0

الو الو ... امداد گاز

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

الو الو ... امداد گاز

 

امداد گاز  

سلام بچه ها دیروز خانه سارا و صدرا کوچولو داشت اتفاق بدی می افتاد که  سارا و صدرا با هوشیاری از اون جلوگیری کردند.

هوا خیلی سرد بود و برف می بارید مامان سارا و صدرا خونه نبودند بچه هاخیلی حوصلشون سر رفته بود. سارا گفت: صدرا جونم بیا لباس بپوشیم بریم تو حیاط آدم برفی درست کنیم.

سارا لباس های گرم صدرا را پوشاند و به حیاط رفتند.

مامان بچه ها شعله بخاری رازیاد کرده بود تا خونه گرم شود و بچه ها مریض نشوند بچه ها با هم یک آدم برفی خیلی قشنگ درست کردند. ساراگفت: بیا برویم از یخچال برای آدم برفی هویج بیاریم بچه ها که وارد اتاق شدند متوجه شدند اتاق پر از گاز است و نمی شه نفس کشید.

سارا گفت: صدرا بدو در را باز کن بوی گاز همه جارو گرفته، سارا یک لحظه یاد آقای ایمینی افتاد و سریع شماره ی 194 رو گرفت. گفت: الو الو کمک کنید خرا ب کاری شده گاز ....گاز...لوله بخاری ما...

مأوران گاز سریع خودشون را به خونه سارا و صدرا رسوندند و به آنها کمک کردند. در همان لحظه مادر بچه ها سر رسید خیلی ترسیده بود ولی همین که بچه ها را سالم دید خیالش آروم شد و آنها را بغل گرفت و غرق بوسه کرد.

مأمور اداره گاز به مادر بچه ها گفت آفرین به فرزندانتان. اگر ما را خبر نمی کردند حتما اتفاق بدی برای بچه ها می افتاد ولی الان همه چی بخیر گذشت ولی شما هم حواصتون باشه شعله گاز را زیاد نکنید و بجای اون لباس بیشتری بپوشید این طوری هم براتون خطری پیش نمی یاد وهم در گاز صرفه جویی می کنید.

مامان از مأموران شرکت گاز تشکر کرد و قول داد برای بچه ها هم یه جایزه خوب بگیرد.

پنج شنبه 30 آبان 1398  12:36 PM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها