سیره قرآنی امام جعفر صادق (ع)
نویسندگان: محمدجواد مروجی طبسی
منبع: فرهنگ کوثر 1388 شماره 79
بر اساس نقل روایات صحیح و معتبر، پیامبر خدا(ص) برای امت اسلامی دو چیز گران بها و ارزشمند به عنوان یادگار و ودیعه تا روز قیامت گذاشت که عبارتاند از: قرآن و عترت آن حضرت. بدون شک این دو چیز گران بها، سخت مورد علاقه و محبت رسول خدا بودند و آن حضرت برای رساندن آنها به سر حد منزل، تلاشهای فراوانی کرده و طبعاً نگران بود که امت پس از او بهای لازم را به این دو ندهند و قرآن را مهجور و عترت را رها کنند. از این رو، در حال حیات خویش پیوسته از قرآن و عترت و احترام به آنها سخن گفت. دلیل این همه اصرار، این بود که «قرآن» کتاب خدا و برنامه هدایت انسانها و «عترت» نگهبان کتاب الهی و مفسر آن است.
امام صادق(ع) خود یکی از همان عترت پاک رسول خدا است؛ کسی که هم عالم به قرآن بود و هم عامل به آن. بدین جهت، چهره قرآنی این امام معصوم را در نوشتاری کوتاه تقدیم علاقهمندان میکنیم، به امید قبولی در درگاه احدیت.
یک: سیمای قرآنی
طبق فرموده پیامبر(ص)، دو یادگار هستند که تا روز قیامت از یکدیگر جدا نمیشوند: یکی، قرآن و دومی، عترت پیامبر.[1] این دو یادگار، یادآور علوم تمام پیامبران الهیاند و همه چیز در نزد آنهاست. امامان، آگاهان از حقایق کتاب الهی و راسخان در علم و وارثان اسرار عالم هستی بودهاند. امام جعفر صادق(ع) یکی از آنان است که وارث علم کتاب، سینه اش گنجینه اسرار قرآنی و وجود مقدسش آمیخته با قرآن کریم بود. بدین جهت، هر کس به چهره امام صادق مینگریست، قرآن در نظرش تجلی میکرد و هر گاه قرآن را میدید، امام صادق(ع) در خاطرش جلوه مینمود. او با آیات قرآن سخن میگفت، با قرآن استدلال میکرد، و سکوتش تفکر در قرآن بود.
با مطالعه نکات و احادیث زیر میتوانید به این حقیقت پیببرید.
1. ریشه قرآنی
امام صادق(ع) میفرمود: ای مردم! هر موضوعی که از طرف من به شما رسید، آن را بر قرآن تطبیق کنید. اگر موافق قرآن است، بدانید از سوی من است و اگر مخالف قرآن است، بدانید که من آن را نگفتهام.[2]
و فرمود: هر حدیثی که موافق قرآن نیست، بیپایه است.[3]
و فرمود: اگر از ما به دست شما حدیث و روایتی رسید که بر آن شاهدی از قرآن کریم یا سخن پیامبر(ص) یافتید، آن را قبول کنید و اگر نه، به همانی که آن را برای شما آورده، برگردانید که او به آن سزاوارتر است.[4]
2. تمام قرآن در کف
عبد الاعلی گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که میگفت: به خدا سوگند! من کتاب خدا را از آغاز تا پایان میدانم. گویی همه قرآن در کف دست من است. در قرآن خبرهایی مربوط به آسمان و زمین موجود است و آنچه واقع شده یا واقع خواهد شد، در آن آمده است. خدا میفرماید: )فیه تبیان کل شی(؛ «در آن، بیان همه چیز است».[5]
3. سینه امام، گنجینه قرآن
عبد الرحمن بن کثیر از امام صادق(ع) نقل کرده که آن حضرت فرمود: قرآن میگوید: «آن کسی که نزد او علمی از کتاب بود، گفت: من تخت بلقیس را پیش از آنکه چشم به هم بزنید، حاضر میکنم». آنگاه امام انگشتان خود را باز کرد و بر سینه خود گذارد و فرمود: به خدا سوگند! علم همه کتاب نزد ماست.[6]
