آنچه از زینب (س) باید آموخت
کسی که اقتداء به معصومین کرد و حقیقت زهد را تحصیل نمود، حضرت زینب (س) بود.
![آنچه از زینب (س) باید آموخت آنچه از زینب (س) باید آموخت](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
۱۱ دی ۱۳۹۸ 24 59.6 KB 1 0
آنچه از زینب (س) باید آموخت
یکی از راه های تربیت انسان ها، الگوسازی و مدل سازی و نشان دادن اسوه به افراد است و از آن جا که هدف دین تربیت انسان هاست، الگوهایی را از جنس بشر عرضه می کند تا انسان های دیگر آن را سرمشق خود قرار دهند. حضرت زینب (س) یکی از برجسته ترین ابعاد الگوسازی بشر است.به برخی از این ابعاد مهم اشاره می کنیم.
الف- الگوی عرفان و معرفت
زینب کبری (س) انسانی فوق العاده و دارای عقل و درایت بود. زینب (س) از همان کودکی دارای کمالات معنوی و علمی بود چنان که امیرمؤمنان را به شگفتی وا می داشت. آمده است که امیرالمؤمنین (ع) زینب را در آغوش گرفته بود و او را نوازش می کرد، در این حال زینب (س) از او پرسید: پدر جان تو ما را دوست داری؟ جواب داد: چگونه دوست ندارم که شما میوه دل من هستید. زینب (س) گفت: این دوستی و حب خداوند است و مخصوص اوست و شفقت و مهربانی برای ماست.[1] زینب (س) به این درجه از معرفت می رسد که امام سجاد (ع) از او تعریف می کند و می گوید: «و سپاس خداوند را که تو بدون معلم، دانا و بدون استاد فهیمی». و نیز امام حسین (ع) در وداع آخر خطاب به خواهر عارفش می گوید: «خواهرم زینب، مرا در نمازهای شب فراموش نکن.»[2]
هنگامی که اباعبدالله در میدان عشق شهید شد، زینب (س) از خیمه خارج گشت و در میدان قتلگاه آمد و سپس در کنار بدن پاره پاره برادر قرار گرفت و در حالی که هزاران دشمن بی رحم او را احاطه کرده بودند، با خون گلوی برادر پیشانی خویش را رنگین کرد و سپس دست های مبارکش را زیر جسد آن حضرت برد و او را بلند کرد و گفت: «اللهم تقبل منا هذا القربان».[3]
ب- الگوی زهد و بی آلایشی
خداوند زهد را در دو کلمه بیان فرمود: و آن این که برای از دست رفتن و یا به دست آوردن چیزی اندوهناک نشوید و خدا به هرچه می کنید آگاه است.[4] پس کسی که بر گذشته اش متأثر نگردد و اسیر هوای آینده دنیا نشود زاهد است، هرچند انسانی متمکن، ثروتمند و مرفه باشد.[5]
آری کسی که اقتداء به معصومین کرد و حقیقت زهد را تحصیل نمود، حضرت زینب (س) بود. او بود که ترک جمیع زینت ها و اموال دنیا کرد. دو پسرش در راه خدا قربانی شدند. اگرچه در خانه عبدالله زندگی می کرد، ولی به آن خانه تعلق نداشت. او هرچند رفاه زندگی و ثروتی کلان در اختیار داشت و شوهرش عبدالله بن جعفر از ثروتمندان کم نظیر عرب بود که در یک قلم می توانست هزاران دینار و درهم، هزاران گاو و گوسفند به فقرا و نیازمندان ببخشد، ولی از همه زیبایی های دنیا چشم پوشید و برای رضای الهی و یاری نهضت مقدس اباعبدالله الحسین (ع) راه کربلا در پیش گرفت و در این راه همچون کوهی استوار پابرجا بود.
کسی که اقتداء به معصومین کرد و حقیقت زهد را تحصیل نمود، حضرت زینب (س) بود
ج) الگوی حجاب و عفت
زینب (س) از کودکی حجاب و عفت را از زهرا (س) آموخته بود. یحیی مازنی می گوید: «من مدت زیادی در همسایگی امیرالمؤمنین (ع) سکونت داشتم. در طول این مدت نه قامت زینب را دیدم و نه صدای او را شنیدم».
زینب (س) از کودکی حجاب و عفت را از زهرا (س) آموخته بود
و اما در عاشورا این پیام رسان، وظیفه رسالت را به دوش می کشد و باید چهره ظالم را افشا کند. پس باید در جمع نمایان شود و افشاگری نماید. او در مجلس یزید حاضر می شود، آن گاه لب به سخن می گشاید و می فرماید: ای یزید! ای کسی که جدمان، اجدادش را اسیر کرده سپس آزاد، آیا از عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده بنشانی و دختران رسول خدا (ص) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ حجاب آنان را بدری و روی آنان را بگشایی؟ تو خود را خلیفه ما می دانی و با نوادگان او این گونه رفتار می کنی؟[6]
![از حضرت زینب ( س) باید آموخت 5e0c3c05537dd.jpg](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
د- الگوی ایثار و بخشش
زینب (س) الگوی ایثار و بخشش است. او پس از عاشورا سرپرستی اسیران را به عهده گرفت و خود گرسنه می خوابید و سهم غذایش را به کودکان گرسنه می داد.[7]
ه- الگوی آزادگی و استقامت در برابر ظالم
شاهد این مدعا خطابه های زینب کبری (س) است، هنگامی که اسرا وارد شام و کاخ یزید می شوند، حضرت با خطابه های کوبنده خود، قدرت پوشالین یزید را در هم می شکند. از ظلم و ستمی که بر خاندان اهل بیت (علیهم السلام) رفته است و از دروغ هایی که یزید به مردم گفته است سخن می گوید و در مقابل یزیدی که مردم با ترس بسیار به او امیرالمؤمنین (ع) می گفتند، می ایستد و می فرماید: «تو خیال می کنی اینکه امروز ما را اسیر کرده ای و تمام اقطار زمین را بر ما گرفته ای و ما در مشت نوکرهای تو هستیم، یک نعمت و موهبتی از طرف خداوند بر توست؟ به خدا قسم تو الان در نظر من بسیار کوچک و حقیر و بسیار پست هستی و من برای تو یک ذره شخصیت قائل نیستم.»
و در آخر جمله هایش این طور می فرماید: «ای یزید! به تو می گویم هر حقه ای که می خواهی بزن و هر کاری که می توانی انجام بده، اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو کنی، نام ما محو شدنی نیست، آن که محو می شود تو هستی.[8]
در این قسمت کلام زینب کبری (س) هرچه بیشتر کوبیدن یزید اوج می گیرد و با مقام قدرت در انتخاب کلمات و سخنوری باشکوهی الهی فریاد می زند: «اینکه روزگار مرا با خاندانی در اوج شرف و کمال مجبور به مخاطبه و سخن با چون تویی پست و رذل از دامان مادری آن چنان و دودمانی ذلیل و غیرمرد و قاتل پاکان و از بین برنده نیکی و نیکان مجبور ساخته است، برای من بزرگ ترین مصیبت و رنج است.»[9]
و- هوشمندی حضرت زینب (س) در آگاهی از اوضاع جامعه
معمولاً هروقت حکومت های جبار می خواهند خود را توجیه کنند جبرگرا می شوند، یعنی همه چیز را به خدا مستند می کنند و در برابر هر کاری تلقین می کنند که کار خدا بوده است و اگر مصلحت خدایی نبود، نمی شد و خدا خودش نمی گذاشت که این طور بشود. دقیقاً یکی از پشتوانه های فکری و عقیدتی حکومت بنی امیه، منطق جبرگرایی بود. آنان با ترویج جبرگرایی، کوشش داشتند هرگونه اعتراض احتمالی مردم را در نطفه خفه کنند. [10]
یکی از جلوه های برخورد زینب (س) با عبیدالله (نماینده دو تفکر قدریه و جبریه) در هنگام ورود به کاخ وی است. آن هنگام که عبیدالله رو به حضرت کرد و گفت: «ستایش خدای را که شما خانواده را رسوا ساخت و کشت و نشان داد که آنچه می گفتید دروغی بیش نیست.»
زینب (س) پاسخ داد: «ستایش خدا را که ما را به واسطه پیامبر خود گرامی داشت و از پلیدی پاک گردانید. جز فاسق رسوا نمی شود و جز بدکار دروغ نمی گوید و بدکار ما نیستیم، دیگرانند. یعنی تو و دار و دسته ات هستی و ستایش مخصوص خداوند است، عبیدالله گفت: دیدی خدا با خاندانت چه کرد؟
زینب (س) گفت: جز زیبایی ندیدم! آنان کسانی بودند که خدا مقدر ساخته بود کشته شوند و آنها نیز اطاعت کردند و به سوی آرامگاه خود شتافتند و به زودی خداوند تو و آنان را با هم روبرو می کند و آنان از تو به درگاه خدا شکایت و دادخواهی خواهند کرد، اینک بنگر در آن روز چه کسی پیروز خواهد شد. مادرت به عزایت بنشیند پسر مرجانه.[11]
ز- امر به معروف
فلسفه انقلاب امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر است؛ حتی اگر از امام دعوتی نمی شد؛ حسین بن علی (ع) به موجب قانون امر به معروف و نهی از منکر نهضت می کرد.[12] زینب با ایراد خطابه ها در شام و کوفه، به تمامی مردان و زنان آموخت که با ظلم و جور مبارزه کنند. حضرت در هنگام رویارویی با مردم کوفه آن خطبه کوبنده را ایراد کرد که مردم کوفه در اثر این امر به معروف زینب (س) از خواب غفلت بیدار شدند و آن هنگام بود که کوفیان متوجه شدند، امام حسین (ع) شهید شده است. مردم در آن روز حیران بودند، گریه می کردند و دست هایشان را در دهان می گذاردند. این مطالب نشان می دهد که تبلیغات اهل بیت (علیهم السلام) خصوصاً حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در مردم کوفه کاملا مؤثر افتاد و سپس همین تبلیغات در شام تکرار شد و مردم آن جا را تا حدودی متحول ساخت و همین تحولات روحی بود که بعداً قیام مختار و توابین را شکل داد. خطابه زینب (س) در مقابل یزید و کلماتی که در آن به کار برد، نشانه امر به معروف و نهی از منکر بود.
حضرت زینب (س) با ایراد خطابه ها در شام و کوفه، به تمامی انسان ها آموخت که با ظلم مبارزه کنند
آری، ذهن انسان ها در طول قرون و اعصار به الگویی همچون حضرت زینب کبری (س) توجه نموده و از صفات و اعمال او مثل صبر، آزادگی، حجاب، هوشمندی در برابر مسائل جامعه، پاسداری از دین و محبت خانواده سرمشق گرفته است.
منبع: مقاله نقش حضرت زینب از منظر خانوادگی و اجتماعی، محمد حسن رستمی
پی نوشت ها:
[1] . مناقب خوارزمی، ج1، ص122.
[2] . شبیری، اعظم، سیمای زینب (ص) در آیینه تاریخ، 83 و بابازاده، علی اکبر، سیمای زینب کبری (ع)، 92 و مهاجرانی، عطاء الله، پیام آور عاشورا، 36.
[3] . بابازاده، علی اکبر، سیمای زینب کبری (ع)، 93، مجلسی، 45 محمد باقر، بحارالانوار /54 و ابن طاووس، اللهوف، 307.
[4] . آل عمران، 153.
[5] . شبیری، 90.
[6] . شبیری، 78
[7] . شبیری، 62 و بابازاده، 80.
[8] . مجلسی، 45/132 و ابن طاووس، 77.
[9] . حاج سید جوادی، سید حسن، زینب (س) حماسه ای ابدی بر فراز تاریخ، 168.
[10] . پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، 192.
[11] . پیشوایی، 195.
[12] . جواهری، محمدرضا، فلسفه انقلاب عاشورا، 55.