی بعضی از وهابی ها هستند که اینچنین عقیده ای دارند.
آقای خیر الدین زرکلی - که از أعلام وهابیت است وکمتر کسی به اندازه او، به وهابیت کمک کرده است - صاحب کتاب الأعلام، وقتی به شرح حال حضرت مهدی (علیه السلام) می رسد، این تعبیر را دارد:
محمد بن الحسن العسکری الخالص بن علی الهادی، أبو القاسم، آخر الأئمة الاثنی عشر عند الإمامیة وهو المعروف عندهم بالمهدی وصاحب الزمان والمنتظر والحجة وصاحب السرداب. ولد فی سامراء ومات أبوه وله من العمر نحو خمس سنین، ...، وقیل فی تاریخ مولده: لیلة نصف شعبان سنة ۲۵۵ وفی تاریخ غیبته: سنة ۲۶۵.
آخرین امام از ۱۲ امام شیعه است ودر سامراء به دنیا آمده است ودر حالیکه ۵ ساله بود، پدرش را از دست داد، ...، ولادت او در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری وتاریخ غیبت او در سال۲۶۵ است. (الأعلام لخیر الدین الزرکلی، ج ۶، ص ۸۰)
البته غیبت حضرت مهدی (علیه السلام)، در سال ۲۶۰ است وایشان در این مورد، اشتباه کرده است.
ما می خواهیم بگوییم که ۱۲۸ نفر از علمای اهل سنت، حتی وهابیت، با ما هم عقیده هستند که حضرت مهدی (علیه السلام) در سال ۲۵۵ هجری به دنیا آمده است. ما تا ایناندازه با یکدیگر هم عقیده هستیم. بحث های دیگر را جدا مطرح می کنیم واینکه آیا امام دوازدهم در نزد شیعه، خلیفه دوازدهم پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) هم هست یاخیر؟ بحث دیگری است.
بنابراین، اینکه امثال آقای قرضاوی می گوید روایات بحث مهدویت، در حد اعتبار نیست، نه باموازین روایات اهل سنت می سازد ونه با نظر علمای اهل سنت ونه با نظر علمای بزرگ وهابیت.
باز هم بعضی از بزرگان اهل سنت با شیعه هم عقیده هستند در اینکه حضرت مهدی (علیه السلام) که در سال ۲۵۵ به دنیا آمده، اکنون هم به اراده خداوند، زنده وحی است وهیچ استبعادی در عمر طولانی نیست.
آقای ابوعبدالله محمد بن یوسف بن محمد کنجی شافعی - از علمای بزرگ اهل سنت- می گوید:
وهو حی موجود باق منذ غیبته إلی الآن ولا امتناع فی بقائه بدلیل بقاء عیسی والخضر و(إلیاس (علیه السلام)) وبقاء الأعور الدجال وإبلیس اللعین من اعداء الله تعالی وهؤلاء قدثبت بقاؤم بالکتاب والسنة.
آن مهدی ای که در سال ۲۵۵ به دنیا آمده است، زنده است واز دوران غیبتش تا الآن، باقی مانده است وهیچ دلیلی بر امتناع زنده بودن طولانی ایشان نیست ؛ زیرا حضرت عیسی وخضر وإلیاس (علیهم السلام) هم زنده هستند وهمچنین دجال وابلیس که دشمنان خداهستند هم زنده هستند وکتاب وسنت دلالت می کند که اینها زنده وباقی هستند. (ینابیع المودةلذوی القربی للقندوزی، ج ۳، ص ۳۴۷؛ البیان فی أخبار صاحب الزمان، ص ۵۲۱ ؛ کفایه الطالب، ص ۵۲۹)
اینها را به عنوان نمونه عرض کردم بر اینکه در قضیه مهدویت نوعی، همه مسلمانان ووهابیت، با شیعه، متّفق هستند ودر قضیه مهدویت شخصی، ۱۲۸ نفر از بزرگان اهل سنت، اعتراف بر ولادت حضرت مهدی (علیه السلام) در سال ۲۵۵ وشهادت پدر بزرگوارش در ۵سالگی آن حضرت دارند. در اینکه حضرت مهدی (علیه السلام) هم اکنون زنده وحی است ومی آید وروزی زمین را پر از عدل وداد می کند، تعدادی از بزرگان اهل سنت، مطالبی را در اینزمینه آورده اند.
اخیرا کتابی را یکی از دوستان به ما دادند مبنی بر تشرف علماء اهل سنت به خدمت حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه فداء) در زمان غیبت کبری. یعنی، همانطوری که عزیز حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها)، بعضا چهره آشکار می کند برای مشتاقان شیعه، در بعضی از موارد هم، پرده غیبتش را کنار می زند وبعضی از بزرگان اهل سنت هم توفیق دیدارش را پیدا می کنند.