مهمترین انشعابات مذهبی تاریخ که دنیا را تکان دادند
ساعد نیوز: در حالی که تفاوتهای جزئی در دکترین و باورهای مذهبی در پیروان یک دین در نقطهای از جهان نسبت به نقطهای دیگر وجود دراد، اما گاهی این تفاوتها چنان فراوان و عمیق است که به جدایی و انشعاب و شکلگیری باورهای کاملاً جدید در درون یک دین منتهی میشود.
۱۰. دیواداتا
کوتاه عمرترین انشعاب مذهبی در این فهرست، در حالی که بسیاری از انشعابات مذهبی به شکلی تا امروز نیز باقی مانده اند، انشعاب دیواداتا اتفاقی بود که در اولین روز های شکل گیری دین بودایی رخ داد. دیواداتا که پسرعموی بودا بود سعی داشت قوانین سختگیرانه تری برای راهبان خود در نظر بگیرد و اصرار داشت که آن ها در سبک زندگی خود بسیار زاهدانه تر بوده و ریاضت های بیشتری را متحمل شوند (یکی از خواست های او این بود که راهبان درون ساختمان ها زندگی نکرده و تمام عمر خود را در جنگل زندگی کنند).
در ادامه دیواداتا سعی کرد که رهبری دین بودایی را در دست بگیرد، اما بودا مانع قدرت گرفتن او شده و اعلامیه ای رسمی علیه او منتشر کرد که بر خشم دیواداتا از بودا افزود. خشم او نسبت به بودا خود را در قالب سه تلاش مجزا برای ترور بودا نشان داد: قاتلان اجیری که در نهایت به جای کشتن بودا به او ایمان آوردند، تلاش برای کشتن بودا با استفاده از صخره ای که از کوه پرتاب می شود و رها کردن فیل خشمگین در حالی که بودا مشغول جمع آوری خیرات بود.
همه این تلاش ها، اما ناموفق بوده و اگر چه دیواداتا در ابتدا موفق شد ۵۰۰ بودایی را با خود همراه سازد، اما فرقه او در نهایت اعتبار نیافته و خیلی زود از یاد ها برده شد. داستان هایی در مورد برخی از طرفداران این فرقه در قرن هفتم میلادی وجود دارد. بر اساس برخی افسانه های بودایی، دیواداتا برای همیشه در ناراکا که همان جهنم بودایی هاست باقی می ماند.
۹. انقلاب رادیکال (آناباپتیزم)
آناباپتیزم انشعابی از مذهب پروتستان بود که همراه با چند انشعاب دیگر در اویل دهه ۱۶۰۰ رخ داد. نگرانی اصلی آن ها و بزرگترین جدایی شان از مسیحیت سنتی این بود که آن ها به غسل تعمید در بزرگسالی اعتقاد داشتند. آن ها بر این باور بودند که غسل تعمید تنها زمانی اعتبار دارد که فرد کاری که انجام می دهد و باور هایی که دارد را درک کند و این موضوع تنها در بزرگسالی محقق می شود و نه در کودکی.
آن ها همچنین به شدت صلح طلب بوده و از سوگند یاد کردن خودداری می کردند، رفتار هایی که اذیت و آزار آن ها را به شدت افزایش داد. مشهورترین داستان مربوط به این انشعاب مذهبی، ماجرای شورش مونستر است که در آن سه مرد به نام های برنهارد روثمان، یان ماتیس و یان ون لیدن تصمیم به تشکیل یک جامعه بهشتی در شهر مونستر در آلمان گرفتند. در نهایت این برنامه شکست خورده و به محاصره شهر انجامید.
پس از مرگ ماتیس، ون لیدن به رهبری این جماعت رسیده و چندهمسری را رواج داد. در نهایت محاصره کنندگان وارد شهر شده و تعداد زیادی از پیروان فرقه آناباپتیزم را اعدام کردند. جنازه این افراد در سبد های فلزی گذاشته و بر مناره کلیسای سنت لمبرت آویزان شد. جنازه این افراد بعد از ۵۰ سال از سبد ها خارج شد.
۸. فرقه نسطوری
نسطوریوس حاکم قسطنطنیه (ترکیه امروزی) و رهبر معنوی ارتدوکس های شرق در قرن پنجم بود. وی بر این باور بود که عیسی مسیح نه کاملاً خدایی و نه کاملاً انسان بوده بلکه وی در واقع دو انسان مجزا در یک جسم بوده که یکی کاملاً خدایی و یکی کاملاً انسانی بوده است. خیلی زود، حاکم اسکندریه به مخالف سرسخت او و این باور تبدیل شد.
او همچنین سعی داشت که عنوان قدیمی مریم مقدس از «به دنیا آورنده خداوند» (Theotokos) را به «به دنیا آورنده مسیح» (Christotokos) تغییر دهد. در نهایت نسطوریوس در جریان شورای افسوس در سال ۴۳۱ محکوم شده و توسط امپراطور تئودوسیوس دوم تبعید شد. نکته جالب در مورد این فرقه، این بود که برخی از حاکمان مغول از پیروان آن بوده که مشهورترین آن ها ملکه سورقوقتانی بود.
