«»طرز صحیح امر به معروف و نهی از منکر«»
نوشته اند که روزی حسن (ع) و حسین (ع) پیرمردی را دیدند که وضو می گیرد ، اما وضوی او درست نیست . در این هنگام برای اینکه او را به خطایش آگاه سازند ، به طو ساختگی با یکدیگر مجادله کردند و هر یک به دیگری می گفت که تو درست وضو نمی گیری و برای پایان گرفتن جدال نزد پیرمرد رفتند و به او گفتند :
ای پدر ، تو را به داوری می طلبیم تا درباره وضو گرفتن ما حکم کنی و بگویی که کدامیک از ما درست وضو می گیرد . پیرمرد که به وضو گرفتن آنها دقیق می نگریست ، پس از مدتی گفت : هر دوی شما درست وضو می گیرید ، اما این مرد نادان وضویش درست نیست و هم اکنون از شما آموخت و به برکت شما و مهر و دلسوزیتان نسبت به امت جد بزرگوارتان ، راه درست را شناخت .
روزی ابن عباس در موقع سوار شدن بر مرکب نسبت به حسن (ع) و حسین (ع) فروتنی نمود و آنان را در سوار شدن یاری کرد . « مدرک بن زیاد » بر وی معترض شد که چرا چنین می کنی، در حالیکه تو از نظر سن برتر ازآن دو هستی . ابن عباس به تندی پاسخش گفت که : « ای فرومایه! آیا نمی دانی این دو کیستند؟ فرزندان پیامبر خدا! و آیا سزاوار نیست که من در برابر نعمتی که خدا بر ما ارزانی داشته مرکب آنان را نگاه دارم؟! »
در تذکره الخواص از ابن عباس روایت شده که پیامبر (ص) برای دو فرزند خود حسن و حسین این تعویذ ( دعایی را گویند که برای دفع بلا و آفت چشم زخم در کاغذ می نویسند و به گردن یا بازو می بندند ) را تلاوت فرمود :
اعیذ کما بکلمات الله التامه من کل شیطان هامه و من کل عین لامه
شما را از شر هر شیطان آزار دهنده و هر چشم شومی به پناه کلمات تام خدایی می برم .
سپس بیان داشت که این عبارت ، تعویذی است که ابراهیم علیه السلام برای اسماعیل و اسحق تلاوت نموده است .