پدر پسرش را میبره کوهنوردی بعداز اینکه میرسند به اون بالای کوه باباهه به پسرش می گه بیا ببین از این بالا اون پایین چقدر زیباست
پسره میگه بابا من که از اول گفتم همون پایین بمونیم و بالا نیاییم!
********************
يه روز چندنفربراي بازديد وارد تيمارستان مي شوند مي بينند يك نفر هی میگه «مريم مريم» مي پرسند جرااينقدر مريم مريم مي كنه جواب مي دهند كه او عاشق مريم بوده ولي بهش نمي رسه جلوتر ميرن مي بينند يك نفر ديگه هم هی میگه «مريم مريم» مي پرسند این یکی برای چی مريم مريم مي كنه ميگن مريم را دادنش به این!