۷. فرقه خوارج
دومین انشعاب واقعی که در دین اسلام رخ داد، ماجرای خوارج بود که به دنبال جنگ صفین به عنوان آخرین نبرد در جنگ های فتنه (جنگ های داخلی صدر اسلام بین مسلمانان) اعلام جدایی کردند. آن ها اعلام کردند که نتیجه صلح بین معاویه و علی بن ابیطالب و خلافت هیچ یک را قبول ندارند، زیرا خداوند با این موضوع موافق نیست. در نهایت باور های آن ها باعث شد که با هر گونه قوانین حکومتی مخالفت کنند و با استناد به قران اعلام کردند که «هیچ حکومتی به غیر از حکومت خدا». این باور و نزاع های درونی در نهایت باعث زوال این گروه و از بین رفتن آن شد. با این وجود قبل از انحلال، این گروه توانست امام اول شیعیان را با استفاده از شمشیر زهرآگین به شهادت برساند هر چند در قتل معاویه ناموفق بودند.
۶. فرقه گنوستیسیزم
گنوستیسیزم که از واژه یونانی «گنوسیس» به معنای دانش یا حکمت گرفته شده به عنوان یکی از انشعابات دین مسیحیت در اوایل شکل گیری این دین شناخته می شود، هر چند برخی دیگر آن را انشعابی از دین یهود می دانند. در هر صورت باور عمده پیروان این فرقه این بود که دنیای مادی یک دام است، دامی که از افزایش دانش، دانشی که در دنیای روحانی (عرفانی) وجود دارد، جلوگیری می کند.
آن ها همچنین در موضوع ماجرای خلقت نیز با باور های یهودیان و دیگر مسیحیان مخالف بودند. آن ها بر این باور بودند که خداوند قادر مطلق است و یکی از تجلی های او به نام «جهان آفرین» بود که دنیای فیزیکی را خلق کرده است. از آنجا که خداوند کاملاً روحانی است، نهایت تلاش طرفداران فرقه باید این باشد که خود را به دنیای روحانی تا حد ممکن نزدیک سازند، زیرا انسان ها «اخگر» هایی از خدا هستند که در بدن فیزیکی خود گرفتار شده اند. گنوستیسیزم خود نیز دچار انشعاباتی شد و بسیاری از آن ها در طول تاریخ فراموش شدند، اما برخی دیگر مانند ماندائیزم تاکنون باقی مانده اند.
۵. آسمان جامگان در مقابل سفید جامگان
یکی از قدیمی ترین ادیان که بسیاری قدمت آن را به قرن ششم قبل از میلاد مسیح نسبت می دهند، مذهب جَینیسم یا جین (دین برهمابودایی که بین دین برهمایی و بودایی قرار دارد) است که دینی صلح طلب و ریاضتی است و شعار اصلی آن ها این است که تمام زندگی بر پایه حمایت دوجانبه استوار است. مدتی بعد از شکل گیری جینیسم، این دین به دو فرقه اصلی منشعب شده که تا به امروز به عنوان دو انشعاب اصلی مذهب جینیسم باقی مانده اند.
اولین فرقه را دیگامبارا می نامند که در زبان سانسکریت به معنای «آسمان جامه» است، فرقه ای که در آن زندگی زاهدانه تا جایی پیش می رود که پیروان مذکر هیچ لباسی به تن نداشته و پیروان مونث تنها پارچه ای دوخته نشده را دور بدن خود می پیچند. تفاوت دیگر این انشعاب با انشعاب دیگر جینیسم این است که قدیس های واقعی نیازی به غذا نداشته، رهبر عرفانی و نجات دهنده آن ها، ماهاویرا، هرگز ازدواج نکرده و اینکه زنان نمی توانند بدون اینکه ابتدا به مرد تبدیل شوند به آزادی روحانی (موکشا) دست یابند.
انشعاب دیگر را شوتامبارا می نامند که در زبان سانسکریت به معنای «سفیدجامه» است که پیروان آن یک پارچه دوخته نشده ساده و سفید پوشیده و بر این باورند که راهبان نیازی به لخت ماندن ندارند. بغیر از تفاوت هایی که گفته شد، دیگر باور ها و دکترین مذهبی آسمان جامگان و سفیدجامگان تقریباً مشابه است.
۴. اصلاحات پروتستانی
اصلاحات پروتستانی با تلاش های مارتین لوتر کینگ و اعتراض نامه ۹۵ ماده ای معروفش در سال ۱۵۱۷ آغاز شد که هدف از آن پاکسازی کلیسا از زشتی ها و اشتباهاتی بود که باعث گمراه شدن پیروان واقعی کلیسا شده بود. یکی از این اعمال، فرآیند بخشش بود که در آن گناهکاران برای بخشش گناهان خود باید برای مدتی به انجام کار های خوب مورد تایید کلیسا پرداخته یا در بدترین شکل ممکن مبالغ یا هدایایی را تقدیم کلیسا می کردند.
