مقدمه:
از مباحث بسيار مهم در جوامع بشري مساله اخلاق بوده وهست و با آمدن پيامبر گرامي اسلام به این نياز فطري بشرتوجه نمود همانطوري كه انبياء گذشته نيز متوجه اين مطلب بوده اند، وخداوند متعال در قرآن شريف بنا به نياز فطرت انساني آيات بسياري را اختصاص به بحث مهم اخلاق داده است .
نكته قابل توجه اين كه اگر اخلاق نباشد نه دين براي مردم مفهوم دارد ونه دنياي آنها سامان مي يابد «زماني انسان شايسته ي نام انسان است كه داراي اخلاق انساني باشد و در غير آن صورت حيواني خطرناكي است كه با استفاده از هوش سرشار انساني همه چيز را ويران مي كند وبه آتش مي كشد ؛ براي رسيدن به منافع نامشروع مادّي جنگ به پا مي كند ، وبراي فردش جنگ افزارهاي ويرانگر تخم تفرقه ونفاق مي پاشد ، وبي گناهان را به خاك و خون مي كشد!
ممكن است به ظاهر متمدن باشد ولي در اين حال حيوان خوش علفي است ، كه نه حلال را مي شناسد ونه حرام را ! نه فرقي ميان ظلم وعدالت قائل است و نه تفاوتي در ميان ظالم و مظلوم
اهميت وضرورت اخلاق از نگاه قرآن
به دليل نقش محوري اخلاق در سعادت فردي و اجتماعي انسان خداوند يكي از اهداف اساسي بعثت پيامبران را به ويژه پيامبر اسلام تزكيه ي نفس انسانها قرار داده است . هو الذي بَعَث في الاميّيّن رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة وان كانوا من قبل لفي ضلال ٍ مبين .
او كسي كه در ميان بي سوادان از خودشان فرستاده اي برانگيخت ، كه آياتش رابر آنان بخواند و آنها را پاك گرداند وكتاب و حكمت نيز بياموزد هر چند آنان پيش از اين در گمراهي آشكار بودند.
همچنين خداوند در سوره شمس پس از آن كه به نفس انساني سوگند ياد كند و بيان مي دارد كه بايد ونبايد وشايسته و ناشايسته رابه نفس انساني الهام كرده وچنين ادامه مي دهد.
قد افلح من زكاها * و قد خاب من دسّاها
پيامبراسلام علاوه كه در مقام سخن به اخلاق وفضايل اخلاقي بالا بود در مقام عمل ورفتار نيز فضايل اخلاقيش مشهور بود وانّكَ لَعَلي خُلقٍ عظيم
تو اخلاق عظيم وبرجسته اي داري
اهميت وضرورت اخلاق ازنگاه روايات
ريشه واساس وفلسفه بعثت پيامبر گرامي اسلام مسأله مهم اخلاق است .
1- انما بُعِثتُ لِاُ تَمِّمَ مكارمَ الاخلاق .
براساس اين روايت نبوي كه البته به مضامين مختلفي از آن نبي گرامي نقل شد. يكي از علت هاي مهم بعثت را تكميل فضايل اخلاقي انسان ها بيان مي كند.
و از اهميت اين مساله همين كه امير مؤمنان علي (علیه السلام) نيز در كلامي گويا مي فرمايد :
2- لو كُنّا لانرجوا جَنَّةً ولا نخشي ناراً ولا ثواباً ولا عقابا ً لكان يَنبَغي لنا اَن نُطالِبَ بمكارمِ الاخلاقِ فانّها ممّا تدلُّ علي سبيل النّجاحِ
اگر ما اميد و ايماني به بهشت وترس و وحشتي از دوزخ ، وانتظار ثواب وعقابي نمي داشتيم ،شايسته بود به سراغ فضايل اخلاقي برويم ؛ چرا كه آنها راهنماي نجات و پيروزي وموفقيت هستند.
با توجه به اين حديث علاوه كه اخلاق راه نجات در قيامت است زندگي دنيا نيز بدون آن سامان نمي پذيرد .
در حديث ديگري از نبي مكرم اسلام راه اتصال به خداوند متعال را فضايل اخلاقي بيان داشته بگونه اي كه هر كس مي خواهد به خداوند متصل شود بهترين وسيله كسب سجاياي اخلاقي است .
3- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) وجَعَل الله سبحانَه مكارمَ الاخلاقِ صلةً بَينَهُ وبينَ عبادِهِ فَحَسَبُ اَحَدِكُم اَن يَتَمَسّّكَ بِخُلقٍ مُتَّصِلٍ بالله
خداوند سبحان فضايل اخلاقي را وسيله ارتباط ميان خودش وبندگانش قرار داده ، همين بس كه هر يك از شما دست به اخلاقي بزند كه او را به خدا مربوط سازد .
قابل توجه اينكه زندگي پيشوايان ديني وائمه اطهار نيز سراسر زندگيشان دعوت كردن به مسائله اخلاقي بوده بگونه اي حتي حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) يكي از كارهاي اصلي حكومتش را بر پايي اخلاق ومبارزه جدي با فساد اخلاقي بيان مي كند، همانطوري كه نبي اكرم وديگر ائمه و با فساد مبارزه كردند وحاضر نشدند در جامعه بي فضيلت كنار آيند همچون امام حسين (علیه السلام ) كه مي فرمايد با حاكم فاسدي چون يزيد بيعت نمي كنم ، و حاضر نشد در مقابل مفاسد اخلاقي يزيد كنار آيد امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) نيز همان سيره و روش راه را در پيش خواهد گرفت كه در اين مقاله مشروحه بيان خواهيم نمود.
تعريف علم اخلاق
مفهوم لغوي واژه اخلاق
اخلاق در اصل واژه عربي است مفرد آن خُلق و خُلُق است ، در لغت به معناي سرشت وسجيه به كار رفته است ، اعم از اينكه سجيه وسرشتي نيكو وپسنديده باشد مانند جوان مردمي ودليري ويا سجيه وسرشتي زشت وناپسند باشد مانند فرومايگي وبُزدلي
لغت شناسان آن را با واژه خُلق هم ريشه دانسته اند ، وقتي گفته مي شود فلان كسي خُلق زيبايي دارد يعني نيرو وسرشت يا صفت معنوي وباطني زيبا دارد .