آن حضرت به اسماعیل بن جابر فرمود: خداوند حضرت محمد را به عنوان پیامبر فرستاد و هیچ پیامبری پس از او نیست، و قرآن را بر او نازل کرد و بدین وسیله تمام کتابها را به آن ختم کرد. پس هیچ کتاب دیگری بعد از قرآن نمیباشد. خداوند در قرآن، حلالش را حلال و حرام را در آن حرام فرموده. پس حلال خدا تا روز قیامت حلال و حرامش حرام خواهد بود. و در قرآن اخبار پیشینیان و اخبار آیندگان و اخبار بین این دو وجود دارد. سپس دست به سینه خود گذارده، فرمود: ما تمام آن را میدانیم.[7]
4. قرآن، منشأ تمام دانستههای امام
عبد الاعلی و عبیدة بن بشر گویند: بیآنکه کسی از امام صادق(ع) سؤالی کرده باشد، خود شروع کرده و فرمود: به خدا سوگند! من آنچه را که در آسمانها و زمین است، میدانم و نیز آنچه را که در بهشت و جهنم میگذرد و هر چه را که اتفاق افتاده و اتفاق خواهد افتاد تا روز قیامت، همه آنها را میدانم. سپس سکوت کرد. آنگاه لب به سخن گشوده، فرمود: آری، همه آنها را از کتاب خدا میدانم. به آن چنین نگاه میکنم. و دست خود را باز کرد و فرمود: خداوند میفرماید: )فیه تبیان کل شی(.[8]
گویا امام صادق(ع) این جمله را از فرمایش خدا در قرآن مجید: )و نَزَّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی(،[9] اقتباس فرموده است.
دو: سیره عملی امام
به گفته مالک بن انس و دیگران، هیچ گاه امام جعفر صادق(ع) جدای از قرآن دیده نشد. مالک گوید: من، جعفر بن محمد را بارها میدیدم که تبسمهای نمکین نقش لبان او بود. هر گاه از پیامبر(ص) نزد او نام میبردند، ناگهان از احساس عظمت پیامبر، چهره او زرد میگشت. من هرگز ندیدم که او حدیثی از پیامبر نقل کند، مگر اینکه قبلاً وضو میگرفت. من برخی اوقات با او رفت و آمد میکردم و او را در یکی از سه حال میدیدم: یا نمازمیگزارد و یا ساکت بود و یا قرآن میخواند، و هرگز چیز غیر مفیدی به زبان جاری نمیساخت. از بندگان خدا بود که از او میترسید.[10]
با این وصف، میتوان گفت امام صادق(ع) عاشق و شیفته کتاب خدا بود و در تمام زندگی و عمر خود به اشکال مختلف قرآن را محور زندگی خود قرار داده بود؛ اگر چه در برخی از مقاطع زندگیاش از مورخان چیزی درباره زندگی قرآنیاش نقل نشده است.
اینک نمونههایی از فرازهای زندگی او را از نظر میگذرانیم:
1. خواندن دعا پیش از تلاوت قرآن
امام(ع) پیش از آنکه قرآن را شروع کند، نخست این دعا را میخواند:
بار خدایا، پروردگارا! سپاس از آنِ تو است. تویی یگانه در توانایی و سلطنت استوار، و از آن توست سپاس، تویی برتر به عزت و کبریا و فراز آسمانها و عرش بزرگ.
پروردگار ما! سپاس از آن تو است. تو خود همه چیز را به ذات خود، دانی و هر دانشمندی به درگاهت نیازمند است. پروردگار ما! از آن توست سپاس، ای فرود فرستنده آیات و ذکر عظیم، پروردگار ما! از آن تو است سپاس، بدانچه آموختی از حکمت و از قرآن بزرگوار و روشنگر.
بارالها! تویی که پیش از اظهار شوق، آن را به ما آموختی و سودش را نجسته، آن را به ما یاد دادی. بار خدایا! در صورتی که این خود منت و فضل و جود و لطف است نسبت به ما و رحمت است برای ما و امتنانی است بر سر ما بیجنبش و چارهجویی و توانایی از طرف ما.
بارخدایا! پس خوب خواندن آن و نگه داشتن آیاتش را نزد ما محبوب ساز و ایمان به متشابه و عمل به آیات محکم آن را به وسیله تأویل و رهیابی در تدبیر و بینایی در پرتوش به دل ما افکن.
بارخدایا! چنانی که آن را درمان برای دوستانت نازل کردی و وسیله بدبختی دشمنانت ساختی و آن را نابینایی نافرمانان و روشنی فرمانبرانت قرار دادی.
بار خدایا! آن را برای ما در برابر عذابت دژی ساز، و پناهگاهی در برابر خشمت، و وسیلهای برای جلوگیری از نافرمانیات، و نگهبانی برای بدخواهیات، و راهنمایی به فرمانبریات، و نوری در روز ملاقات قرار ده تا بدان میان خلق تو پرتوی بیابیم و به وسیله آن از صراط تو بگذریم و به بهشت تو راه بریم.
بارخدایا! به تو پناه میبریم از شقاوت و جفاکاری در تحمل آن، و کوری از به کاربستن آن، و تخلف در حکمش، و گردن فرازی از توجه بدان، و کوتاهی در برابر حق آن.
بارخدایا! سنگینی آن را به کمک خود بردار، و مزدش را بر ما لازم شمار، و شکر و قدردانی از آن را بر ما بگمار، و ما را داعی و حافظ آن ساز.
بار خدایا! ما را پیرو حلال آن، و کنارجوی از حرامش، و برپادارنده حدودش، و پرداخت کننده مقرراتش گردان.
بارخدایا! خواندنش را به کام ما شیرین گردان، و در قیام بدان ما را نشاط بخش، و در ضمن مرتب خواندن و حسن تعبیر از آن دل ما را ترسان ساز، و نیروی به کار بستن آن را در هر آن از شب و روز به ما عطا کن.
بارخدایا! به دل ما هوشی بده در برابر شگفتیهای بی پایان قرآن، و لذتی در زمزمه کردن با آن، و عبرتی در زمان شرح و بیان معانی آن، و سود روشنی در هنگام فهم جویی آن.
بار خدایا! به تو پناه میبریم از اینکه قرآن برایمان دلچسب نباشد و از اینکه آن را بالش خواب خود کنیم و پشت سراندازیم، و به تو پناه میبریم از قساوت خود در برابر آنچه ما را پند دادی.
بار خدایا! ما را سود بخش بدانچه در قرآن از آیات خود بازگو کردی، و ما را یادآور ساز بدانچه از مثلها که در آن آوردی، و با تأویل آن بدکرداریهای ما را جبران کن، و به وسیله آن مزد کردار نیک ما را چند برابر ساز، و درجات ما را بدان بالا بر، و با آن پس از مرگ مژده به دهان ما گذار.
بارخدایا! آن را توشهای ساز برای ما که در موقع وقوف در برابرت نیرومند شویم، و راه روشنی که از آن به سوی تو پوییم، و دانش سودمندی که بدان شکر نعمت جوییم، و خشوع با حقیقتی که نامهای مقدست را بدان منزه دانیم؛ زیرا تو بدان بر ما حجتی آوردی که راه عذر را بر ما بستی و به وسیله آن نعمتی به ما ارزانی داشتی که زبان شکر ما از آن کوتاه است...
بارخدایا! آن را برای ما شفیع روز قیامت خودساز، و ساز و برگ روز بر فراز شدن، و وکیل مدافع روز قضاوت، و نور در روز ظلمت، روزی که نه زمینی باشد و نه آسمان، روزی که هر کس بدانچه برای آن کوشیده، مزد گیرد.
بارخدایا! آن را در روز تشنگی وسیله سیرابی و نور روز پاداش ما گردان در برابر آتش سوزان و بیترحم بر هر که به جانش افروخته و به سوزش شعلهور گردد.
بارخدایا! قرآن را در میان مردم برهان ما ساز در روزی که همه اهل آسمانها و زمین گرد آیند.
بارخدایا! ما را به مقامات شهیدان راه بده و زندگی سعادتمندان و رفاقت با پیامبران را؛ زیرا تو شنونده دعایی.[11]
2. بیهوشی در حال تلاوت قرآن
علامه مجلسی مینویسد: روایت شده، هر گاه مولای ما امام صادق(ع) در نماز خویش قرآن میخواند، یک باره از هوش می رفت؛ زمانی که به هوش میآمد، از او علت بیهوشی را پرسیدند. حضرت در پاسخ فرمود: آن قدر آیات قرآن را تکرار کردم تا به حالتی رسیدم که گویا آن آیات را از زبان فرستندهاش میشنوم.[12]
3. خواندن سوره توحید و یس، پیش از حرکت
داود رقی گوید: در خدمت امام صادق(ع) بودم، جوانی در حالی که میگریست، وارد شد. وی اظهار داشت نذر کرده بودم که با همسرم حج بگزارم. زمانی که به مدینه رسیدم، از دنیا رفت. امام فرمود: برگرد که وی نمرده است. آن جوان از محضر امام بیرون رفت و شاد و خندان برگشت و گفت: بر او وارد شدم؛ در حالی که نشسته بود.
