روستای تاجمیر با یک موزه محلی/ الیاس قصهگو، مدرسه نمیرود
کد مطلب: 650510
بیش از یک سالی میشود که عروسکهای دستدوز خراسان جنوبی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیدهاند. این عروسکها را 33 زن از روستای تاجمیر میدوزند، با داستانهای منحصربهفردی که روی پارچهای سفید مینویسند و در جایی از عروسک همچون بقچه یا دستار او جاسازی میکنند.
به گزارش ایسکانیوز و به نقل از فرهیختگان نزدیک ظهر است و دما به حدود 40 درجه سانتیگراد رسیده و تیغ آفتاب سخت سوزنده است، بچهها با لباسهای سوزندوزیشده بلوچی و پای برهنه دنبال بازی میکنند و پیرمردان و پیرزنان در سایه دیوار خانهها نشستهاند. زندگی روال عادی دارد، اما در یکی از خانههای این روستا زنی است که عروسکهایش طرفداران بیشتری دارد. گل بیبی کلندرزهی همراه جاریاش خدیجه هنرمندان عروسکدوزی هستند که حالا هم عروسکهایشان جهانیاند و هم خودشان و روستایشان بر سر زبانها افتادهاند. عروسکدوزی، رودوزیهای سنتی، سوزندوزی و منگولهبافی از کارهایی است که آنها در زمان فراغت و زمانی که فصل برداشت زمینهای کشاورزی به پایان میرسد، انجام میدهند. آنها این عروسکها را با توجه به ذهنیات خود و بدون الگوبرداری میسازند.
در همین ارتباط
مرمت قدیمیترین عروسکهای ملل
زربخت دختر ارشد تاجمیر موزه میسازد/دنیای زنان روستایی خراسانجنوبی چگونه است؟
حفر تونل برای سرقت از موزه / سرقت های بزرگ از موزه های محلی/مجازات سرقت از موزه با مغازه یکی است
داستان عروسکها، آرزوی بزرگ
مرجان حاج رحیمی در این گزارش می نویسد :عروسکها روایت خارجی زندگی روزمره مردم روستاست. پیرزنی افتاده حال، چوپانی سختکوش، مادر جوان و نوزادش، زن جوانی که بچهدار نمیشود، زنی با لباسهای سوزندوزی بلوچ. اما نوشتن داستان این عروسکها ابتکار نوجوانی به نام الیاس 13 ساله است. پسر کمحرف و کمرویی که اگر کمی احساس راحتی کند چند جملهای هم درددل میکند. او میگوید: «دلم میخواهد داستاننویس شوم و کتابهایم را مردم بخوانند. اما تا آن روز داستان عروسکها را مینویسم.»
بعد از اینکه الیاس برای عروسکها داستان نوشت، برخی دیگر از عروسکسازها هم این کار را کردند. داستان هر عروسک منحصر به خودش است و هیچ عروسکی نیست که قیافه و قصه واحدی داشته باشد.
اما الیاس با تمام استعدادی که دارد یک آرزوی بزرگ هم دارد. در روستای آنها فقط یک دبستان وجود دارد، همانجا که او تا ششم ابتدایی درس خواند و اگر بخواهد بیش از این درس بخواند و ادامه تحصیل دهد باید به شهرستان سربیشه برود که فعلا این امکان با توجه به وضعیت مالی و معیشتی او و خانوادهاش ناممکن است.
او میگوید: «دلم میخواهد به مدرسه بروم و از اینکه فعلا نمیتوانم ناراحتم.» ناراحتیای که به راحتی میتوان غم آن را در چشمان الیاس دید.
روستایی با یک موزه محلی
روستای تاجمیر را مردی به نام تاجمیر بنا نهاد؛ در همان سالهای حکومت رضاشاه که کوچنشینان مجبور به یکجانشینی شدند. حالا خانهای را که او بهعنوان جهیزیه به دخترش «زربخت» داده به یک موزه محلی تبدیل کردهاند تا وسایل و یادگارهای زندگی آنان زمانی که کوچنشین بودند، حفظ شود. کنار هر دستبافته و شیء قدیمی هم یک نوشته که به نوعی شناسنامه اثر است، وجود دارد. زربخت متولد سال 1315 است و یکسالی میشود که به دلیل درمان نشدن آب مروارید چشمانش دیگر سو ندارد و نابینا شده است.
حاج گلمیرخان که متولد سال 1328 و برادر زربخت است درباره این موزه محلی میگوید: «ما یکجانشین شدیم و از طرفی خشکسالی 17 ساله هم باعث شد که زندگی دامداری بیرونق شود، به همین دلیل با مشورت بچههای زربخت تصمیم گرفتیم یکی از اتاقهای خانهاش را به موزه تبدیل کنیم و برای حفظ این آثار و جلوگیری از تقسیم ارث توسط ورثه آنها را برای عموم به نمایش بگذاریم.»
بازدید از این موزه برای تمام کسانی که به روستای تاجمیر سفر میکنند، آزاد است و اهالی روستا تعصب خاصی نسبت به نگهداری از اشیای آن دارند.
احیای زندگی با یک طرح بینالمللی
17 سال خشکسالی روستاییان استان خراسان جنوبی را چنان تنگدست کرد که به ناچار از مراتع و منابع ملی بیش از حد برداشت کردند تا جایی که پس از مدتی پوشش گیاهی این مناطق فقیر شد و گیاهان خودرو در معرض نابودی و انقراض قرار گرفتند. دامهایی که بیش از حد توان اکولوژیک مراتع از آن برداشت میکردند حالا دیگر مراتع را بیابان کردهاند و وقت آن رسیده بود که برای احیا و نجات منابع ملی کاری شود. سال 1384 بود که پروژه بینالمللی ترسیب کربن با مشارکت برنامه عمران سازمان ملل به صورت پایلوت در حوضه آبخیز حسینآباد غیناب شهرستان سربیشه خراسان جنوبی اجرا شد. یکی از اهداف اصلی این پروژه بهبود وضعیت اقتصادی_اجتماعی مردم محلی بر پایه توسعه پایدار بود تا به این ترتیب وابستگی معیشتی آنها به منابع ملی کم و پوشش گیاهی مراتع تخریبشده احیا شود که عروسکسازی، عرقیجات و همینطور کشت مرتع برای استفاده بومیان از جمله اشتغالزاییهای این طرح بود. علیرضا یاری، مدیر اجرایی پروژه بینالمللی ترسیب کربن در استان خراسان جنوبی درباره موفقیتهای این طرح به «فرهیختگان» میگوید: «حوضه آبریز دشت حسینآباد غیناب 225 هزار هکتار وسعت دارد که 1773 نفر از 37 روستا در این طرح مشغول به کار شدهاند و 45 درصد از آنها را زنان تشکیل میدهند.» او در ادامه اضافه میکند: «پوشش گیاهی در سالهای آغازین طرح 10 درصد بود که حالا به 37 درصد رسیده است.» اشتغال و توسعه پایدار و خودکفاکردن روستاییان از مهمترین دستاوردهای این طرح بوده که آن را به موفقیت رسانده بهطوری که پیروزی در طرح دشت حسینآباد غیناب سبب اجرای آن در روستاهای 18 استان دیگر شد.
عرقیجات، گلهای دارویی درمانگر
یکی دیگر از مشاغلی که زنان روستاهای دشت حسینآباد به آن مشغولند، عرقگیری از گیاهان دارویی منطقه است. زری سعادتی یکی از این زنهاست که کار خود را با وام 600 هزار تومانی از طرح شروع کرد و حالا وقت برای سر خاراندن ندارد. او میگوید: «در جریان اجرای این طرح یاد گرفتیم که نباید گیاهان را از ریشه قطع کنیم و حالا اگر کسی گیاهی را از ریشه قطع کند مردم با او برخورد میکنند.» عرق چهل گیاه، زنیان، زیره، شوید، آویشن، پونه، بومادران، اجوان (اجغو) و نعناع تنها بخشی از عرقیجاتی است که از گیاهان دارویی منطقه به دست میآید.