0

پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

 
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
در اين تاپيك پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام قرار داده ميشود
موفق و مويد باشيد
يا حق
یک شنبه 18 اسفند 1387  2:40 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

دانش گسترده اميرالمؤمنين عليه السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

در قرآن كريم مى خوانيم : ((و كل شى ء احصيناه فى امام مبين(7)؛ همه چيز را در پيشواى آشكار جمع آورى كرده ايم .))
از امام باقر عليه السلام روايت است كه فرمود: چون اين آيه بر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شد و ابوبكر و عمر از جا برخاسته گفتند:
اى رسول خدا آيا منظور تورات است ؟
فرمود: خير
گفتند: انجيل است ؟
فرمود: خير
گفتند: قرآن است ؟
فرمود: خير
در اين ميان اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام وارد شد، پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اين همان است ، اوست آن امام كه خداوند تبارك وتعالى علم هر چيزى را در او جمع كرده است (( انه الامام الذى احصى الله تبارك و تعالى فيه علم كل شى ء)).(8)
یک شنبه 18 اسفند 1387  2:43 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

منم آن امام مبين

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

عمار بن ياسر گويد: در يكى از جنگها با اميرالمؤمنين عليه السلام بودم كه به سرزمين مورچگان رسيديم ، آن زمين پر از مورچه بود، گفتم : يا اميرالمؤمنين فكر مى كنى از خلق خداوند كسى هست كه تعداد اين مورچه ها را بداند؟
حضرت فرمود: آرى اى عمار، من مردى را مى شناسم كه تعداد آنها را مى داند، و مى داند چند عدد از آنها نر و چند عدد از آنها ماده است !
گفتم : كيست ؟ فرمود: اى عمار آيا در سوره يس نخوانده اى : ((و كل شى ء احصيناه فى امام مبين ؛ ما همه چيز را در امام مبين جمع كرده ايم .))
عرض كردم : آرى اى مولاى من ، خوانده ام .فرمود: منم آن امام مبين (9)
یک شنبه 18 اسفند 1387  2:44 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

علم كتاب تماما نزد اميرالمؤمنين است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

خداوند متعال در قرآن مجيد مى فرمايد:
((و يقول الذين كفروا لست مرسلا قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب (10)؛ كافران مى گويند شما فرستاده خداوند نيستى ، بگو كافيست كه خداوند و كسى كه علم كتاب در نزد اوست ميان من و شما گواه باشد.))
و پوشيده نيست كه قرآن مجيد، علم الكتاب را اقيانوسى از دانش مى داند كه اسرار هستى در آن نهان است ، مثلا در يك جا مى فرمايد:
((و ما من غائبة فى السماء والارض الا فى كتاب مبين (11)؛ هيچ غيبى در آسمان و زمين نيست مگر اينكه در كتاب آشكار قرار دارد.))
و در جاى ديگر مى فرمايد: هيچ ذره اى در آسمان و زمين و يا كمتر و يا بيشتر نيست مگر اينكه خداوند آنرا مى داند و در كتاب مبين قرار دارد.(12)
و در جاى ديگر بطور واضح مى فرمايد: كليدهاى غيب نزد خداوند است ، به جز او كسى از آن آگاه نيست ، او مى داند آنچه در خشكى و درياست ، هيچ برگى بر زمين نمى افتد مگر اينكه مى داند، هيچ دانه اى در تاريكى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى واضح قرار دارد. ((و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين))(13)
و بالاخره براى اينكه به عظمت اين علم الكتاب بيشتر آگاه شويم نگاهى مى اندازيم به داستان حضرت سليمان و بلقيس كه در قرآن مجيد آمده است .
در اين جريان ، حضرت سليمان از اطرافيان خود پرسيد: كداميك از شما تخت بلقيس را قبل از اينكه او و افرادش بيايند نزد من حاضر مى كند؟ يكى از جنيان گفت : من آن تخت را قبل از اينكه شما از جاى خود برخيزى حاضر مى كنم !
در اين ميان قرآن مى گويد: كسى كه در نزد او دانشى بود ((قال الذى عنده علم من الكتاب )) گفت : من آنرا زودتر از بهم خوردن پلك چشم تو حاضر مى كنم (14) و اين كار را كرد.
توجه داريد كه قرآن مجيد دارنده اين قدرت رابه عنوان كسى كه اندكى از علم كتاب را دارد ياد مى كند، و از اين نكته معلوم مى شود كه دانش اين كتاب بايد بسيار گسترده باشد كه اندكى از آن ، اينگونه انسان را قدرتمند مى كند و لذا در احاديث متعدد از اهل البيت عليهم السلام ذكر شده است كه فرمودند: دانش آنكه بخشى از علم الكتاب را داشت در مقابل دانش ‍ كسى كه تمامى علم كتاب را دارد همانند ترى بال مگسى است از آب دريا!!(15)
آرى و با تكيه بر همين علم و منبع بود كه عده اى از اصحاب امام صادق عليه السلام مثل عبدالاعلى و عبيدة بن عبدالله بن بشير همگى از امام صادق عليه السلام شنيدند كه مى فرمود: من مى دانم آنچه در زمينها و آنچه در بهشت و آنچه در جهنم و آنچه بوده و آنچه خواهد بود، آنگاه حضرت اندكى درنگ نمود و چون ديد كه اين سخن بر شنوندگان سنگين آمد فرمود: من اينها را از كتاب خدا مى دانم ، خداوند مى فرمايد: در قرآن است بيان همه چيز.(16)
روايات اهل البيت عليهم السلام قاطعانه اعلام مى دارد كه صاحب اين علم ، اميرالمؤمنين عليه السلام و پس از او ائمه اطهار عليه السلام از اولاد معصومين او مى باشند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به ابو سعيد خدرى كه از آن آيه مباركه پرسيده بود فرمود: او برادرم على بن ابيطالب است .(17)
و امام صادق عليه السلام در حديث صحيح فرمود: ((الذى عنده علم الكتاب هو الميرالمؤمنين عليه السلام ؛ آنكه در نزد او دانش كتاب است همان اميرالمؤمنين عليه السلام است .))(18)
يكى از اصحاب امام باقر عليهم السلام از حضرت در مورد آيه مذكور سؤ ال كرد، حضرت فرمود: ما (اهل البيت عليه السلام ) هستيم و على اول ما و برترين ما و نيكوترين ما بعد از پيامبر اكرم عليه السلام مى باشد.(19)
امام صادق عليه السلام به عبدالله بن وليد فرمود: مردم در مورد پيامبر اولوالعزم و اميرالمؤمنين چه مى گويند؟ عرض كردم : هيچكس را بر پيامبران اولوالعزم مقدم نمى كنند.
امام عليه السلام فرمود: خداوند تبارك و تعالى در مورد موسى عليه السلام فرمود: ((و كتبنا له فى الالواح من كل شى ء موعظة (20)؛ براى او در آن لوحها برخى از مواعظ را نوشتيم .)) و نفرمود تمامى موعظه ها را، و در مورد عيسى عليه السلام فرمود: ((و ليبين لكم بعض الذى تختلفون فيه ؛(21) تا عيسى براى شما برخى از موارد اختلاف را بيان كند.)) و نفرمود همه آن را، اما در مورد اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: ((قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب (22)؛ بگو خدا و كسى كه تمامى علم كتاب نزد اوست ميان من و شما براى گواهى كافيست .))
و سپس حضرت براى اينكه عظمت اين دانش ، معلوم گردد به آيه ديگر استناد جسته فرمود: خداوند عزوجل فرموده است : ((و لا رطب و لا يابس الا فى كتاب مبين))(23) آنگاه حضرت صادق عليه السلام فرمود: علم اين كتاب (با اين عظمت ) نزد على عليه السلام است .(24)
یک شنبه 18 اسفند 1387  2:58 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

بزرگترين فضيلت قرآنى اميرالمؤمنين عليه السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سليم بن قيس گويد: مردى از على بن ابيطالب عليه السلام پرسيد: بزرگترين فضيلت خود را برايم بگو؟ حضرت فرمود: آنچه خداوند در قرآن نازل نموده است ، پرسيد: خداوند در مورد شما چه نازل نموده است ؟ فرمود: سخن خدا كه فرمود: ((و يقول الذين كفرو الست مرسلا قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب )) منظور خداوند از كسى كه داراى علم و كتاب است من هستم .(25)
از اهل سنت صاحب كتاب ينابيع المودة ، شيخ حافظ قندوزى حنفى در باب 30 از كتاب خود احاديث متعددى در همين مورد روايت كرده است .
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:00 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

اسم اعظم خداوند نزد اهل بيت عليه السلام است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

امام باقر عليه السلام فرمود: همانا اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است كه نزد آصف (وصى سليمان و همان كسى كه تخت بلقيس را در كمتر از يك چشم بر هم زدن حاضر كرد) تنها يك حرف بود...، و در نزد ما (اهل البيت عليه السلام ) هفتاد و دو حرف است كه يك حرف منحصرا نزد خداوند است ((و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم )).(26) و طبق روايات از اين اسم اعظم نزد عيسى بن مريم دو حرف و نزد موسى چهار حرف و نزد ابراهيم هشت حرف و نزد نوح پانزده حرف و نزد آدم بيست و پنج حرف بوده است
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:03 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

توضيحات حضرت صادق عليه السلام در مورد علم غيب

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سدير گويد: من و ابوبصير و يحيى بزاز و داود بن كثير در منزل امام صادق عليه السلام بوديم كه ديديم حضرت با حالت خشم آمد وقتى نشست فرمود:
شگفتا از كسانى كه مى پندارند ما علم غيب داريم ، جز خدا كسى غيب نمى داند، من مى خواستم خدمتكار را تنبيه كنم ، گريخت و من نمى دانم در كدام اتاق رفته است !
سدير گويد: وقتى حضرت از مجلس برخاست و به داخل منزل رفت ، من و ابوبصير و ميسر به دنبال حضرت رفتيم و گفتيم : فدايت گرديم از شما چنين سخنانى شنيديم در مورد آن خدمتكار، ما مى دانيم كه شما دانشى فراوان دارى و علم و غيب را هم به شما نسبت نمى دهيم .(28)
حضرت (براى اينكه حقيقت امر روشن گردد) فرمود: اى سدير آيا قرآن نخوانده اى ؟ عرض كردم : آرى . فرمود: در قرآن يافته اى اين آيه را ((قال الذين عنده علم من الكتاب انا آتيك به قبل ان يرتد اليك طرفك ؛ كسى كه از علم كتاب بهره اى داشت گفت من آن تخت را قبل از بهم خوردن چشم تو نزد تو حاضر مى كنم .))
سدير گويد: عرض كردم : فدايت شوم خوانده ام . فرمود: آيا آن مرد را مى شناسى و مى دانى چه مقدار از علم كتاب نزد او بود؟ عرض كردم : شما مرا آگاه كنيد. فرمود: به مقدار يك قطره در مقابل درياى سبز! اين مقدار در مقابل علم كتاب چقدر خواهد بود؟ عرض كردم : فدايت شوم اين خيلى كم است . حضرت فرمود: اى سدير چقدر زياد است ؟ (اگر بدون مقايسه در نظر گرفته شود) وقتى خداوند صاحب آن را به علم نسبت مى دهد. اى سدير آيا در كتاب خداى عزوجل خوانده اى : ((قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب ؛ بگو خداوند و كسى كه علم كتاب نزد اوست ، ميان من و شما به عنوان گواه كافيست .))
عرض كردم : فدايت شوم خوانده ام . فرمود: كسى كه تمامى علم كتاب نزد اوست فهمش بيشتر است يا كسى كه برخى از دانش كتاب را دارد؟
عرض كردم : نه ، كسى كه تمامى علم كتاب را دارد (برتر است ) آنگاه حضرت در حالى كه با دست خود به سينه اش اشاره مى كرد دو بار فرمود: ((علم الكتاب و الله كله عندنا؛ به خدا سوگند همه علم كتاب نزد ماست .))(29)
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:03 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

علوم بيكران اميرالمؤمنين از زبان حضرت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: به خدا سوگند، اگر بخواهم هر كدام از شما را به تمامى كارهايتان و رفت و آمدتان خبر دهم ، خواهم داد ولى مى ترسم كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله درباره من كافر شويد.
بدانيد كه من اين اخبار را به عده اى كه از اين نظر مصون هستند خواهم داد.
و سوگند به آن خدائى كه پيامبر صلى الله عليه وآله را به حق به پيامبرى برگزيد و از ميان مردم انتخاب كرد، من جز سخن راست نمى گويم ، تمامى اينها را او (پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ) به من سپرده است ، جايگاه هلاكت هر هلاك شونده و نجات هر نجات يابنده و به سرانجام اين امر و (خلاصه ) هيچ مساءله اى نماند كه بر سرم بگذرد مگر اينكه در گوش من نهاد و به من تعليم نمود.
اى مردم : به خدا سوگند من شما را به هيچ طاعتى تشويق نمى كنم مگر اينكه خودم به آن سبقت مى گيرم و از هيچ معصيتى شما را دور نمى كنم مگر اينكه خودم زودتر از شما از آن دورى مى كنم (30)
و در روايت ديگرى مى فرمود: ((سلونى عن اسرار الغيوب فاءنى وارث علوم الانبياء و المرسلين ؛ از من در مورد اسرار پنهانى بپرسيد كه من وارث علوم همه انبياء و مرسلين هستم .))(31)
عباية بن ربعى گويد: حضرت على عليه السلام بسيار مى فرمود: ((سلونى قبل ان تفقدونى ؛ از من بپرسيد قبل از اينكه مرا نيابيد))، به خدا سوگند كه هيچ زمين سبز و يا خشكى نيست و نه گروهى كه صد نفر را گمراه كند و يا صد نفر را هدايت كند مگر اينكه من مى شناسم جلودار آن و محرك آن و سخنگوى آن را تا قيامت .(32)
علامه امينى رضوان الله عليه اين جمله را از حضرت امير عليه السلام نقل مى كند كه فرمود:
((سلونى و الله لا تسساءلونى عن شى ء يكون الى يوم القيامة الا اخبرتكم ؛ از من بپرسيد كه به خدا سوگند از هيچ حادثه اى تا قيامت نمى پرسيد مگر آنكه به شما خبر خواهم داد.))
مدارك از اهل سنت به نقل الغدير ج 6 ص 193: ابو عمر در جامع بيان العلم ج 1، ص 114، محب الطبرى فى الرياض ج 2، ص 198، تاريخ الخلفاء للسيوطى ، ص 124، الاتقان ، ج 2، ص 319، تهذيب التهذيب ، ج 7، ص 338، فتح البارى ، ج 8، ص 485، عمدة القارى ، ج 9، ص 167، مفتاح السعادة ، ج 1، ص 400.
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:05 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

نسبت علم موسى و خضر با علوم اميرالمؤمنين عليه السلام

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

وقتى حضرت موسى عليه السلام از نزد خضر برگشت و آن حوادث عجيب مثل سوراخ كردن كشتى و تعمير ديوار و كشتن آن نوجوان به وقوع پيوست ،
برادر او هارون از موسى در مورد دانش خضر پرسيد.
حضرت موسى عليه السلام فرمود: اين امر، دانشى است كه نداشتن آن ضرر ندارد ولى حادثه اى عجيب تر روى داد! هارون پرسيد: چه حادثه اى ؟ حضرت موسى عليه السلام گفت :
من و خضر كنار دريا ايستاده بوديم كه پرنده اى شبيه به چلچله ظاهر شد، با منقار خود قطره اى آب برداشت و به طرف مشرق پرتاب كرد! بار دوم قطره اى ديگر برداشت و آن را به طرف مغرب انداخت ، بار سوم آن را به طرف جنوب و بار چهارم به طرف شمال پرتاب كرد! و در دفعه پنجم به طرف آسمان و دفعه ششم به خشكى و دفعه هفتم به دريا انداخت و سپس ‍ پركشيد و پرواز كرد.
ما دو نفر حيرت زده مانديم و سر اين كار را نفهميديم تا اينكه خداوند فرشته اى را به صورت آدمى فرستاد و به ما گفت :
چرا شما را متحير مى بينم ؟ گفتيم : در كار اين پرنده متحيريم ، گفت : منظور او را نمى دانيد؟ گفتيم : خدا بهتر مى داند، گفت : اين پرنده با عملش ‍ مى گويد: به حق آنكه شرق و غرب زمين را آفريد و آسمان را بر پا داشت و زمين را به حركت آورد و بگستراند، بطور قطع خداوند در آخر الزمان پيامبرى را خواهد فرستاد كه نامش محمد صلى الله عليه وآله است ، او را وصيى است بنام على عليه السلام كه علم شما دو نفر روى هم در مقابل دانش آن دو همانند اين قطره است در مقابل اى دريا!!(
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:07 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

