زندگی، مسابقه بازنده کردن شریک زندگی نیست!
جنس مخالف، یک هیولا نیست که تو همیشه باید باهاش در جنگ باشی.
زندگی، مسابقه بازنده کردن شریک زندگی نیست!
از بچگی بهمون یاد داده بودن که بگیم: «پسرا با پسرا، دخترا با دخترا... پسرا شیرن مثل شمشیرن، دخترا....» نصف بازی های بچگیمون می رفت پای تمام کل کل های دخترونه و پسرونه...
تا به مهمونی یا جایی می رفتیم، بزرگترا دستمون رو می گرفتن و می بردن کنار و می گفتن: «حواست باشه ها! با پسرشون بازی نکنی ها... فقط برو با دخترا بازی کن.» یا «دختره؛ نزنیش یکدفعه! موهاشو نکشی...» یا می گفتن: «ببین تو دامن داری، چه قدر قشنگه.. این پسرا همش با یه شلوار هستن....!» یا «ببین دختره؛ زود گریه می کنه!»
خلاصه، تمام بچگی از پسرا یک غول بی شاخ و دم می ساختیم و از دخترا یک موجود نازک نارنجی و لوس! و همیشه فکر می کردیم ما کامل تر و بهتر از جنس مخالف مون هستیم! با این تفکرات بزرگ شدیم، ازدواج کردیم، رفتیم زیر یک سقف... همون دختر و پسری که سال ها با دید یک رقیب با هم بزرگ شدن، احساس می کردن الان وقته مبارزه اس و زندگیشون هم رینگ مسابقه...
تمام بچگی از پسرا یک غول بی شاخ و دم می ساختیم و از دخترا یک موجود نازک نارنجی و لوس
از روز اول ازدواج، شروع می شد...«من مرد هستم، قوی هستم، باید اون به من احترام بزاره و به حرفام گوش بده. همیشه من باید دستور بدم و اون فقط باید اطاعت کنه.» «من زن هستم، ظریفم، چرا اون نباید همه کارا رو انجام بده؟!! من زود خسته می شم، کارای خونه رو نمی تونم انجام بدم، اون چرا هیچ کار نمی کنه؟!»
از همون اول می شیم دو تا رقیب، رقیبی که دوست داره همیشه برنده باشه و بازنده نباشه... و زندگی میشه مسابقه ای برای بازوندن شریک زندگی....
کاش یاد بگیریم که خودمون از اول زندگی، به بچه هامون آموزش بدیم که جنس مخالف، یک هیولا نیست که تو همیشه باید باهاش در جنگ باشی....
منبع: ماهنامه میثاق با کوثر (62)، شهاب شایان