در مقابل هنگامي كه مي گويند فلان كس خَلق زيبايي دارد به معناي آن است كه داراي آفرينش وظاهري زيبا و اندامي سازگار است .
با مراجعه به اصلي ترين منابع كلاسيك و متعارف علم اخلاق در حوزه علوم اسلامي و دقت در موارد كاربرد آن در قرآن وروايات ، علم اخلاق را مي توان به چنين تعريف نمود:
علم اخلاق ، علمي است كه صفات نفساني خوب و بد و اعمال ورفتار اختياري متناسب با آنها را معرفي مي كند وشيوه ي تحصيل نفساني خوب وانجام اعمال پسنديده ودوري از صفات نفساني بدو اعمال ناپسند را نشان مي دهد .
(بر اساس اين تعريف ، علم اخلاق علاوه بر گفت و گو از صفات نفساني خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آنها نيز بحث مي كند .غير از اين ، راهكارهاي رسيدن به فضيلت ها و دوري از رذيلت ها اعمم از نفساني و رفتاري را نيز مورد بررسي قرارمي دهد.
موضوع علم اخلاق
با توجه به اين تعريف كه از اخلاق شده ، موضوع علم اخلاق ، عبارت است از صفات واعمال خوب و بد، از آن جهت كه براي انسان قابل تحصيل واجتناب ويا انجام و ترك اند . وبرخي از عالمان اخلاق با توجه به اينكه بازگشت رفتار وصفات خوب وبد انسان به روح وروان انسان مي باشد موضوع علم اخلاق را نفس انساني دانسته اند . ) .
هدف علم اخلاق :
اين است كه انسان را به كمال وسعادت حقيقي خود كه همانا هدفِ اصلي خلقت جهان وانسان است برساند.
تفسير واقعي وتحقق اين كمال وسعادت به آن است كه انسان به قدر ظرفيت واستعداد خود، چه در صفات نفساني وچه در حوزه رفتاري ، جلوگاه اسماء و صفات الهي گردد ، تا در حالي كه همه ي جهان طبيعي وبي اراده به تسبيح جمال و جلال خداوندي مشغول اند ، انسان را با اختيار و آزادي خويش ، مقرّب ترين ، گويا ترين و كامل ترين مظهر الهي باشد.
غربيها نيز نسبت به مساله اخلاق توجه داشته اند و آنها نيز به تعريف علم اخلاق پرداخته اند كه نتيجه آن تعاريف با ما يكي است به عنوان نمونه ژكس مي گويد : « علم اخلاق عبارت است از تحقيق در رفتار آدمي به آن گونه كه بايد باشد . »
در حالي كه بعضي ديگر كه پيشنهادي متفاوتي دارند (مانند فولكيه ) در تعريف علم اخلاق مي گويد: مجموع قوانين رفتار كه انسان به واسطه ي مراعات آن مي تواند به هدفش برسد ،علم اخلاق است . )
اين سخن كساني است كه براي ارزشهاي وللدي انسان اهميّت خاصّي قائل نيستند بلكه ازنظر آنان رسيدن به هدف ( هر چه باشد ) مطرح است ، و اخلاق را از نظر آنها چيزي جز اسباب وصول به هدف نيست .
ارتباط دين با اخلاق
پيش از ورود در بحث اخلاق در آستانه ظهور لازم است ارتباط دين با اخلاق را مطرح كنيم چرا كه دين اخلاق را تبيين وتلطيف مي كند. اگر دين را مجموعه ي عقايد و دستورهاي عملي فرستاده شده از سوي آفريدگار بدانيم و اخلاق را مجموعه ي آموزه هايي كه وظيفه ي عملي انسان را مي نماياند و راه رسم درست زندگي كردن را ترسيم مي كند رابطه تنگاتنگ دين و اخلاق روشن مي شود بگونه اي كه اخلاق را پاره اي ناگسستني از دين مي بينيم . براين اساس وحي الهي ، بهترين و مطمئن ترين ، شيوه براي به دست آوردن نظام اخلاقي است .
تاثير اخلاق در روان آدمي و جوامع بشري
تقويت روان انسان
انسان از دو بعد جسمي وروحي تشكيل يافته است . در بعد روحي ، تزكيه نفس وتحلّي به فضايل اخلاقي و دوري از رذايل ، بر عهده ي اخلاق است از بعد جسماني نيز بايد تمام چيزهاي مادي را وسيله اي براي رشد و تعالي روح در نظر گرفت ودر سير تكاملي خود نبايد بدن و تربيت آن را هدف اساسي قرار دهد.
تعديل كننده خواسته ها
اخلاق انساني و اسلامي ،خواسته هاي مطلق انسان را تعديل و مهار مي كند و تعادلي بين غريزه و نيروهاي باطني انسان به وجود مي آورد . تعديل اين غرايز ، در تصحيح رفتار و گفتار انسان ، تأثير به سزايي دارد و جلوي بسياري از تجاوزها ، انحرافات ، فتنه ها فسادها و ديگر بلاهاي خانمان سوز اجتماعي گرفته مي شود .
اجتماع سالم در پرتو اخلاق سالم
با رواج فضايل اخلاقي در جامعه و حاكميت اخلاق اسلامي ؛ بي ترديد آن جامعه از آرامش و سلامت بالايي برخوردار خواهد بود.
در اين دنياي امروزي پيش از ظهور امام مهدي عليه السلام كه اوضاع غالب آن هرج و مرج فساد و بي بند و باري وفحشا و تجاوز و گرگ صفت بودن دولت مردان مدعي حقوق بشر ، انحرافات جنسي آلوده وبي عفتي دختران و پسران و.... همه به علت نبود حكومت مكارم و فضايل اخلاقي در جامعه و عدم توجه به مباني اسلام و آداب انساني است .