هیچکدام از تلاش های مارتین لوتر تازه نبود، زیرا پیش از او نیز افراد زیادی سعی کرده بودند این رویه را اصلاح کرده و از کلیسا خواسته بودند که از رویه اعتراف به گناه و بخشش با پرداخت پول و البته خرید و فروش بهشت دست بردارد. تنها موضوعی که لوتر را از این افراد جدا ساخت، صنعت چاپ و استفاده لوتر از آن برای اهداف خود بود که باعث شد باور های او بتواند به دست افراد بسیار زیادی برسد. او در ابتدا سعی داشت که در قالب مذهب کاتولیک باقی بماند، اما در سال ۱۵۲۱ او را تکفیر کردند. در نهایت پروتستانیسم به سومین فرقه بزرگ دین مسیحیت تبدیل شده که پشت سر فرقه کاتولیک و ارتدوکس شرقی قرار می گیرد.
۳. فرقه آریانیسم
آریوس یک روحانی مسیحی در اسکندریه در قرن سوم و چهارم میلادی بود و جایگاه برجسته او در تاریخ به خاطر منازعات و اختلافات مذهبی اش با آتاناسیوس، دیگر روحانی مسیحی ساکن اسکندریه بوده است. باور عمده آریانیسم این بود که عیسی مسیح توسط خداوند خلق شده و بدین ترتیب او بخشی از تثلیث مقدس به شمار نمی رفت. با این وجود آریوس هیچ تاریخ دقیقی برای خلق عیسی مسیح اعلام نکرده، اما باور داشت که خداوند برای مدتی تنها بوده و سپس پسرش (عیسی مسیح) را خلق کرده است.
آتاناسیوس و برخی دیگر از منتقدان آریوس بر این باورند بودند که عقاید او مسیحیت را به یک دین چندخدایی تبدیل می کند و ایده رستگاری دین مسیحیت را به طور کلی نابود می سازد. برای دهه ها، آریانیسم یک گزینه جایگزین محبوب و پرطرفدار برای مسیحیت سنتی بود تا اینکه درگیری های این دو فرقه در نهایت در اولین شورای نیسیا در سال ۳۲۵ حل شده و به طور رسمی اعلام گردید که آموزه های آریانیسم باطل است. با این وجود، امپراطوران روم نسبت به آریانیسم پذیرا بوده و همین موضوع باعث شکوفایی مجدد این فرقه شد. در انتهای قرن پنجم میلادی، آریانیسم به مرز انقراض کامل نزدیک شد و تعداد بسیار کمی از پیروان آن باقی ماندند که عمدتاً قبایل ژرمانیک بودند.
۲. شیعه و سنی
مدت کوتاهی پس از وفات پیامبر اسلام، در دین تازه تاسیس اسلام مشکلی بزرگ ایجاد شد و آن به جانشینی پیامبر باز می گشت. این موضوع باعث شد که جامعه مسلمانان به دو بخش تقسیم شوند: سنی ها که بر این باور بودند انتخاب ابوبکر به عنوان اولین خلیفه و جانشین پیامبر درست بوده، در حالی که شیعیان بر این باور بودند که پیامبر در واقع علی ابن ابیطالب را برای این مقام در نظر داشته است. در نهایت علی ابن ابیطالب به عنوان امام اول شیعیان به خلافت رسید، اما این موضوع برای پایان دادن به اختلافات نظری دو گروه کافی نبود.
۱. انشعاب بزرگ
انشعاب بزرگ که با عنون انشعاب شرق-غرب نیز شناخته می شود یکی از مهم ترین نقاط عطف تاریخ دین مسیحیت بود که به خلق فرقه کاتولیک و ارتدوکسی شرقی منتهی شد. در سال ۱۰۵۴، تفاوت های بین کلیسا های غربی و شرقی به نقطه جوش رسیده بود: رهبران دینی شرقی نسبت به قوانین سختگیرانه غربی ها در زمینه مجرد باقی ماندن کشیشان و دیگر مقامات دینی معترض بوده و رهبران دینی غربی نیز با استفاده از نان های خمیری توسط شرقی ها در مراسم عشای ربانی و خودداری آن ها از شناختن عیسی مسیح به عنوان منبع روح مقدس مخالفت داشتند.
در نهایت اختلاف اصلی بر سر این بود که آیا پاپ بر رهبران مذهبی محلی حاکمیت دارد یا برعکس. این اختلافات در نهایت به تکفیر دوطرفه پاپ لئو نهم و مایکل کرولاریوس، حاکم مذهبی قسطنطنیه، منتهی شد. اگر چه تلاش هایی برای نزدیکی دوباره این دو گروه وجود داشت، اما در نهایت این دو به کلیسا هایی مجزا با هویت های جداگانه دست یافتند.