اولین چاپارخانه های پست در ایران باستان برای ایجاد ارتـباط، در زمان ” داریوش کـبـیـر ” پادشاه هخامـنـشی ایجاد شد. هـرودت در کـتاب تاریخ خود، سازمان پست را در ایران هـخامنـشی ستوده و می گـوید:
” نه برف و نه باران، نه گـرما و نه تاریکی شب، چاپارهای سریع السیر را از انجام دادن خـدمتی که به آنها محول شده است باز نمی دارد.” این جمله امروز در سرلوحهً بسیاری از پستـخانه های جهـان نوشته شده است.
خدمات پستی اول بار برای پادشاهان ایجاد شد، که می خواسـتـند اوامرشان هـر چه زودتـر به نقاط مخـتـلف کشور ابلاغ شود. ماًمورین پست یا چاپارها گـاهی نامه و پـیغـام از طرف درباریان، برای دیگـران می بردند، و بتـدریج برای توانگران و بازرگانان نیز هـمین کار را می کردند. با توسعـهً بازرگانی، پست اهـمیت یافـت، و طولی نکـشید که طبقات دیگر مردم نیز از آن استـفاده کردند.
قديمي ترين سند ثبت شده در تاريخ در مورد تشكيلات چاپاري وچاپارخانه دو مرجع مهم تاريخ باستاني ايران است:
۱-تواريخ از هرودوت ۲ -تربيت كوروش از گزنفون
در هر دو اين مراجع ابتكار و تاسيس تشكيلات چاپاري به ايرانيان نسبت داده اند.
گزنون در اين باره مي نويسد:
يكي از ابتكارات كوروش كه مخصوصا با توجه به وسعت عظيم امپراطورياش بسيار حائز اهميت است اين است كه از گوشه هاي دور دست مملكت خويش پيوسته آگاه بوده و جزئيات وقايعي كه در كليه ي ايالات مي گذشت بر او پوشيده نبود چون قدرت و توانايي اسبان و چاپار محدود بود لذا در فواصل معين چاپارخانههاي مجهز با اسبان چابك به تعداد كافي معين نموده بود كه به محض اين كه چاپاري با پيام و نامه مي رسيد آن را تحويل ميگرفت و به مرد مطمئن كه آماده بود تحويل ميداد و او را روانه مي ساخت و اسب و چاپار استراحت مي كردند تا چاپار از سمت ديگر برسد و به مقصد حركت كنند.بعضي از اوقات چاپاري در دل شب ميرسيد و همان وقت قاصد ديگري نامههاي او را تحويل مي گرفت.و رو به راه مينهاد و روز و شب قاصدان در حركت بودند و بين مردم ضرب المثلي بود كه چاپارها در سرزمين پارس از بازهاي شكاري سريعتر حركت ميكنند.اگر در اين جمله قدري مبالغه به كار برده شده است مسلما در روي زمين هيچ پيامي سريع تر از اين به مقصد هاي دور دست نميرسيده و چه بسيار كه امور مهم در نتيجه ي سرعت عمل و نظم و ارتباط به نيكي فيصله مي يافت و فرماندهان در اندك مدتي به وقايع چهار گوشهي مملكت پهناور وقوف مي يافتند.
هردوت تاسيس اين تشكيلات را به داريوش اول نسبت داده است و درباره چاپارخانه ايراني مي نويسد : هيچ وسيله اي در جهان سريعترازچاپارهاي پارسي نيست .اين كار ابتكار خود ايرانيهاست.
هردوت در جاي ديگر از كتاب خود دربارهي يكي از جادههاي چاپاري كه به نام جادهي شاهي معروف است به شرح زير اطلاعاتي در اختيار ما قرار مي دهد.
در سراسر جاده شاهي ايستگاه هاي معروفي هست با مهمان سراهاي دلپذير و اين راه براي اياب و ذهاب كاملا امن است زيرا تمام خط سير از نواحي آباد مي گذرد .در مورد شكل ساختمان اين چاپارخانهها که بسيار مجهز بوده به علت نبودن آثاري از آن اظهار نظر قطعي نمي توان كرد ولي به طور كلي ميتوان به اظهارات ((لارنس ))اطمينان كرد.نامبرده مينويسد ((ايستگاه هاي جاده ي شاهي كه هرودوت ذكر كرده چاپارخانه هايي است با فاصلهاي معادل پيمودن راه روزانه (منزل) كه طبق معمول و به طور متوسط چهار تا پنج فرسنگ مي باشد.راجع به وضع ساختمان چاپارخانه هاي ايران در قديم براي استفاده ي مسافران معمولي اطلاعي در دست نيست شايد كمابيش همان وضعي را داشته اند كه در دورهي خوانين اخير (زمان قاجار)در آن حدود داراست شامل يك محوطه ي چهارگوش در طبقه ي اول و هم كف و اتاق هاي رديف كوچك هر كدام با در ورودي جداگانه و اطاق ها معمولا درحدود ده پا مساحت داشته و داراي دو طبقه پايين و بالا خانه بوده است.))
در مورد كيفيت جاده ها نيز قول كليه ي مورخين آن دوره دلالت بر خوبي آن دارد به طوري كه قابل استفاده توسط ارابه (گردونه)نيز بوده است.
حيواناتي نيز كه در اين دوره از آنها براي تردد استفاده ميشده معمولا اسب و گاو و استر و خر و در مناطق گرمسيرو كويري نيز شتر بوده است
اشكانيان
در مورد تشكيلات چاپاري در دوره ي اشكانيان اطلاع دقيقي در دست نيست ولي ميتوان اين طور اظهار نظر كرد كه به طور كلي شبيه دورهي هخامنشيان بودهاست فقط به علت تغيير محل مركز حكومت تمركز اين تشكيلات نيز از شوش در جنوب به شهر صد دروازه (دامغان)و تيسفون تغيير پيدا كرده است.و به علت اهميتي كه در اين دوره به فعاليتهاي بازرگاني داده ميشد و رونقي كه در مسير جادهي ابريشم پيدا شده بود اقدامات اشكانيان در اين مسير بسيار چشمگير بوده است.
به طوري كه ((ايزيدور خاراكسي))در تاريخ يك سال قبل از ميلاد مسيح در كتاب خود به نام چاپارخانه پارسي به شرح اين راه و چاپارخانه هاي آن پرداخته است.
ساسانيان
براي آگاهي از چگونگي تشكيلات دورهي ساسانيان كه شبيه اسلافشان يعني اشكانيان و در نتيجه مشابه تشكيلات دورهي هخامنشيان بودهاست.به علت كپيه برداري آن توسط حكومت هاي دوران اسلامي و بعد از اسلام راحت مي توان اظهار نظر و نتيجهگيري كرد.
طبق نوشته هاي مورخين يونان و روم اين تشكيلات از نظر طرز كار فرقي با زمان هخامنشيان نداشته استفادهي از آن فقط مختص تشكيلات دولتي براي خبرگيري و صدور دستورات حكومت مركزي بودهاست و مردم حق استفاده از آن را نداشتهاند.
در اين دوره به خصوص در زمان انوشيروان راه هاي قبلي مرمت و راه هاي جديدي نيز ساخته شده است.
از نام اين تشكيلات كه يكي از ديوانهاي متعدد محسوب ميشده به طور دقيق اطلاعي در دست نیست ولي به استناد نوشته هاي مورخين و محققين بايستي به اسم ديوان ((برث))و يا ((بارز))بوده باشد كه ديوان بريد دوره ي اسلام نيز احتمالا از همين نام گرفته شدهاست.از ((بارز)) در زبان پهلوي در سه كلمه به صورت پس وند استفاده شده است كه خود دليل ديگري است بر اين كه نام تشكيلات چاپاري بايستي ((بارز))بوده باشد.
اين كلمات عبارتند از:اوبارز – دوبارز – وسه بارز كه معناي آنها چاپاريك يا دو يا سه اسبه است.
به هر جهت در دورهي ساسانيان نيز به تشكيلات چاپاري اهميت زيادي داده مي شده است . وجود بقاياي راهها و پلهاي عظيم در مناطق جنوبي و غربي كشور همچنين وجود آثاري هر چند بسيار جزئي از چاپارخانههاي آن دوره در فارس كه توسط پرفسور ((استين))(آثار مزبور را ((استين))در ((تنگ ملون ))كشف كرده و همه ي آنها را مربوط به ساختمان هاي پستي زمان ساسانيان مي داند.)
پيدا شده همه دال بر اهميت و عظمت اين تشكيلات در آن دوران است.