امام به داود فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفتم: آری، اما میخواهم مطمئن شوم.
داود گوید: وقتی که روز ترویه رسید، امام به من فرمود: شوق خانه خدا را دارم.
عرض کردم: آقای من! این عرفات است.
امام فرمود: اگر نماز عشا را خواندی، شتر مرا آماده کن.
داود گوید: امام بیرون آمد و نخست )قل هو الله احد( و سوره «یس» را خواند، آن گاه سوار بر شتر شده، مرا پشت سر خویش سوار کرد. پس شبانه حرکت کردیم... با طلوع فجر امام از جای برخاست و پس از اذان و اقامه، مرا در طرف راستش قرار داد و در رکعت اول، سوره حمد و ضحی را خواند و در رکعت دوم، سوره حمد و )قل هو الله احد( را تلاوت فرمود. سپس قنوت خواند و سلام داد و نشست.
آفتاب که طلوع کرد، آن جوان به همراه همسرش از کنار ما گذشتند و زمانی که چشم آن زن به امام صادق(ع) افتاد، به همسر خویش گفت: این همان کسی بود که نزد خداوند شفاعت کرد تا زنده شوم.[13]
4. آغاز نامهها به نام خدا
از دیگر سیرههای امام صادق(ع) این بود که نامههای خود را به نام خداوند متعال آغاز میکرد.
هشام بن حکم گوید: یکی از بزرگان اهل جبل، همه ساله در ایام حج خدمت امام جعفر صادق(ع) شرفیاب میشد. ایشان نیز او را در یکی از منازل خویش در مدینه جای میداد. سالها بر این منوال میگذشت تا مبلغ ده هزار درهم به امام داد تا خانهای برایش خریداری کند. پس از مراسم حج و بازگشت به مدینه، به امام عرض کرد: فدایت گردم! آیا برای من خانهای تهیه کردی؟ امام در پاسخ فرمود: آری. و سپس قبالهای را به او نشان داد که در آن نوشته شده بود:
«به نام خداوند بخشایشگر مهربان. این چیزی است که جعفر بن محمد برای فلانی خریداری کرده: خانهای در بهشت که حد و مرزش ]و همسایگانش[ از یک سو، رسول خدا و از سوی دیگر، امیرمؤمنان و از جهت دیگر، حسن بن علی و از دیگر سو، حسین بن علی است».
چون آن شخص دست نوشته امام را خواند، گفت: به راستی که رضایت دادم، خداوند مرا فدای تو گرداند.
سپس امام فرمود: من آن مبلغ را بین فرزندان حسن و حسین8 تقسیم کردم و از خدا خواستار قبولی و پاداش بهشتی برای تو هستم.
هشام گوید: آن شخص به دیار خود بازگشت و آن قباله را نیز با خود برد. او پس از مدتی بیمار شد و چون خود را در آستانه مرگ دید، بستگان خویش را جمع کرد و آنها را سوگند داد که آن قباله را همراهش دفن کنند. آنها نیز به وصیتش عمل کردند و روز دیگر که به زیارت قبرش رفتند، همان قباله را روی قبر یافتند؛ در حالی که در آن نوشته شده بود:
«جعفر بن محمد به وعده خود وفا کرد».[14]
همچنین در نامهای که به نجاشی ـ حاکم اهواز ـ نوشت، باز هم در ابتدای نامه، نام خدا را برد.[15]
آن حضرت پیش از دعا نیز نام خدا را بر زبان جاری میساخت.[16]
5. استشفا به آیات
گاهی هم حضرت امام صادق(ع) با تلاوت برخی آیات قرآن مجید از خداوند طلب شفا برای برخی بیماران میکرد و به برکت خواندن آیه مورد نظر، آن فرد بیمار شفا مییافت.
معاویة بن وهب گوید: فرزند فردی از اهل مرو، سردرد گرفته بود. او به خدمت امام صادق(ع) شکایت کرد. امام فرمود: او را نزدیک بیاور. پس امام دست مبارک خود را بر سر بیمار کشید و این آیه مبارکه را خواند:
)إِنّ اللّهَ یُمْسِکُ السّماواتِ وَ اْلأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِه(ِ[17]؛
«محققاً خدا آسمانها و زمین را از اینکه نابود شود، نگاه میدارد و اگر رو به زوال نهند، جز او هیچ کس آنها را نمیتواند حفظ کند».
پس به اذن خدا، شفا یافت.[18]
سه: به کارگیری دستورهای قرآن
سیمای قرآنی امام جعفر صادق(ع) به خوبی نشان دهنده این بود که چگونه امام از این کتاب الهی پاسداری میکرد و حرمتش را ارج مینهاد. در دعایی که پیش از قرائت قرآن میخواند، درخواستهای عاجزانه او را دیدید و از این رو، میتوان به قطع و یقین گفت امام صادق(ع) عالیترین و کاملترین شخصیت در عمل به قرآن مجید بود و دیگران را نیز از این بهره وری بینصیب نمیگذاشت و نمونه آن در زندگی آن حضرت فراوان به چشم میخورد. به عنوان مثال، امام بزرگوار به توصیه قرآنی «صله رحم» به شدت عمل میکرد و با استدلال به آیات مربوط، این امر خدا پسندانه را در جامعه اسلامی رواج میداد.
1. صله رحم، حسابرسی را سبک میکند
اربلی در کشف الغمه از حافظ عبدالعزیز بن الأخضر نقل کرده: وقتی بین امام جعفر صادق(ع) و عبدالله بن حسن در وسط روز سخنانی رد و بدل شد، عبدالله به درشتی با امام سخن گفت و از یکدیگر جدا شدند. هر دو به مسجد رفته، بار دیگر همدیگر را بر در مسجد ملاقات کردند. امام صادق(ع) به عبدالله بن حسن فرمود: ای ابامحمد! چگونه روز را به شب رساندی؟ عبدالله با حالت عصبانیت گفت: به خیر و خوشی.
امام صادق(ع) فرمود: ای ابا محمد! آیا میدانی که صله رحم، حساب را تخفیف میدهد؟
عبدالله گفت: پیوسته چیزی میگویی که ما آن را نمیدانیم.
امام فرمود: من بر تو قرآن میخوانم.
عبدالله گفت: این را قرآن گفته است؟!
امام فرمود: آری.
عبدالله گفت: آن را بخوان.
امام فرمود: خدای عزوجل میفرماید:
)وَ الّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ(؛[19]
«و آنها که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده، برقرار میدارند و از پروردگارشان میترسند و از بدی حساب روز قیامت بیم دارند».
عبدالله ـ با شنیدن این آیه، متنبه شده ـ گفت: از این پس، هرگز مرا قاطع رحم نخواهی دید.[20]
2. یک آیه، مرا به شدت نگران کرد
صفوان جمّال گوید: روزی بین امام جعفر صادق(ع) و عبدالله بن حسن گفتگویی شد که مردم از سر و صدای آن دو جمع شدند. پس شب را به همان حالت سپری کردند.
صفوان گوید: برای حاجتی صبح زود بیرون رفته بودم که امام را بر در خانه عبدالله بن حسن دیدم که به کنیز عبدالله میگفت: به ابومحمد بگو تا بیاید. عبدالله بیرون آمده، اظهار داشت یا اباعبدالله! برای چه در این صبحدم آمدهای؟ امام فرمود: من دیشب آیهای در کتاب خدا خواندم که به شدت مرا مضطرب و نگران کرده است.
عبدالله گفت: آن آیه کدام است؟
امام صادق(ع) فرمود: فرموده خداوند عزوجل:)وَ الّذینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ( [21].
عبدالله گفت: راست گفتی. گویا هرگز چنین آیهای را در کتاب خدا نخواندهام. پس یکدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند.[22]
3. بوی بهشت به مشام قاطع رحم نمیرسد
سالمه، پیشکار امام صادق(ع) نقل میکند: به هنگام احتضار امام، نزد آن حضرت بودم که وی بیهوش شد و زمانی که به هوش آمد، فرمود: به حسن بن علی بن علی بن حسین ـ معروف به افطس ـ هفتاد دینار بده. و همچنین به فلان شخص و فلان فرد، مقداری را معین کردند که به آنها نیز بدهم. به ایشان عرض کردم: آیا به مردی عطا میکنی که با چاقو به شما حمله کرد و میخواست شما را به قتل برساند؟!
حضرت در پاسخ فرمود: میخواهی از آن کسانی نباشم که خدا دربارهشان فرموده: «و آنهایی که پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده، برقرار میدارند و از پروردگارشان میترسند و از بدی حساب روز قیامت بیم دارند»؟
آری، ای سالمه! خداوند بهشت را آفرید و آن را خوشبو گردانید و بوی بهشت از راه هزار ساله به مشام میرسد، ولی آن کسی که عاق والدین شده و یا قاطع رحم است، به مشامش نخواهد رسید.[23]
چهار: احترام فوق العاده به قرآن
امام صادق(ع) علاوه بر احترام فوق العادهای که به قرآن کریم میگذاشت، با بیان برخی روایات، به تبیین عظمت قرآن در جامعه میپرداخت و از همگان میخواست تا از این نعمت بزرگ کاملاً قدردانی کنند و چنان که شایسته است، آن را محترم شمارند.
امام(ع) میفرمود: هر گاه خداوند اولین و آخرین را ]در قیامت[ جمع کند، در این هنگام شخصی که در زیبایی همانند او دیده نشده، وارد خواهد شد و چون نگاه مؤمنان به آن افتد، میگویند: این از ماست، چقدر زیباست! و چون از برابر صف شهدا عبور کند، شهدا میگویند: این قرآن است و سپس از صف رسولان میگذرد. آنان میگویند: این قرآن است. به صف فرشتگان میرسد. آنان نیز میگویند: این قرآن است. تا اینکه در طرف راست عرش الهی میایستد. سپس خداوند علیّ اعلا میفرماید:
«به عزت و جلال خودم سوگند! هر که تو را گرامی داشته، او را گرامی خواهم داشت و هر که به تو توهین کرده باشد، به او اهانت خواهد شد».[24]
پنج: تشویق به فراگیری قرآن
از آنجا که قرآن کریم کتاب آسمانی و دستور العمل زندگی پیروان اسلام است، امام صادق(ع) همیشه میکوشید که مردم را هر چه بیشتر با آن آشنا کند و کسی را که یاد نگرفته بود، به قرائت تشویق میفرمود، و آن که را میدانست ولی چندان به آن اهمیت نمیداد، او را به وظایفش در برابر قرآن آشنا میساخت و این روش امام در طول زندگی پر برکتش بود.
1. آموزش قرآن
قطب راوندی مینویسد: روایت شده امام صادق(ع) غلامی داشت که نام او مسلم بود. این فرد قرآن نمیدانست، امام صادق(ع)در یک شب قرآن را به او آموزش داد. پس مسلم شب را به روز رسانید؛ در حالی که قرآن را یاد گرفته بود.[25]
2. مؤمن نمیمیرد، مگر...
در جهت این تشویقها، حضرت فرمود: سزاوار است که مؤمن نمیرد، مگر آنکه قرآن را فراگیرد و یا در مسیر فراگیری آن باشد.[26]
نیز فرمود: کسی که یک حرف از قرآن را یاد بگیرد، ده حسنه ثواب دارد و ده سیئه از او محو میگردد و ده درجه به او عنایت میشود.[27]
پینوشتها________________________________________
[1] . سنن ترمذی، ج2، ص308.
[2] . کافی، ج1، ص56.
[3] . همان، ص55.
[4] . همان.
[5] . همان، ص179.
[6] . همان.
[7] . کشف الغمه، ج2، ص430.
[8] . بحارالانوار، ج47، ص35.
[9] . نحل/89.
[10] . قرآن در احادیث اسلامی، ص115، به نقل از التوسل و الوسیله، ابن تیمیه دمشقی، ص52.
[11] . همان، ص45، به نقل از کافی، ج2، ص417.
[12] . بحارالانوار، ج47، ص58.
[13] . همان، ص104.
[14] . مناقب آل ابیطالب، ج3، ص359.
[15] . بحارالانوار، ج47، ص36.
[16] . همان، ص13.
[17] . فاطر/41.
[18] . مناقب آل ابیطالب، ج3، ص359.
[19] . رعد/21.
[20] . بحارالانوار، ج47، ص274؛ غیبت، شیخ طوسی، ص128.
[21] . رعد/21.
[22] . بحارالانوار، ج47، ص298.
[23] . غیبت ، شیخ طوسی، ص128؛ کافی، ج2، ص155.
[24] . کافی، ج2، ص440.
[25] . بحارالانوار، ج47، ص101.
[26] . کافی، ج1، ص444.
[27] . همان، ج2، ص448.
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست
پنج شنبه 23 آبان 1398 8:45 PM
تشکرات از این پست