كه در اين مقاله ها بنا داريم همه از تصاويري از اوضاع پيش از ظهور امام كه در اين نوشته بنا داريم هم تصويري از اوضاع پيش از ظهور امام زمان ( عجل الله تعالي) را بيان كنيم وفقر فرهنگي وبي اخلاقي جوامع انساني را ترسيم نماييم وهم در بخش هاي بعدي نيازمندي شديد بشر را به يك رهبر كامل انساني را روشن كنيم و بگوئيم كه كار اصلي امام زمان عجل الله تعالي زنده كردن جامعه است و هم اوست كه عامل حيات جامعه مرده بي اخلاق است .
ومصداق آيه قرآن شريف كه مي فرمايد :اعلموا الله يُحيي الارض بعد موتها قد بينا لكم آيات لعلّكم تعقلون .
بدانيد خداوند زمين را پس از مرگ آن زنده مي كند ، ما آيات خودم را براي شما بيان كرديم ، باشد كه بينديشيد.
بررسي اوضاع اخلاقي در آستانه ظهور
با نگاه اسلامي كه به اوضاع پيش از ظهور بنگريم به نوعي رفتار مشترك كه حاكي از انحراف هولناك اخلاقي در ميان بشر است به وجود مي آيد و در نتيجه اين سقوط اخلاقي جوامع بشري با هزاران مشكل حل ناشدني روبرو مي شوند. اين روند فرمايشي از معاملات ناسالم اقتصادي و بي توجهي به حقوق ديگران آغاز و به روابط صرفاً مادي بشري به عنوان يك ارزش اساسي ، منجر خواهد شد. وبا عنوان يك ضرورت موهوم در زندگي بشر مطرح مي گردد ، هرزگي زنان ، نوشيدن شراب ، علني كردن زشتي ها و عدم پيروي از قوانين اسلامي ازدواج طلاق ، و ارث ، ومدارس تئاترهاي مختلط و مبتذل از ويژگي هاي عمومي جوامع پيش از ظهور است . اكنون تلويزيون هاي دنيا جز زشتي و فساد پخش نمي كنند . در بيشتر روزنامه ها و مجله هايي كه در سراسر دنيا منتشر مي شود جز تصاوير ، داستان ها واوهام پشت و شهوت بار كه مشوق جرم و جنايت اند ، چيز ديگري وجود ندارد . بيشتر مردم دنيا با اين فضاي آلوده آن چنان انس گرفته اند كه گويا زندگي جز با اين امور نمي گذرد و هر نداي ارزشي وفضيلت مدار كه با اين پليدي خروشد و به انسانيت و اخلاق دعوت مي نمايد امري شگرف و تعصب آلود جلوه مي كند. « فقد اصبح المنكر معروفاً و المعروف منكراً »
در اين بخش به دو فصل اساسي بايد پرداخت يكي اوضاع بدو منفي كه فراگير بوده از قبيل ظلم و ستم ، انحرافات حاكمان و انحرافات جامعه اسلامي، ديگر اين كه بايد نگاهي به منتظران حقيقي و زمينه سازان ظهور امام عصر كرد يعني نگاه خوب و مثبت به اوضاع آخر الزمان كه منتظران آن حضرت دارند ايجاد مي كنند و زمينه ساز ظهور آن امام همام خواهند بود. و مراقبند تا در آن امواج طوفان زده مفاسد اجتماعي غرق نشوند .
رذايل اخلاقي در آستانه ظهور
فراگير شدن ظلم و ستم در جهان
در اين زمينه روايات بسياري در كتب شيعه و اهل سنت بيان شده كه مضمون مشتركي دارند وحتي برخي روايات در اين زمينه به حد متواتر هم رسيده «لو لم يبق من الدنيا الايوم واحد لَبَعث الله رجلاً من اهل بيتي يملأ ها عدلاً كما مُلِئت جوراً» و يا«.... يملاء الارض قسطاً و عدلاً كما مُلِئت ظلماً و جَوراً »به اين مضمون روايت بسياري نقل شده است.
مقصود از كلمه ظلم كه در روايت آمده :به معناي انحراف از جاده و صراط عدالت اسلامي است و روي گرداندن از تعاليم اسلامي وعدالت راستين چه در سطح فرد و چه در سطح اجتماع .حديث گوياي صريح اين است كه زمين پيش از ظهور حضرت بقية الله در روز موعود ، پر از ظلم و جور مي شود واين همين معنايي است كه بيشتر افراد مردم در اثر آزمايش و امتحان الهي از راه راست منحرف مي شوند به طوري كه شكل كلي حكومت حاكم بر افراد بشر ، چه نظام فردي و چه اجتماعي ، به طوري است كه با تعاليم اسلامي متناقض و متباين است ، بدون اين كه افراد شايسته ، هر چند كه زياد هم باشند ، اثري مهم در تغيير نظامات منحرف فردي و اجتماعي داشته باشند و اين چيزي است كه قابل انكار نيست و پيوسته در جوامع بشري به چشم خود مي بينيم .
امام امير المؤمنين عليه السلام پس از كشته شدن عثمان ، بيعت به عمل آمده بر فراز منبر رفته وخطبه اي ايراد فرمود: اِنَّ بليّتكم قد عادت كهيئتها يوم بعث الله نبيّه (صل الله علیه و آله ) ، و الذّي بَعثَهُ بالحقّ لَتبَلبَنَّ و لَتُغَر بَلُنَّ غَر بَلَةً حتّي يَعُود اَسَفُلكم اعلاكم و اعلاكم اَسّفَلكم و ليسبقنَّ سابقون كانوا قصّروا و ليقصّرنّ سبّاقونَ كانوا سبقوا ، و الله ماكتمتُ و سمةً ، ولا كذَبتُ كذبةً ، و لقد نبئت بهذا المقام و هذا اليوم .
مردم بدانيد كه گرفتاري شما به شكل خود در همان روزي كه خداوند پيامبرخويش ، برانگيخت باز گرديد ، سوگند به كسي كه او را به حقّ برانگيخت حتماً آشفته ودَر هم شويد و بدون شكّ غربال گرديد ( با فتنه ها كه به شما برخورد مي كند نيكان از بدان جداسازي مي شوند ) تا آن كه پائين مرتبه شما به بلند پايه ي شما به پائين مرتبه ي شما باز گردد (زيرورو شويد ) و پيش گيرند البته آن مسابقه گيران كه عقب ماندند ، و عقب مانند آن مسابقه كاران كه پيشي گرفتند . به خدا سوگند هيچ نشانه اي را پنهان نكرده ام و هيچ دروغي بر زبان نرانده ام و من را از اين مقام و چنين روز آگاه ساخته بودند.
در روايتي از امام محمد تقي در كتاب نعماني نقل شد كه :
لايقوم القائم (علیه السلام ) الا علي خوف شديد من الناس و زلازل و فتنة و بلاء يصيب الناس ....
امام مهدي (قائم عليه السلام) قيام نمي كند ، مگر در هنگامي كه ترس شديدي بر مردم سايه افكنده باشد و زلزله ها وفتنه و بلا مردم را در برگرفته باشد .
درباره فتنه در آخر الزمان روايات بسياري در كتب روايي شيعه و اهل سنت بيان شد .
و در روايات تعابير مختلفي درباره معناي فتنه بيان شد كه باب اختصار به آنها اشاره اي مي كنيم .
1- برخي روايات فتنه را به معناي آزمايش و اختيار امت گرفته اند
.... عن معمر بن خلاّد قال يا سمعت ابا الحسن يقول : آلم َ اَحِسبَ الناس اَن يُترَكوا ان يقولوا آمَنَّا و هُم لايُفتنون لما ثم قال لي : ما الفِتنة ؟ فقلتُ : جُعِلتُ فداك الذّي عِندنا اَنَّ الفتنة في الدين ، فقال : يفتنون كما يُفتنُ الذّهب ثم قال : يُخلصون كما يُخَلَّصُ الذهب
معمر بن خلاد گويد : شنيدم امام رضا (عليه السلام) اين آيه را تلاوت فرمود: آيا مردم پنداشته اند كه تنها بگويند ايمان آورديم رها مي شوند و ايشان مورد آزمايش قرار نخواهند گرفت
سپس به من فرمود آزمايش (فتنه ) چيست ؟ عرض كردم : فدايت شوم آنچه به نظر ، مي رسد عبارت از گرفتاري در دين است پس فرمود و گرفتار و مبتلا مي شوند همچنان كه طلا گرفتار ( بوته ي آزمايش ) مي شود سپس فرمود : خالص مي شوند همچنان كه طلا پس از رفتن در بوته ي آزمايش و كوره خالص مي شود .
مرحوم سيد محمد صدر در كتاب تاريخ غيبت كبري در معناي فتنه به حسب روايات و آيات معناي مختلفي را بيان نمود.
معناي دوم از فتنه : كفر و گمراهي و گناه (فاتن ) كسي كه از راه حق گمراه مي كند فاتن ، اسم شيطان است . فتن الرجل يعني شخص را از امر حقّي كه بر آن بود ، جدا نمود .
در آيه شريفه : و ان كادوا لَيُفتِنونك عن الذي اَوحينا اليك اسراء / 73
به همين معنا آمده است يعني ، همانا نزديك بود كه تو را از راهي كه به تو وحي كرده بوديم دور سازند منحرف كنند.
به اين معنا گوياي پديد آمدن ظلم و جور است .
3- معناي سوم فتنه : اختلاف مردم در آراء و افكار مي باشد.
روايت امام محمد تقي (عليه السلام) :
و فتنةٌ وبلاء ٌ يصيب الناس و طاعون و سيف قاطع بين العرب واختلاف شديد في الناس و تشتت في دينهم و تغيّرٌ في حالهم
4- معناي چهارم فتنه : قتل و كشتار طبق آيه شريفه ان خفتُم اَن يفتنكم الذين كفروا . اگر ترسيديد كه شما را بكشند كساني كه كافر گشته اند .
از مجموع چهار دسته روايات مي توان به اين رسيد كه خداوند در آخر الزمان بوسيله كفروايمان و اختلافات در آراء و قتل و كشتار انسانها را در معرض آزمايش قرار مي دهد . و انسان بايد مراقب باشد كه به دامها مبتلا نشود .
2- انحراف اخلاقي درحاكمان
بزرگترين زشتي و سختي و دشواري موقعي است كه توده هاي مردم ازنيروهاي (حاكمان ) ستمگر تجاوز كار جهان در خوف و وحشت باشند بخصوص با سلاح هاي اتمي كه در دست استعمار است كه اگر جنگي در گيرد و كار به انفجار چنين سلاحي برسد ديگر انساني باقي نمي ماند و بيشترين فشار براي انسانهاي مؤمن با اخلاص در جوامع اسلامي خواهد بود كه در مقابل انحرافات و تجاوزات ايستادگي مي كنند و بزرگترين تسلّي و دلگرمي آنان در اعتقاد به حضرت مهدي (عجلي الله تعالي ) است با آن بركات و عنايات گسترده و آينده بزرگ و روشنش ، عجل الله .
در اينجا رواياتي بيان مي كنيم كه انحراف حكام ممالك اسلامي در فسق و فجور و انحراف از تعاليم اسلامي دارند ، به نام اسلام به مسلمين حكومت مي كنند اما غير از ظلم وستم و پيروي از هواي نفس چيز ديگري را نمي شناسند .
قال رسول الله (صلي آله عليه و آله) يكون بعدي ائمة لايهتدون بهد اي ولايستنون بسنتي و سيقوم فيما رجال قلوبهم قلوب الشياطين في جثمان أنس .
بعد از من پيشواياني خواهند بود كه به هدايت و راه من هدايت نگشته و به سنت من رفتار نمي كنند ، وبه زودي در بين آنان مرداني به پا خواهند خاست كه دلهايشان قلوب شياطين است در بدنهاي انساني . مرحوم شيخ صدوق در كمال الدين سخني ازحضرت رسول الله (صلي آله عليه و آله) آورده كه فرمودند : ....صار الأمراء كفرة واولياؤهم فجرة و اعوانهم ظلمة وذوي الرأي منهم فسقة .
فرمانروايان كافر گشته وزمام امور به دست تبهكاران باشد وهمكاران و همياران آنان ستمگران و انديشمندان و متفكران و صاحب نظران آنان فاسقان و فرشتگان باشند.
حديث ديگري از حضرت امام صادق در اين زمينه است كه مي فرمايد :
...و رأيت الولاة يقربون اهل الكفرو يباعدون اهل الخير ، و رأيت الولاة يرتثون في الحكم ، و رأيت الولاية قيالة لمازاد .
وديدي كه فرمانروايان با كافران نزديك شده و از نيكوكاران به دورباشند. و ديدي كه واليان دراحكام و قضاوتها رشوه بگيرند و به استقبال افزون طلبي روند.
متأسفانه بعد از رسول گرامي كه خلافت را غصب نمودند ديگر مسلمين حاكم مؤمن معصوم بالاي سرخود نديدند از بني اميه تا بني عباس وسپس فرمانروايان به شكلهاي مختلف ، خليفه ، پادشاه ، رئيس وزمامدار كه اكثراً انسانهاي فاجر فاسق و به تبع زيردستان آنها كه همه به دنبال منافع و هواي نفس خويش بودند .
3- انحراف اخلاقي مردم و جامعه اسلام
در دوران پيش از ظهور ارزش هاي اخلاقي و معنوي ،ضد ارزش معرفي شوند و كارهاي زشت و ناپسند ضد اخلاقي ، با ارزش و زيبا جلوه كند بگونه اي كه اگر كسي در مسير حق و معنويت و اخلاق قرار گيرد ديگران او را به مسخره گيرند.
حرمت شكني و عدم احترام به همديگر
در روزگار پيش از ظهور روابط سرد و ارزشهاي انساني پايمال شده واحترام به حقوق ديگران رعايت نمي شود در عين حال كه به ظاهر با هم زندگي مي كنند اما دلها وفكرها ازهم گسسته است .
پيامبر(صلي آله عليه و آله ) مي فرمايد : .... وذلك عند ما تصيرُ الدنيا هَرَ جاً و مَرجاً و يُغار بَعضهم علي بعض فَلا الكبير يَرحُم الصغير ، ولا التقويُّ يرخم الضعيف ، فحينئذٍ يَأذنُ الله له بالخروج .
.....غيبت در هنگامي است كه دنيا دچار آشفتگي مي گردد و مردمان به يكديگر مي تازند بزرگسالان به خردسالان رحم نمي كنند ، قدرتمندان برناتوانان رحم نمي كنند ودر اين هنگام است كه خداوند امام غايب را اجازه خروج مي دهد.
در كتاب غيبت مرحوم نعماني نقل شده كه عميرة بنت نفيل گويد از امام حسين (علیه السلام ) شنيدم كه مي فرمود : لايكون الامرالذي تنتظرونه
آن امر كه شما انتظارش را مي كشيد واقع نخواهد شد
حتي يَنبَرأ بَعضُكم من بعضٍ تا اين كه برخي از شما از ديگران بيزاري جويد
ويَتغُلَ بَعضُكم في وجوِهِ بعضٍ بعضي از شما در روي ديگران آب دهان اندازد
وَيَشهَدَ بَعضُكم علي بعض بالكفر وپاره اي از شما بر كفر ديگري شهادت دهد
و يَلعَنَ بَعضُكم بعضاً ..... و پاره اي از شما وعده ديگري را نفرين ولعن كند.
با توجه به اين گونه روايات كاملاً روشن مي شود كه انسانها در قالب انسان اما اوصاف حيوان به خود گرفته وهيچ رحم و مودتي نسبت به همديگر نخواهد داشت .
و در حديثي از امام صادق آمده كه :...... و روايت العقوق قد ظهر واستَخِفَ بالوالدين .....و رأيَت الارحامَ قد تَقَطّعت ....
نافرماني و گستاخي (در برابر پدر ومادر ) آشكار است وبي حرمتي نسبت به والدين رايج است .....پيوندهاي خانوادگي از هم گسسته است ....
فساد و بي بند وباري جوانان
در اين مورد روايات بسياري وارد شد كه پرداختن همه آن ها از توان نوشتار ما بيرون است اما به عنوان نمونه در روايت را مي آوريم كه تصويري از اوضاع بيان شده باشد .
1- عن محمدبن مسلم ، قلت لابي جعفر (علیه السلام ) يابن رسول الله ، حتي يخرج قائمكم ؟ قال : اذا تشبّه الرجال بالنساء ، و النساء بالرجال و اكتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء.
محمد بن مسلم مي گويد به امام باقر (علیه السلام ) عرض كردم : اي فرزند رسول خدا قائم شما چه وقت ظهور خواهد كرد؟
امام فرمود : هنگامي كه مردها خود را شبيه زنان كنند و زنان شبيه مردان شوند . آن گاه كه مردان به مردان اكتفا كنند (يعني لواط كنند ) و زنان به زنان .
بي توجهي به امر به معروف و نهي از منكر ( امر به منكر كردن و نهي از معروف نمودن )
كتاب منتخب الاثر از كتاب الكافي مرحوم كليني نقل مي كند كه
.....عن جعفر ، عن ابيه : ان النبي صلي الله عليه و آله قال : كيف بكم اذا افسق نساؤكم ، و نشق شبابكم (فسق شيّانكم ) ولم تأمروا بالمعروف ولم تنتهوا عن المنكر ؟ فقين له : ويكون ذلك يا رسول الله ؟ قال : نعم و... قال :نعم و مشرّ منم ذلك كيف بكم اذا امرتم بالمنكر و نهيتم عن المعروف ؟ قيل : يا رسول الله ! ويكون ذلك ؟ قال :نعم ، و شرّ مِن ذلك ،كيف بكم اذا رأيتم المعروف منكراً و المنكر معروفاً .
پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) : چگونه خواهيد بود آن هنگامي كه دختران و پسران شما فاسق شوند وحال آنكه امر به معروف و نهي از منكر نكنيد ؟ پس گفته شد به آن حضرت كه : يا رسول الله واقعاً چنين خواهد شد ؟
پيامبر فرمود:بله بدتر از اين هم مي شود ، چگونه خواهيم بود هنگامي كه امر به منكر كنيد ونهي از معروف نماييد ؟ گفته شد يا رسول الله واقعاً چنين مي شود ؟
پيامبر فرمود :بله بدتراز اين هم خواهد شد ، چگونه خواهيد بود زماني كه معروف نزد شما منكر جلوه دهد و منكر نزد شما معروف (خوبيها ، زشت وزشتيها خوب جلوه كند )
ونيزامام صادق (علیه السلام )فرمود: روايات ما درباره بديهايي كه به صورت خوب در جامعه رواج پيدامي كند و هيچ كس نسبت به اين اعتراضي نخواهد كرد و اگر هم كسي امر به معروف ونهي از منكر كند به او توصيه مي كنند كه اين كار وظيفه تو نيست ، و هر سال بدعتي نو پيدا شود . و دين داري مردم بسيار ضعيف شده ، دنيا پرستي رواج پيدا مي كند و بدترين مفاسد اجتماعي در جامعه گسترش پيدا مي كند و قبح بديها ريخته مي شود بگونه اي كه زشت ترين كار براي مردم عادي جلوه مي كند و كسي اعتراضي نمي كند ، و كشتار هاي جمعي ، و قتلهاي نابحق زياد مي شود و هيچ حرمتي براي انسان مومن قائل نيستند و مرگ و مير ناگهاني و مريضيهاي ناعلاج رواج پيدا مي كند .
آنچه در اينجا گفتيم اندكي از ويژگيهاي اجتماعات و انسانهاي پيش از ظهور و دوران جاهليت آخر الزمان است و اين رفتارها ومعيارها مايه ي تزلزل ، بي ثباتي ، ناامني ، فساد ، تباهي و مرگ واقعي حيادت فردي واجتماعي است .
البته انشاء الله با آمدن امام مهدي (عليه السلام) همه اين علل و عوامل و راه و روشهاي مرگ زا و ويرانگر نابود مي گردد و اصول و آرمانهاي حيات بخش جايگزين اين امور مي شود وزندگي به حيات واقعي دست مي يابد و روزگار اصالت زندگي و زندگي هاي راستين فرار مي رسد.
كسب فضايل اخلاقي زمينه سازان ظهور
در آستانه ظهور امام عصرعليه السلام مسئوليت بسيار سنگين فعالان و منتظران امام عصر ، مراقبت از خويش است كه با آن همه هجوم فساد و ناهنجاريها در جامعه مبارزه نمايند و خود را هم از تير رس دشمن بزرگ هواي نفس و وسواس خناس شيطان رجيم دور نگه دارند، به همين خاطر ائمه اطهار براي دوستداران امام عصر عليه السلام و منتظران حقيقي وجود نازنين آن امام در عصر غيبت فرمايشاتي و نصايح وراهكارهايي مربيان داشته اند كه ما به اختصار برخي اين ها را به عنوان راهكارهاي زمينه سازي اخلاقي مي نگاريم .
ايمان و تقواي الهي
از آنجايي كه شيعيان منصوبين به ائمه اطهار( عليه السلام) اند ، بخصوص منتظران كه دلباخته امام خويش هستند كاري نمي كنند كه حضرت پيش خدا شرمنده شود ، هر چند صاحب الامر را نمي بينند ولي خواسته او را مي دانند و در جلب رضايتش مي كوشند اعتقاد به وجود امامي حيّ و زنده تاثير عميق و سازنده در شخصيت يك مسلمان دارد بگونه اي كه هميشه دنبال آن است كه گوش به فرمان آن حضرت باشد و اعمال و رفتارش را آنچه كه شايسته آن حضرت است تطبيق دهد و افتخار اطلاعات و رضايت خاطر او را براي خود كسب نمايد لذا گوش و دل به فرمايشات امام داده و با نگاه به روايات آنچه او مي طلبد انجام مي دهد .
اما صادق (علیه السلام ) : ....من سرّه ان يكون من اصحاب القائم فليتنظر وَليَعمَل بالورع و محاسنِ الاخلاق هو منتظر
امام صادق (علیه السلام ) از اوصاف ياران امام مهدي را پرهيزگاري وتقواي الهي داشته و خُلو نيكو را سفارش نموده است . همان طور كه روايت ديگري پرهيزگاري را از دين امامان خوانده مِن دين الائمة الورع .....
و در نامه اي كه خود امام عصر(عليه السلام) به مرحوم شيخ مفيد دارد پس از آن كه مي فرمايد: غير محملين لمرا عاتكم و..... و اتقوا اللهسپس سفارش به تقواي الهي مي كند.
وهمان وجود مقدس نوراني نيز در روايت ديگري به شيعيان و علاقه مندان خويش مي فرمايد: فليعمل كُلَّ امرئ منكم يَصرَبُ به من مَحَبتّنا و ليَتَجَنَّب ما يُدينه مِن كرَاهتِنا و سَخَطِنا، فَاِنّ اَمرَنا بَغتَةً ، فُجاءةٌ حينَ لاتَنفَعُهُ تَوبَةً و لايُنجيهٍ مِن عقابِنا قَدَمٌ علي حَوبَةٌ .
پس هر يك از شما بايد آن چه را كه موجب دوستي ما مي شود ، پيشه ي خود سازد و از هر آن چه موجب خشم و ناخشنودي ما مي گردد ، دوري گزيند ؛ زيرا امر ما به يكباره و ناگهاني فرا مي رسد و در آن زمان توجه و بازگشت براي كسي سودي ندارد و پشيماني از گناه كسي را از كيفر ما نجات نمي بخشد .
در طول تاريخ نيز آنچه كه بر انبياء الهي و معصومين سخت و گران آمده همين نبود معنويت در جامعه بوده كه متأسفانه پاكي ، پاكدامني ، صداقت و درستكاري ،تعاون و همكاري ، گذشت و ايثار ا حسان و نيكوكاري جاي خود را به هواپرستي و شهوتراني ،دروغ و دغل بازي خود محوري و موقعيت جويي ، خيانت و جنايت و زياده خواهي و افزون طلبي داده است و همين هم باعث دوري شيعيان از امام خويش شده كه حتي حضرت امام مهدي عليه السلام مي فرمايد : ....فما يحسنا عنهم الاّ ما يتصلُ بنا مِمّا نُكرِهُهُ ولا نُؤثِرُهُ منهم .
هيچ چيز ما را از شيعيان جدا نكرده است مگر آنچه از كارهاي ايشان كه به ما مي رسد . اعمالي كه خوشايند ما نيست و از شيعيان انتظارنداريم !
امام زمان نيز به دنبال زنده كردن همين حقيقت معنوي يعني ايمان و تقواي الهي است كه اگر هر جامعه اي اين ايمان و تقوا را داشته باشند بنا به فرموده قرآن شريف خداوند به خاطر دارا بودن ايمان و بركت هاي آسماني و زمين را بر آن جامعه مي كشايد.
ولو ان اهل القُري امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض
و امام عصر نيز انسانها را دعوت به ايمان مي كند همانطور كه امام باقر (علیه السلام ) مي فرمايد : اذا قال القائم عرض الايمان علي كل ناصب فان دخله فيه بحقيقة و الاّ ضرب عنقه .
چون قائم قيام كند ، ايمان را بر هر ناصبي (دشمن اهل بيت ) عرضه كند ، اگر به راستي آن را بپذيرد ، از او مي گذرد و گرنه گردنش را مي زند .
بنابراين با توجه به اهميت موضوع بايد تا قبل از ظهور امام خود ر ا مصلح به سلاح ايمان و تقواي الهي بكنم تا بتوانيم از اين اوضاع نابسامان اخلاقي روزگار رهايي يافته و سالم بمانيم .
امر به معروف و نهي از منكر
از جمله مسائل اجتماعي كه خداوند در قرآن اهميت فراوان قائل شده است و قوام اجتماع را نيز به آن دانسته مسائله امر به معروف و نهي از منكر است و از اهم و اجبات نيزمي باشد .
و َلتَكُن مِنكُم اُمَّةً يَدعُونَ اِلَي الخَيرِ و يَأمرون بالمعروف و يَنهَونَ عن المنكر و اولئك هم المفلحون . بايد از ميان شما ،جمعي دعوت به نيكي و امر به معروف و نهي از منكر كنند و آنها همان رستگارانند . امام اميرالمؤمنين در نهج البلاغه مي فرمايد : ما اعمال البّر كلّها و الجهاد في سبيل الله عنه الامر بالمعروف و النهي عن المنكر الاّ كنفثة في بحر لجّي ّ .
تمام اعمال و كارها حتي جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منكر مانند قطره اي در مقابل يك درياي بزرگ و پهناور است .
دايره امر به معروف و نهي از منكر آن قدر بزرگ است كه در تمام زواياي زندگي فردي و اجتماعي مسلمين ديده مي شود . محور اصلي در جامعه ترويج خوبيها و ممانعت از زشتي هاست.
تغيير در رفتار اجتماع و گرايش مردم به اعمال نيك پيش نياز ضروري انقلاب جهاني مصلح بشريت است زيرا كه ظهور مهدي موعود (عليه السلام) نيازمند جامعه سالم و آماده به پذيرش اخلاقيات و اعتقاداتي است .
امر به معروف و نهي از منكر در جايگاه والاي خود نسبت به ساير واجبات قرار مي گيرد . مردم تشويق مي شوند معروفها را بشناسند تابدان امر كنند و بديها را ، تا از آن نهي كنند شخص منتظر خود امر به معروف و نهي از منكر است .
امام باقر (علیه السلام ) مي فرمايد امر به معروف و نهي از منكر راه پيامبران و روش صالحان است ، فريضه بزرگي است كه به سبب آن ، فرايض بر پا ، راهها امن ، كسب ها حلال ، مظالم (به صاحبانش ) باز گردانده ، زمين آباد ، حق از دشمنان گرفته مي شود و امر (حكومت اسلامي ) تحكيم مي يابد.
و از كارهاي فرهنگي حضرت امام عصر (عجل الله تعالی) زنده كردن امر به معروف و نهي از منكر است و در اين زمينه امام محمد باقر (علیه السلام ) مي فرمايد : المهدي واصحابه.... يأمر و بالمعروف و ينهون عن المنكر .
مهدي و ياران او ......امر به معروف و نهي از منكر مي كنند .
و همچنين در سخن ديگر امام باقر(علیه السلام ) مي فرمايد : ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر ....فريضة عظيمة بما تقام الفرائض
امر به معروف و نهي از منكر ....واجبي است كه به سبب آن همه واجبات اقامه مي گردد .
و واگذاشتن آن عامل اساسي در هلاكت و نابودي خوبي ها و رشدو زيادي بدي ها در اجتماعات بوده است .
واينكه نهي از منكر كه يكي از شاخصه هاي حكومت الهي است تنها به زبان نخواهد بود بلكه در عمل بالمنكرات و زشتي ها بايد مقابله شود تا جايي براي فساد ورذايل اخلاقي در جامعه نماند و محيط زندگي از زشتي ها پاك گردد .
در دعاي ندبه نيز نسبت به امام زمان عرض مي كنيم :
اينَ طامِسُ آثارَ الزّيغِ وَالاَهواءِ ، اَين َ قاطِعُ حَبائِلَ الكِذبِ والاِفتِراءِ .
كجاست آنكه ريسمانهاي دروغ و افتراء را ريشه كن كند ؟
صبر وتحمل در مقابل مشكلات
در اهميت صبر قرآن شريف سخن گفته و راه رستگاري را پايداري و استقامت در برابر مشكلات و هوسهاي دنيوي دانسته است .
يايّها الذين ءَامنوا اصبُروا و صابروا وَرابطوا واتّقوا اللهَ لعلكم تفلحون .
اي كساني كه ايمان آورديد (در برابر مشكلات وهوسها ) استقامت كنيد ! و در برابر دشمنان (نيز ) پايدار باشيد واز مرزهاي خود، مراقبت كنيدو از خدا بپرهيزيد ، شايد رستگار شويد .
امام باقر (علیه السلام ) درباره تفسير همين آيه فرموده :فقال اصبروا علي اداءِ الفرائض وصابروا عَدُوّكم ورابطوا اِمامَكم(المنتظَر )
يعني صبر كنيد برانجام واجبات الهي و پايداري كنيد در برابر دشمنان و مراقبت امامتان (كه به انتظارش هستيد ) باشيد .
و در روايت ديگري نيز درباره همين امام باقر (علیه السلام ) مي فرمايد : .....ويرابط الذين آمَنوا ويصبرونَ ويصابرون حتي يحكمُ اللهُ و هو خير الحالمين
آنان كه اهل ايمانند مراقب بوده وصبر مي كنند و يكديگر را به بردباري سفارش مي نمايند تاخداوند حكم فرمايد و او بهترين حاكمان است .
با توجه به اينكه از اولين كار ائمه صبر وتحمل در مقابل مشكلات وناهنجاريها بوده وحتي در مقابل حاكميت هاي سياسي غاصبانه و نامشروع زمانه خويش صبر نموده و گاهي تاكتيك تقيه را نيز در پيش گرفته اند ، الآن نيز بايستي براي پيشبرد اهداف عظيم آماده سازي زمينه براي آمدن حضرت حجت ( عجل اللله تعالی فرجه ) نيز سفارش نموده است كه : مِن دين الائمة الورع .....و انتظار الفرج بالصبر
پرهيزگاري از دين امامان است ..... وانتظار فرج باصبر وشكيبايي .
نتیجه:
لذا رمز موفقيت اخلاقي در عصر ظهور همين تقوايي و پرهيزگاري وصبر و تحملي است كه ائمه طاهرين ما را به آن سفارش نموده اند .
پی نوشت ها:
1- قرآن
2- نهج البلاغه
3- مكارم شيرازي ، ناصر ، اخلاق در قرآن ، چاپ پنجم ،قم ، ناشر علي ابن ابي طالب ، 1387 هـ ش ،
4-علاءالدين علي المتقي بن حسام الدين هندي ، كنز العمال ، بي چا ، بيروت ، موسسه الرساله بي تا،1409 ه .ق
5- مجلسي ، محمد باقر ، بحار الانوار ، چاپ دوم ، بيروت ، موسسه وفا ، 1403 هـ ق .
6- نوري ، ميرزا حسين ،1302 م ، مستدرك الوسايل و مستنبط المسائل ،چاپ اول ، بيروت ، موسسه آل بيت لاحياء والتراح ،1408ه ق .
7-زبيدي ، سيد محمدبن محمد، تاج العروس ، بيروت ، دارالفكر ، 1414 ه ق
8-ابن منظور ، محمد بن مكرم ، لسان العرب ، بيروت ، بي جا ، نشر ادب الحوزه ، 1405 ق
9-جوهري ، اسماعيل بن حماد ، صحاح اللغة ، بيروت ، دارالعلم للملايين ، 1990 ق
10-معروف به راغب اصفهاني ، ابوالقاسم حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن ،تهران ، المكتبة المرتضويه لاحياآثار المرتضوية
11- ابن مسكوية ، تهذيب الاخلاق و طهارة الاعراق ، بيدار ، 1422
12-نراقي ، محمد مهدي ، جامع السعادات ، ترجمه جلال الدين مجتبوي ، تهران ، حكمت ، 1381 .
13- طوسي ، خواجه نصير الدين ، اخلاق ناصري ، تحقيق مجتبي مينوي و عليرضا حيدري ، تهران ، خوارزمي ، چاپ دوم ، 1360.
14- ديلمي ،احمد/آذربايجاني ، مسعود، اخلاق اسلامي ،قم ، نشر معارف ، پاييز 1380 .
15- اتكينسون ، فلسفه اخلاق ،الاخلاق والفظريه ، ترجمه علوي نيا ؛ سهراب ، تهران ، مركز ترجمه و نشر كتاب ، 1370 .
16- صدر ، سيد محمدباقر / ترجمه افتخارزاده ؛ سيد حسين، تاريخ غيبت كبري ، تهران ، نشرموعود عصر. چاپ دوم ، 1387.
17- النعماني ، ابن ابي زينب محمد بن ابراهيم بن جعفر ، ترجمه غفاري ؛ محمد جواد ، الغيبه ، تهران ، نشر صدوق ، چاپ دوم ، 1418 ه . ق .
18- القُشيري النيسابوري ؛ ابي الحسين مسلم بن حجاج ، صحيح مسلم ، بيروت، احياء التراث العربي ، چاپ 1 ، 1420 ه ق .
19- صدوق / ابن بابويه ، محمدبن علي بن الحسين ، كمال الدين وتمام النعمه ، قم ، مسجد مقدس جمكران ، چاپ دوم، 1384 .
20 – كليني ، الرازي ؛ ابي جعفر بن يعقوب بن السحاق ، الروضه من الكاخ ، تهران ، دارلكتب الاسلاميه ، چاپ دوم ، 1362 .
21 – المقدسي الشافعي السلمي ، يوسف بن يحيي بن علي بن عبدالعزيز ، عقد الدرر في اخبار المنتظر ، قم ، مسجد مقدس جمكران ، چاپ دوم ، 1425 ه ق .
22 – حكيمي، محمد ، عصر زندگي ، قم ، دفتر تبليغات ، چاپ دوم ، پاييز 1374 .
23- الحميدي بغدادي ، ابوالعباس عبدالله ، قرب الاسناد ، قم ، موسسه آل بيت / الاحياء التراث ، 1413 ه .ق .
24 – عاملي شيخ حر عاملي ، محمد بن حسن ، وسايل الشيعه ، قم ، موسسه آل بيت ، چاپ دوم ، 1414 ه .ق .
25- امام علي بن ابي طالب ، ترجمه ، دشتي ؛ محمد. نهج البلاغه ، قم ، امام المنتظر ، چاپ يكم ، 1380 .
26- محمدي ري شهري ، ميزان الحكمه ، قم ، موسسه فرهنگي علمي وفرهنگي دارالحديث ، چاپ دوم ، 1379 .
27- قمي ، شيخ عباس ، مفاتيح الجنان ، قرآن كريم .
28 – صافي گلپايگاني ، لطف الله . منتخت الاثر ، قم ، مكتبه آيت الله العظمي الصافي گلپايگاني ، چاپ دوم ، 1428 ه ق .
29- كارگر ، رحيم . آينده جهان ، قم ، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود ، چاپ يكم ، 1383 ش .
محمد رضا زارع دزفولي