از من بپرسيد از تمامى حوادث تا قيامت

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سلمان فارسى گويد: اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:
علم منايا (تاريخ و كيفيت نابودى افراد) و علم بلايا (بلاهائى كه بر افراد يا جوامع نازل مى شود) و علم وصايا (سفارشهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ) و علم انساب (پدر و مادر و اجداد هر كسى ) و همچنين فصل الخطاب (داوريها يا حقايق ) و ميلاد اسلام و كفر (تاريخ مسلمان و كفار) نزد من است .
منم آن صاحب ميسم (ميسم وسيله اى است آهنى كه حيوان را با آن علامت مى گذارند و گويا منظور حضرت اين است كه ولايت حضرت ، علامت ايمان و انكار آن علامت كفر است ، و شايد هم اين معنى در آخرت به صورت محسوس در چهره افراد ظاهر گردد)
منم آن فاروق اكبر (جداكننده بزرگ حق از باطل ) و دولت دولتها، از من بپرسيد از تمامى حوادثى كه تا روز قيامت به وقوع خواهد پيوست و از هر آنچه قبل از من انجام گرفته و از آنچه اكنون در زمان من واقع مى گردد تا آنگاه كه خداوند عبادت مى شود.(34)
و چون از حضرتش در مورد علم پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله سؤ ال شد فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به تمامى آنچه پيامبران مى دانستند و به هر آنچه بوده و هست را تا قيامت عالم بود، سپس فرمود:
سوگند به آنكه جانم به دست اوست من مى دانم علم پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را و آنچه بوده و آنچه هست ميان من تا قيامت
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:08 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

علوم اولين و آخرين پيش من است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

بعد از كشته شدن عثمان و به خلافت رسيدن اميرالمؤمنين عليه السلام و بيعت مردم با ايشان ، اميرالمؤمنين عليه السلام در حالى كه عمامه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله را بر سر نهاده و رداى حضرت را بر دوش ‍ انداخته بود بيرون آمد و بر فراز منبر قرار گرفت ، پس از حمد و ثناى خداوند و تمجيد از پيامبر صلى الله عليه وآله و موعظه و انذار مردم ، خود را بر منبر مستقر كرد و فرمود:
اى مردم از من بپرسيد قبل از اينكه مرا نيابيد، از من بپرسيد كه علوم اولين و آخرين پيش من است ، بدانيد كه سوگند به ذات حق : اگر جايگاهى برايم فراهم شود، هر آينه ميان اهل تورات بر طبق تورات آنها، و ميان اهل انجيل (مسيحيان ) به حكم انجيل آنها و ميان اهل زبور (پيروان حضرت داوود) به حكم زبور آنها و ميان اهل فرقان (مسلمانان ) به حكم فرقان (يعنى قرآن ) داورى خواهم كرد! آن چنان كه همه آنها (تصديق كنند) و بگويند: پروردگارا على همانطور قضاوت كرد كه تو فرموده اى .
به خدا سوگند من به قرآن و حقائق آن از تمامى مدعيان علم قرآن ، داناترم ، و اگر نبود يك آيه در كتاب خداوند((يمحو الله ما يشاء و يثبت ؛(36) خداوند هر چه را خواهد محو مى كند و هر چه را خواهد برقرار مى دارد)) من شما را به تمامى حوادث تا قيامت خبر ميدادم ! سپس فرمود: ((سلونى قبل ان تفقدونى ؛ از من بپرسيد قبل از اينكه مرا نيابيد)) سوگند به خداوندى كه دانه را شكافت و خلائق را آفريد، اگر از آيه قرآن سوال كنيد به شما خواهم گفت كه در چه وقت نازل شده ، درباره چه كسى است ، به شما مى گويم كه ناسخ آن كدام است ، منسوخش چيست ، خاص آن كدام است و عامش چيست ، و به محكم آن و متشابه آن ، آيات مكى و مدنى آن . به خدا قسم هيچ گروهى نيست كه گمراه گردد يا هدايت شود مگر اينكه من مى شناسم رهبر آنها را و كسانى كه آنها را تحريك مى كنند و منادى آنها را تا روز قيامت
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:08 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام


پاسخ كوبنده اميرالمؤمنين عليه السلام به عمر بن خطاب

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابن عباس گويد: روزى عمر بن خطاب به اميرالمؤمنين (با اعتراض ) گفت : گفت : اى ابا الحسن وقتى از تو سوالى مى كنند چرا شما در نظر دادن شتاب مى كنى ؟ (يعنى چرا با درنگ و تفكر پاسخ نمى دهى ) حضرت على عليه السلام در پاسخ او، دست خود را باز كرده فرمود: اين چند تاست ؟ عمر گفت : پنج تا، فرمود: چرا در نظر دادن عجله كردى ؟ عمر گفت : اين مساءله (جزيى ) بر من پوشيده نيست (يعنى نياز به درنگ ندارد) حضرت فرمود: من در امورى كه بر من پوشيده نيست پر شتاب ترم (38) (يعنى علوم در نزد من همچون اين مساله ساده است و نياز به درنگ و تفكر ندارد)!
آرى چگونه چنين نباشد در حاليكه علماى اسلام اعم از شيعه و اهل سنت روايت كرده اند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: ((انا مدينه العلم و على بابها)).
درست اين سخن گفت پيغمبر است منم شهر علم و عليم در است
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:08 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

مناظره حضرت رضا عليه السلام با مرد ناصبى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

مناسب ديدم در خاتمه اين فراز براى تكميل آنچه ذكر شد جريان اعتراض يكى از مخالفين را با حضرت رضا عليه السلام بطور اختصار ذكر كنم .
محد بن فضل هاشمى گويد: بعد از وفات موسى بن جعفر عليه السلام به مدينه آمدم ، خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيدم ، به عنوان امام بر حضرت سلام كردم . آنچه نزد من بود (از امانات مردم ) به ايشان دادم و گفتم : من مى خواهم به بصره بروم و ميدانى كه خبر رحلت موسى بن جعفر به آنها رسيده است و آنها به شدت اختلاف دارند، مطمئن هستم كه از من در مورد ادله امامت سؤ ال مى كنند، اى كاش چيزى از آن (معجزات ) را به من نشان دهى ؟
حضرت رضا عليه السلام فرمود: اين مساءله بر من پوشيده نيست ، به دوستان ما در بصره و غير بصره برسان كه من نزد آنها خواهم آمد. ولا قوة الا بالله ، آنگاه تمامى آنچه از پيامبر صلى الله عليه وآله نزد امامان مى باشد كه عبارت است از لباس و چوبدستى و اسلحه و ديگر اشياء، به من نشان داد.
عرض كردم : شما كى مى آييد؟
حضرت فرمود: وقتى به بصره رسيدى ، سه روز بعد من به بصره خواهم آمد انشاء الله تعالى . محمد بن فضل به بصره آمد و خبر آمدن حضرت رضا عليه السلام را به مردم داد و اينكه حضرت سه روز ديگر وارد مى شود. در اين ميان مرد ناصبى بنام عمربن هذاب كه خود را زاهد معرفى مى كرد، حضرت را تحقير نموده و گفت : او جوانى است كه اگر مسائل مشكل از او سؤ ال شود شايد درمانده و متحير شود.
حضرت رضا عليه السلام بر سر موعد، سه روز بعد از آمدن من ، به بصره آمد و دستور داد تا رئيس نصارى و راءس الجالوت عالم يهود را همراه با همين عمربن هذاب براى مناظره بياورند.
مجلسى آراستند كه از شيعه و زيديه و يهود و نصارى پر بود، وقتى مجلس آماده شد حضرت رضا عليه السلام وارد شده پس از سلام فرمود:
منم على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب و پسر پيامبر صلى الله عليه و آله . من امروز صبح نماز را در مدينه با والى خواندم و او پس از نماز، نامه اى از خليفه به من داد و قرار شد بيايد به منزل من و جواب نامه را در حضور من بنويسد و انشاءالله امروز عصر مى روم و به قرار خود عمل مى كنم .
سپس فرمود: شما را جمع كردم تا اشكالها و سؤ الهاى خود را از من بپرسيد و من پاسخ دهم ، از علائم نبوت و امامت كه آنها را جز نزد ما اهل البيت عليهما السلام نخواهيد يافت . هر كه مى خواهد سؤ ال كند كه من آماده شنيدن و دادن جواب هستم . حاضرين گفتند: اى پسر پيامبر با اين دليل ديگر دليلى نمى خواهيم و شما نزد ما راستگويى و خواستند بلند شوند. حضرت فرمود: متفرق نشويد. من شما را جمع كردم تا هر چه از آثار نبوت و نشانه هاى امامت كه جز نزد ما خانواده نخواهيد يافت بپرسيد.
زودتر از همه آن مرد ناصبى عمر بن هذاب سخن را آغاز كرده و گفت : محمد بن فضل هاشمى از شما سخنانى نقل مى كند كه عقل ما آنرا نمى پذيرد و قبول نمى كنيم . حضرت فرمود: چه سخنانى ؟ گفت : شما مى گوئيد: من هر چه خداوند بر پيامبر اكرم (ص ) فرستاده مى دانم و به جميع زبانها و لغتها آگاهم .
حضرت فرمود: آرى چنين است ، هر چه مى خواهيد بپرسيد.
عمر بن هذاب گفت : اولا همين آگاهى و علم خود را به لغات (زبانهاى گوناگون ) ثابت كنيد، در مجلس ما افراد رومى و هندى و فارسى هستند، با آنها به زبان خودشان صحبت كنيد. حضرت فرمود: بسم الله ، هر كدام به زبان خود صحبت كند تا جوابش را به زبان خودش بشنود، آنگاه حضرت با زبان هر كدام با آنها صحبت كرد به گونه اى كه اهل مجلس حيران شده و همگى اقرار كردند كه حضرت بهتر از آنها به زبان آنها صحبت مى كند.
آنگاه به آن مرد ناصبى فرمود: اكنون به تو خبر ميدهم كه در اين روزها به خون يكى از بستگان مبتلا شده و مرتكب قتل مى شوى .
مرد ناصبى گفت : اين خبر را از شما باور نمى كنم چون علم غيب مخصوص خداوند است . حضرت فرمود: آيا خداوند نفرموده : است : ((عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول ؛ خداوند آگاه به غيب است و او هيچكس را بر غيب آگاه نمى كند مگر كسى كه بپسندد چون پيامبر.))
بدان كه پيامبر اكرم (ص ) مورد رضاى خداست و ما هم وارثهاى او مى باشيم ، كه نسبت به وقايع گذشته و آينده تا قيامت آگاه هستيم .
من آنچه به تو خبر دادم تا پنج روز ديگر واقع خواهد شد. اگر چنين نشد من دروغگو و افترا زننده هستم و اگر واقعيت داشت بدان كه تو بر خدا و رسول او انكار كرده اى . و علامت ديگر آنكه به زودى مبتلا به كورى مى شوى و هيچ چيز نمى بينى ، نه كوهى ، نه دشتى ، و اين خبر تا چند روز انجام مى شود، و همچنين قسم دروغى خواهى خورد و به مرض برص ‍ مبتلا مى گردى .
محمد بن فضل و عده اى ديگر گفتند: به خدا قسم هر چه حضرت رضا عليه السلام فرموده بود در آن ماه به او رسيد و مبتلا به قتل و كورى و برص ‍ شد. به او گفتند: حضرت رضا راست گفت يا دروغ ؟ پاسخ داد: به خدا سوگند همان وقت كه حضرت خبر داد مى دانستم كه واقعيت خواهد داشت ولى من مقاومت و لجبازى مى كردم
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:10 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

از نسل شما تا قيامت كسى به خلافت نخواهد رسيد

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

از جمله پيشگوئيهاى اميرالمؤمنين عليه السلام در مورد ابوبكر و عمر اين بود كه فرمود: بخدا سوگند هيچيك از نسل شما تا قيامت به حكومت نخواهد رسيد (خلافت را عهده دار) نمى شود.(40)
مؤ لف گويد: اين جمله را حضرت على عليه السلام در هنگامى كه حضرت را بعد از پيامبر اكرم (ص ) با زور به مسجد آورده و شمشير بر سر او نگهداشته بودند تا براى ابوبكر بيعت بگيرند بيان فرمود، و اينك مناسب است برخى از آن جريان در اين مقام ذكر شود، وقتى حضرت على عليه السلام مشاهده نمود كه مردم او را رها كرده ، اطراف ابوبكر را گرفته اند، در خانه نشست ، عمر به ابوبكر گفت : چرا نمى فرستيد على بيايد و بيعت كند؟ همه بيعت كرده اند جز او و آن چهار نفر (سلمان ، ابوذر، مقداد و زبير) ابوبكر از عمر دل نازكتر و نرمتر و دورانديش تر بود ولى آن ديگرى (عمر) خشن تر و سنگدلتر و ستمكارتر بود، ابوبكر به عمر گفت : كه را بفرستيم ؟ عمر گفت : قنفذ را بفرست و او مردى از قبيله بنى تيم و از آزاد شده هاى مكه و انسانى سخت و سنگدل بود. قنفذ را با عده اى فرستاد تا اينكه به در خانه على عليه السلام آمده ولى حضرت به آنها اجازه نداد، ياران قنفذ نزد ابوبكر و عمر كه در مسجد بودند و مردم اطراف آنها قرار داشتند آمده گفتند: على بما اجازه نداد، عمر گفت : اگر اجازه داد وارد شويد وگرنه بى اجازه اين كار را انجام دهيد!!
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:10 PM
تشکرات از این پست
bluestar
bluestar
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 558
محل سکونت : تهران

پاسخ به:پيشگوئيهاى امير المؤمنين عليه السلام

تهاجم دشمنان و استقامت دختر پيامبر (ص )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

آنها به كنار خانه آمدند و اجازه ورود خواستند، حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: نمى گذارم بى اجازه وارد خانه ام شويد، همگى آنها (حيا كردند و) برگشتند، اما قنفذ ايستاد، تا آن عده به عمر گفتند: فاطمه چنين مى گويد و نمى گذارد بى اجازه وارد شويم ، عمر در خشم شد و گفت : ما را با زنها چه كار؟
سپس به عده اى كه اطراف او بودند دستور داد تا هيزم برداشتند، خودش ‍ نيز هيزمى برداشت و آنرا اطراف خانه على عليه السلام قرار دادند در حاليكه در خانه ، على فاطمه و دو پسر او بودند، عمر صدا زد به گونه اى كه به گوش حضرت على عليه السلام رسيد: به خدا سوگند يا بيرون مى آئى و با خليفه پيامبر! بيعت مى كنى وگرنه خانه ات را به آتش مى كشم ، سپس خودش كه از هيبت حضرت على عليه السلام آگاه بود و مى ترسيد كه على عليه السلام با شمشير بيرون آيد به پيش ابوبكر برگشت ولى به قنفذ گفت :
اگر خارج نشد، به زور وارد شو، اگر امتناع كرد خانه را بر آنها آتش برن . قنفذ و ياران او با زور وارد شدند، على عليه السلام خواست شمشير خود را بردارد، مانع شدند شمشير برخى از افراد را برداشت ، انبوه جمعيت بر او ريختند و مانع شدند.
یک شنبه 18 اسفند 1387  3:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها