معرفی انواع سبک های نقاشی- قسمت سوم
پرسیژنیسم
پرسیژنیسم یا راستخطکاری (به انگلیسی: Precisionism) یک جنبش هنری است که بعد از جنگ جهانی اول و قبل از جنگ جهانی دوم در ایالات متحده آمریکا بهوجود آمد. سادگی اشکال، صراحت هندسی سطوح، راستبُری خط و دقت در سامانبخشی به عناصر تصویری از ویژگیهای آثار نقاشان این جنبش بود که از سال ۱۹۱۵ گرد هم آمده بودند. این نقاشان معمولاً مضمون کار خود را صحنههایی صنعتی، شهری و ساختمانی خالی از وجود آدمی انتخاب میکردند.به این جنبش نامهای دیگری مانند حجمگری واقعنما (Cubist-Realists)، نقاشان پاکیپرداز (Immaculates) و پاکیپردازان (Sterilists) هم دادهاند.جنبش راستخطکاری روی جنبشهای واقعگرایی جادویی و هنر عامه تاثیر داشتهاست.
نمونه آثار این سبک :
مینیمالیسم
مینیمالیسم یا سادهگرایی یا کمینهگرایی یا هنر کمینه یا هنر موجز یک مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی یا شبه فلسفی بنیان گذاشتهاست. از نامهای دیگر این جنبش abc art و هنر تحتاللفظی (literalist art) میباشد.کمینهگرایی را میتوان زاییده هنرمندان روس دورهٔ پس از انقلاب اکتبر روسیه دانست که ساختارگرا بودند و به خلاصهنمایی و اشکال هندسی گرایش داشتند. مانند مالویچ با اثر «سفید روی سفید» ش. تجربیات هنرمندان روسیه در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ بر هنرمندان اروپا و آمریکا مانند مجموعه تابلوهای تماماً سفید رابرت راشنبرگ جوان و کارهای تکرنگ ایو کلین، و سری آکروم پیرو مانتزونی اثر گذاشت و به نوع دیگری بر کارهای میناکاری روی مس رابرت ریمن و آثار اگنس مارتین که ترکیب شیارهای نامحسوس روی زمینه تکرنگ بود، تأثیر گذاشت.مینیمالیسم در ایالات متحده به سرعت تبدیل به یک جنبش هنری تازه شد که بیشتر با خلق آثار سه بعدی (به جای دو بعدی) همراه بود. آثار حجمی ریچارد سرا مرحلهای سنتی از سادهگرایی در آمریکا بود و به کارهای دیوید اسمیت نزدیک بود. قطعات حجمی او حالتی پویا و ناپایدار داشتند. حجمهایی که برای فضای بیرون ساخت به ویژه «طاق نوسان» تأثیر حسی و روانی تهدید کنندهای داشت و برای مدتها باعث بحثهای فراوان شد.جریان اصلی جنبش مینیمالیسم آمریکایی را میتوان در آثار تونی اسمیت، دانالد جاد، کارل آندره، دان فلاوین، رابرت موریس، سول لوویت، جان مک کراکن دانست.مینیمالیسم در شکلهای مختلفی از طراحی و هنر، به ویژه در هنرهای تجسمی و موسیقی استفاده میشود. مینیمالیسم پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکایی در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی، گسترش پیدا کرد. مینیمالیستها بر این باورند که با زدودن حضور فریبنده ترکیببندی و کاربرد موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار ساده شده قرار گرفته باشند، میتوان به کیفیت نابرنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت. از هنرمندان این سبک میتوان به دیوید اسمیت، دونالد جاد، ارنست تروا، سول لویت، کارل آندره، دن فلاوین، رابرت رایمن، رونالد بلادن و ریچارد سِرا اشاره کرد.آثار هنرمندان مینیمالیست گاه کاملاً تصادفی پدید میآمد و گاه زادهٔ شکلهای هندسی ساده و مکرر بود. سادهگرایی نمونهای از ایجاز و سادگی را در خود دارد و بیانگر سخن رابرت براونینگ است: Less is more (کمتر غنیتر استنمونه آثار این سبک :
سوررئالیسم
سوررئالیسم یا فراواقعگرایی یکی از جنبشهای هنری قرن بیستم است. سوررئالیسم به معنی گرایش به ماورای واقعیت یا واقعیت برتر است. زمانی که دادائیسم در حال از بین رفتن بود، پیروان آن به دور آندره برتون که خود نیز زمانی از دادائیستها بود گرد آمدند و طرح مکتب جدیدی را پی ریزی کردند. این شیوه در سال ۱۹۲۲ به طور رسمی از فرانسه آغاز شد و فراواقعگرایی نامیده شد. این مکتب بازتاب نابسامانیها و آشفتگیهای قرن بیستم است.
سوررئالیسم را میتوان یک جنبش هنری_اجتماعیِ بنیاد ستیز بهشمار آورد. میل به ایجادِ دگرگونی در زندگی روزمره از طریق آشکارسازی امرِ شگفتانگیز و تصادفی عینیِ نهفته در نظم ظاهریِ واقعیت دانست.
این جنبش در عمل با انتشار مجلهٔ انقلاب فراواقعگرا توسط برتون آغاز شد. سالوادور دالی، رنه ماگریت و لویی آراگون از جمله سوررئالیستهای مشهور هستند.نمونه آثار این سبک:
گرافیتی
گرافیتی یا دیوارنگاری به تصویر کردن نقشها، اشکال، حرفها، نشانهها، نمادها، الگوها و کلمهها بر روی دیوارها یا هر مکان عمومیای که بتوان از آن به عنوان مکانی برای نوشتن، نقاشی، کندهکاری و خطکشی کردن استفاده کرد، گفته میشود. دیوارنگاشتهها، هرگونه علامتگذاریای به حساب میآیند که میتوانند در شکلهای نوشتن ساده حرفها تا نقاشیهای استادانه ظاهر شوند. دیوار نوشتهها از دوران باستان به عنوان مثال یونان باستان، امپراطوریهای روم، چین و ایران وجود داشتهاند.
در دوران مدرن نگارگری به ویژه نگارگری با افشانه یا رنگ پاش و قلم موها بیشترین کاربرد را در ترسیم دیوارنگاشتهها دارند. در بیشتر کشورها نقاشی کردن یا کشیدن هر علامت و تصویری بر روی دیوارها یا املاک متعلق به افراد بدون جلب رضایت آنان کاری غیرمجاز و جرمی دارای پیگرد قانونی به شمار میآید. برخی از اوقات، این کار دربردارنده پیامهای سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی و ژانری کامل از بیان هنری مبتنی بر سبک نقاشی روی دیوار با رنگ پاش است. برای برخی از افراد شاید کار هنری فقط هنگامی از ارزش برخوردار است که در یک نگارخانه یا نمایشگاه هنری در معرض دید همگان قرار گیرد و برای کسانی دیگر شاید دیوار نگاشتهها گونهای از ابراز احساسات قانون گریزانه به شمار آید که عامل و اقدام کننده به آن، حالتی اعتراض آمیز به خود گرفتهاست. دیوارنگاری در سالهای اخیر در قلمرو فرهنگ عامیانه تحول یافته و در شکلهای موسیقی زیرزمینی هیپ هاپ و B-boying یاbreakdancing (رقص سرعتی و پرسر وصدا) و سبک زندگی ای که از دید همگانی پنهان است، پدیدار شدهاست.
دیوارنگاریها میتوانند به عنوان علامتی از کارهای تبهکاران به شمار آیند که محدودههای نفوذ آنها را از یکدیگر جدا میکند. همچنین باید گفته شود که اختلاف نظر و مشاجره پیرامون دیوارنگاری میان مقامات حقوقی و قانونگذار و نیز مسئولان شهری از یک سو با کسانی که دیوارنگاری را شاید گونهای از ابراز احساسات شهروندان تلقی میکنند، ادامه دارد. با این وجود گونهها و سبکهای متفاوتی از دیوارنگاریها با سرعت زیاد درحال تبدیل شدن به شکلی ویژه از هنر هستند درحالی که بحث و گفتگو دربارهٔ ارزش آنها میان هواداران و مخالفانشان ادامه دارد.
دیوارنگاری بخشی از هنرهای خیابانی ونیز از عناصر اصلی فرهنگ هیپ هاپ بشمار میآید. از جمله خطوط نوشتاری برای شعار و تصویر سازی برای زیباسازی شهری یا تبلیغات فرهنگی و بطور کلی رسم هر گونه اثر هنری شامل بر متن، تصویر و برجسته نگاری که توسط طراح صورت پذیرفته باشد. منظور از هنر خیابانی آن بخش از گرافیک است که در کوچه و خیابان و سطح شهر با آن برخورد میکنیم. این هنر تاریخچهای بسیار کهن دارد و ریشه در سنگنبشتههای تاریخی غارها و کتیبههای باستانی نقاشیهای دیواری در ابعاد گوناگون دیدهاید که از همین دستهاند. در سده بیستم و کمابیش همزمان با جنگ جهانی دوم، مشاهده درج نام و نشان گروهها بر روی دیوارها تبدیل به امری عادی شد. در برخی مواقع این دیوارنگاریها بسیار با دقت و هنرمندانه اجرا میشوند و سبکهای متعددی به خود میگیرند. برخی از این آثار بار معنایی بیشتری را به دوش میکشند که ممکن است حاوی یک پیام اجتماعی یا سیاسی باشد که حتی با استفاده از افشانههای رنگی بر روی دیوارها، ساختمانها و قطارها رسم میشوند. شاید شما هم تصاویری از دیوار برلین را دیده باشید که لبریز از این آثار بود یا نگارههای دیگر اینترنتی را که دست به دست یا بهتر بگویم ایمیل به ایمیل میچرخند که حاوی تصاویر نقاشیشده سه بعدی بر کف خیابانها هستند. اینها تماماً هنرهای خیابانی هستند.
نمونه آثار این سبک :