سفارت آمریکا که نقش ویژهای در حکومت پهلوی بر عهده داشت، در تلاش بود که قدرت و نفوذ خود در ایران را حفظ کند و مانع تشکیل حکومت اسلامی شود.
اما خیلی زود این آرزو تبدیل به کابوس شده و این اتفاق باعث شد، محور شرارت دستش از ایران تاکنون کوتاه شود.
پس از تسخیر این سفارت و بررسی اسناد موجود در آن، معلوم شد چرا به این مکانِ کوچک «لانه جاسوسی» گفته میشد. این امر زمانی مشخص شد که بهمرور زمان برخی اسناد لانه جاسوسی توسط مطبوعات به چاپ رسید.
در ادامه به چند مورد جالب از این اسناد اشاره میکنیم:
آزادی کشک! سرکوب کنید
در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند. پس باید از در مسالمتآمیز با ایران درآمد و به گسترش کارهای عملی کمک نمود
در حالی که شعار ظاهری دولت آمریکا در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، حقوق بشر و آزادی بود، سفارت آمریکا سرکوب و استفاده از زور و بستن مطبوعات و محدود کردن دانشگاهیان را توصیه میکند: «شما بهترین تجزیه و تحلیل خود را در مورد روشهای کوتاهمدت و درازمدتی که در آنها با استفاده از زور، اعتصابیون را به سر کارهایشان بازگردانده و تظاهرکنندگان را از خیابانها دور نگه میدارد برای ما بفرستید. میتوان گفت در کنار چنین سیاستی دربند کشیدن (کنترل) مطبوعات و دانشگاهها لازم است.»(اسناد لانه جاسوسی، کتاب اول،ص663)
سبک آمریکایی دانشگاهها ایران
در گزارشی که از مسئولان سفارت آمریکا با جمشید آموزگار در سال 38 آمده است، در خصوص وضعیت نظام آموزش در ایران و سبک دانشگاهها نظراتی مطرح شده که زمینه رخنه آمریکاییها را بیشتر میکند: «وزیر گفت ظرفیت دانشگاه خیلی پایین است و تدریس از کیفیت خوبی برخوردار نمیباشد. مواد درسی سبک سیستم فرانسوی میل دارند و استادان تعلیم دیده فرانسه هستند. آنان با حسادت در مقابل رخنه نفوذ آمریکاییان مقاومت میکند. این افراد دوست ندارند که کسی باقدرت تفکر و اندیشه بهتر به آنان بپیوندد. به گفته وزیر، بهطور مثال برادر او که اکنون در کالج اکسیدنتال تدریس مینماید، هرگز نمیتواند به خاطر این طرز تفکر در دانشگاه تهران تدریس نماید. چیزی که ایران بدان نیاز دارد دانشگاه دیگری است مثلاً دبیرستان البرز که به سبک آمریکایی اداره میشود. این امر باعث میشود که کلیه دانشجویان مازاد جذب بشوند و تمامی آنها احساس نخواهند کرد که مجبورند برای تحصیل به خارج از کشور بروند و ضمناً باعث افزایش توان علمی تدریس خواهد شد.»(همان، کتاب هشتم، ص170)
نسخه انگلیسی محمدرضا
وزارت خارجهی آمریکا برای معرفی نظام سیاسی حاکم بر ایران دوران پهلوی به نیروهای وزارت خارجه خود نحوه حکومت شاهنشاهی در ایران را چنین معرفی کرده است: «به علت اینکه اهمیت مردم بیشتر از مؤسسات است٬ طرح رهبری شاه چنین ریخته شده که او افرادی را انتخاب میکند که بر اساس همان سیاستی که او دنبال میکند، باشند. عامل مهم در این موضوع درجه اطمینانی است که او میتواند در افراد بیابد. شاه به تعداد خیلی کمی از مقامات اطمینان دارد و او کنترل خود را بر روی مقامات ایرانی با سیاست محتاطانه تفرقه بینداز و حکومت کن دنبال میکند. مثل روزولت که چنین کارهایی انجام میداد. شاه اغلب مسئولیتهایی که به هم ارتباط دارند را بین مقامات تقسیم میکند، به طوری که آنها جداگانه به او گزارش داده و او میتواند از کامل بودن و صحیح بودن گزارش آگاهی یابد. وقتیکه مقام به خصوصی به نظر میآید که بیش از آنچه که شاه میخواسته نفوذ پیدا کرده، مقداری از مسئولیتهای او به دیگران محول میشود، یا بهطور ساده به او مقام پایینتری داده میشود. دو طریق بالا در مورد وزیر کشاورزی «ارسنجانی» در سال ۱۹۶۳ زمانی که او سرپرستی رفراندم زمینها را به یک عامل نفوذ و قدرت سیاسی مبدل میکرد، به کار گرفته شد.»(همان، کتاب اول، ص 273)
جمهوری اسلامی شکست نمیخورد
در یکی از اسناد به دست آمده نکات جالبی در مورد نحوه مقابله آمریکا با ایران تشریح شده است: «ما میخواهیم برای ایرانی کار کنیم که میانهرو باشد و ناسیونالیستهای مخالف روحانیت، تسلط بیشتری در اداره مملکت داشته باشند و در ضمن تا قبل از استقرار دولت جدید ما میتوانیم طریق نفوذ در ایران را امتحان کنیم. بایستی موقعیت توأم با اطمینان و احترام [برای آمریکا را] در ایران رواج دهیم. ما معتقدیم که بایستی حالا شروع به رفع مسائل دو طرف بکنیم و پیشنهادهای زیر را ارائه دهیم: (از ساندرز به نیوسام شهریور ۵۸)
مادامی که جهت سیاسی دقیق ایران اتخاذ نشده و مادامی که قدرت روحانیت توسط دیگر گروهها کم نشده، ما باید طوری رفتار کنیم که با جناح روی کار آمده، بتوانیم سازش کنیم و این در حالی است که یک پیوند محکم بتوانیم با دیگر گروههای مخالف سیاسی برقرار کنیم.
در این موقع حساس هیچ دولتی قادر نیست که حکومت ایران را سرنگون کند. پس باید از در مسالمتآمیز با ایران درآمد و به گسترش کارهای عملی کمک نمود.
در مدت زمان کوتاه میخواهیم همه مسائل گذشته حل شود و از هرگونه مجادله دوری شود. در این مدت ما یک معامله را با دولت موقت جدیدی که امیدواریم دارای قدرت مؤثر بیشتری شود خواهیم ریخت.» (همان، کتاب اول، ص69)
وابستگی به نفت
در برآوردی که سفیران آمریکا در ایران از وضعیت اقتصادی ایران به واشنگتن ارسال کردهاند، در مورد وابستگی ایران به نفت بسیار خوشحال هستند و آن را زمینه نفوذ بیشتر در ایران میدانند: «اگرچه در دهه گذشته برای وسعت بخشیدن به اساس اقتصاد قدمهای مؤثرتری برداشته شده است، معهذا اقتصاد ایران همچنان وابسته به صنایع نفت و تولید گاز طبیعی باقیمانده است. که تولیدات فوق رویهمرفته ۸۰% درآمد دولت ایران و ۹۸% تا ۹۹% درآمدهای مبادلات خارجی را تأمین میکند. آینده عمومی اقتصاد ایران رضایتبخش است...»(همان، کتاب اول، ص 422)
چرا از انتخابات آزاد میترسیدند
حوالی سالهای 1338 آیتالله بروجردی پایگاه اجتماعی قدرتمندی داشت، حکومت از این قدرت ترسیده بود و این ترس در دیدار سفارت آمریکا با جمشید آموزگار دیده میشد: «آموزگار گفت که اگر انتخابات آزادی برگزار شود هیچ فرد مسئولی انتخاب نمیشود و فقط آنهایی که از طرف ملاها و بازاریان معرفی میشوند، برنده خواهند شد. او تاکید نمود که فقط آنهایی که با دو حزب سیاسی شناخته شده و قانونی سر و کار دارند، بایستی مجاز به تبلیغات برای انتخابات آینده باشند. او معتقد بود چنانچه احزاب کاندیداهای خوبی را برگزیده و انتخابات کمابیش آزادانه برگزار شود، به عبارتی میتواند انتخابات آزاد نامیده شود.»(همان، کتاب هشتم، ص171)
پایگاه نظامی را بمباران کنید
در یکی از اسناد به تاریخ 5 بهمن 57 به مکالمهای بین انور سادات و یک مقام آمریکایی اشاره میکند. سادات میگوید شاه از رفتار آمریکاییها ناراحت و عصبانی است: «سادات از دولت آمریکا میخواهد که راههای بیشتری پیش پای شاه بگذارد. انور سادات با نگرانی گفت که شاه به او اظهار داشته است که دولت آمریکا از نیروی هوایی ایران خواسته است که در صورت وخامت بیشتر امنیت داخلی ایران، تجهیزات نظامی پیشرفتهی آمریکا در ایران را بمباران نماید. وی گفت حاضر است این تجهیزات را در مصر جای دهد. وی معتقد است که ماشین نظامی ایران عامل اصلی ثبات در منطقه است و مصرانه میخواهد که ما رابطهی بسیار صمیمانهی خود را با آن حفظ نماییم. او علاوه بر این مایل است که یک خط ارتباطی بین آمریکا و ارتش ایران ایجاد گردد.»(همان، کتاب ششم، ص210)