اهميت روز اربعين امام حسین(علیه السلام) در تاريخ شيعه، از جهات متعددی مورد توجه قرار گرفته است: بازگشت اسرا از شام به کربلا در اربعین اول یا دوم، زیارت قبر مطهر امام حسین(علیه السلام) توسط امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زینب(علیها السلام) و جابربنعبدالله انصاري يكي از اصحاب برجسته رسول خدا و اميرالمؤمنين(علیه السلام) و گروهی از بنیهاشم و...
«قَالَ رَسُول اللَّه(صلی الله علیه و آله): حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاط؛[1] حسین از من و من از حسینم. دوستدار حسین، محبوب خداست. حسین امتی از امتها است.»
چهل روز پس از واقعه کربلا، در بیستم صفر 61 هجری، برای اولین بار دو زائر عاشق و دلداده امام حسین(علیه السلام) به نامهای «جابر بن عبدالله انصاری» و «عطیة بن سعد بن جناده عوفی کوفی» وارد سرزمین کربلا شدند. جابر پیش از این نیز اسم خود را در زمره اصحاب خاص پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یاران وفادار امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) ثبت کرده بود و با وجود اینکه نابینا بود؛ اما توانست به کمک عطیه، دستان خویش را بر قبر مطهر امام حسین(علیه السلام) بگذارد و بعد از لمس آن، با گریه و زاری مظلومیت امام(علیه السلام) را فریاد بزند.[2]
اهميت روز اربعين امام حسین(علیه السلام) در تاريخ شيعه، از جهات متعددی مورد توجه قرار گرفته است: بازگشت اسرا از شام به کربلا در اربعین اول یا دوم، زیارت قبر مطهر امام حسین(علیه السلام) توسط امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زینب(علیها السلام) و جابربنعبدالله انصاري يكي از اصحاب برجسته رسول خدا و اميرالمؤمنين(علیه السلام) و گروهی از بنیهاشم و...
مرحوم سید بن طاووس در کتاب شریف لهوف چنین مینویسد: «وَ لَمَّا رَجَعَ نِسَاءُ الْحُسَيْنِ(علیه السلام) وَ عِيَالُهُ مِنَ الشَّامِ وَ بَلَغُوا الْعِرَاقَ قَالُوا لِلدَّلِيلِ مُرَّ بِنَا عَلَى طَرِيقِ كَرْبَلَاءَ فَوَصَلُوا إِلَى مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَةً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ رِجَالًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) قَدْ وَرَدُوا لِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) فَوَافَوْا فِي وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُكَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَكْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَيْهِمْ نِسَاءُ ذَلِكَ السَّوَادِ فَأَقَامُوا عَلَى ذَلِكَ أَيَّاما»[3]؛ زمانی كه زنان و خاندان امام حسين(علیه السلام) از شام بازگشتند و به عراق رسيدند. به راهنمايشان گفتند: «ما را از راه كربلا ببر». آنان به قتلگاه [شهدا] رسيدند و جابر بن عبداللّه انصارى كه خدا رحمتش كند و گروهى از بنىهاشم و مردانى از خاندان پيامبر(صلی الله علیه و آله) را ديدند كه براى زيارت قبر حسين(علیه السلام) آمده بودند. پس در يك زمان، در آن جا گرد آمدند و با گريه و اندوه و بر سر و صورت زنان، به هم رسيدند و مجلس عزايى بر پا داشتند كه جگر را آتش مى زد.
زیارت اربعین مستحب است و شيخ طوسي(ره) متن زيارت اربعين را همراه با سند به نقل از امام صادق(علیه السلام) در کتاب «تهذیب الاحکام» خود آورده است.[4]
امام حسین(علیه السلام) محبوب خداوند
قطعاً احترام ولیّ خدا، احترام به خداست و اطاعت از او، اطاعت از خدا: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»[5] و خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «بگو اگر خدا را دوست مى دارید، از من پیروى كنید تا خدا شما را دوست بدارد.»[6] محبت و مودّت نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) به همین صورت است که محبت به آنان باعث میشود تا خداوند انسان را دوست داشته باشد؛ چراکه قرآن کریم، محبت و مودت اهل بیت(علیهم السلام) را مزد رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) دانسته و از مسلمانان خواسته است که به شکرانه ایمان، اهل بیت(علیهم السلام) را دوست بدارند.
هر چند ائمه(علیهم السلام) از نوری واحد هستند و دوست داشتن تمامی آنها بر همگان واجب است؛ اما شرایط زمانه امام حسین(علیه السلام)، شرایط خاص و ویژه ای بود.
تعبیر بی نظیر «چراغ هدایت و کشتی نجات» تنها برای امام حسین(علیه السلام) است؛ چراکه: «انَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَلَى یَمِینِ عَرْشِ اللَّهِ مِصْبَاحٌ هَادٍ وَ سَفِینَةُ نَجَاة؛[7] در طرف راست عرش خدا نوشته شده است: حسین چراغ هدایت و کشتى نجات است.»
مقام و ارزش والای امام حسین(علیه السلام) نزد خداوند باعث می شود که غم به وسیله او رفع، روزی زیاد، گناهان بخشیده و عمر طولانی شود که البته درک آن بدون داشتن ایمان و تقوا میسر نیست. این ارزش از طریق سیره و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسیده است که به برخی از آنها اشاره می شود:
امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: «اِنّ الحُسَينَ صاحِبَ كَربَلا قُتِلَ مَظلوماً مَكروباً عَطشاناً لَهفاناً فآلَى اللّهُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفسِهِ اَن لا يأتيَهُ لَهفانٌ و لا مَكروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لا عَطشانٌ و لا مَن بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَينِ بنِ عَلىٍّ(علیه السلام) اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه كُربَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسئَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا يا اُولـِى الاَبصار؛[8] امام حسين(علیه السلام)، صاحب كربلا، مظلوم، رنجيده خاطر، لب تشنه و مصيبت زده شهید شد، پس خداوند به ذات خود قسم ياد كرده است كه هيچ مصيبت زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه و بلا ديده اى به او روى نمی آورد و نزد قبر حسين(علیه السلام) دعا نمی كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمی سازد، مگر اينكه خداوند اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده می كند و گناهانش را می بخشد و عمرش را طولانى و روزی اش را گسترده می سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد!»
«محمد بن مسلم» از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده است که فرمودند: «لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ قُلْتُ وَ مَا فِیهِ قَالَ مَنْ زَارَهُ شَوْقاً إِلَیْهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اللَّهِ؛[9]اگر مردم می دانستند زیارت امام حسین(علیه السلام) چقدر فضیلت و ثواب دارد، به درستی که از شوق می مردند و نفسهایشان از روی حسرت بند می آمد. محمد بن مسلم عرض کرد: چقدر فضیلت دارد؟ حضرت فرمودند: هر کسی او را زیارت کند از روی اشتیاقی که به وی دارد، خدا برایش هزار حج مقبول و هزار عمره مبروره و اجر هزار شهید از شهدای بدر و هزار روزه دار و هزار صدقه مقبوله و هزار بنده آزاد کردنی که مراد از آن رضای خدا باشد، در پرونده اش می نویسد.»
امام حسین(علیه السلام) محبوب معصومین(علیهم السلام)
در روایت است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در راه به امام حسین(علیه السلام) برخورد کردند که با کودکان بازی می کرد. حضرت (که از دیدن امام حسین(علیه السلام) به وجد آمده بودند) جلو آمدند و به طرف حسین آغوش گشود تا وی را در بر گیرد؛ اما امام حسین(علیه السلام) به این طرف و آن طرف می رفت. پیامبر(صلی الله علیه و آله) او را می خنداند، تا اینکه وی را گرفت و مکرر بوسید و فرمود: «حسین از من است و من از حسین هستم. محبوب خداست هر که دوستدار حسین است.»[10]
همچنین حضرت بارها حسنین(علیهما السلام) را بر دوش مبارک یا پشت خود سوار می کردند و میفرمودند: «نِعْمَ الْمَطِيُّ مَطِيُّكُمَا وَ نِعْمَ الرَّاكِبَانِ أَنْتُمَا وَ أَبُوكُمَا خَيْرٌ مِنْكُمَا؛[11] خوب مرکبی دارید شما و چه خوب سواری هستید و پدرتان از شما بهتر است.»
روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به امام حسین(علیه السلام) فرمودند: خوش آمدی ای زینت آسمانها و زمین! ابی بن کعب عرض کرد: آیا جز شما کسی زینت آسمانها و زمین است؟ حضرت فرمود: ای ابی بن کعب! سوگند به آنکه مرا به حق به پیامبری مبعوث نمود، همانا حسین بن علی(علیهما السلام) در آسمانها بزرگ تر است از روی زمین. نام او در طرف راست عرش (این گونه) نوشته شده است: «إِنَّ الحُسَینَ مِصبَاحُ الهُدَی وَ سَفِینَةُ النَّجَاةِ؛ همانا حسین مشعل هدایت و کشتی نجات است.»[12]
امام حسین(علیه السلام) محبوب علما
حضرت آیت الله حائری یزدی(ره) مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع وارسته و علمای بزرگ و موفق تشیع بود که به اهل بیت عصمت و طهارت، به خصوص امام حسین(علیه السلام) عشق می ورزید. ایشان در رابطه با عنایت امام می گوید: در آن هنگام که در کربلا بودم و به درس و بحث اشتغال داشتم، شبی که شب سه شنبه بود، در عالم خواب دیدم شخصی به من گفت: ای شیخ عبدالکریم! کارها را انجام بده که سه روز دیگر خواهی مرد. من از خواب بیدار شدم و حیران بودم و به خود می گفتم: البته خواب است. شاید تعبیر نداشته باشد.
روز سه شنبه و چهار شنبه مشغول درس و بحث بودم تا اینکه آنچه در عالم خواب دیده بودم، از خاطرم رفت. روز پنجشنبه که (درس و بحث) تعطیل بود، با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم. در آنجا قدری گردش و مباحثه علمی کردیم تا ظهر شد. نهار را همان جا صرف کردیم، پس از نهار، ساعتی خوابیدیم. در همین هنگام لرزه شدیدی مرا فراگرفت. رفقا در آنجا عبا و روانداز داشتند، روی من انداختند؛ ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش تب افتاده بودم. حس کردم که حالم بسیار وخیم است. به رفقا گفتم: زودتر مرا به خانه برسانید. آنها وسیله ای فراهم کرده، زود مرا به شهر کربلا آورده و به خانه ام رساندند. در خانه بیحال و بیحس در بستر افتاده بودم. بسیار حالم دگرگون شد و در این میان به یاد خواب سه شب قبل افتادم. علایم مرگ را مشاهده کردم و با در نظر گرفتن خوابی که دیده بودم، احساس کردم که پایان عمرم نزدیک شده است. در این حال، ناگهان دیدیم دو نفر ظاهر شدند و در جانب راست و چپ من نشستند و به همدیگر نگاه می کردند و به همدیگر می گفتند: اجل این مرد رسیده. مشغول قبض روحش گردیم. در این هنگام با قلبی صاف و خالص به ساحت مقدس امام حسین(علیه السلام) متوسل شدم و عرض کردم: ای حسین عزیز! دستم خالی است. کاری نکرده ام و برای خود توشه ای فراهم ننموده ام. شما را به حق مادرتان حضرت زهرا(علیها السلام) از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا به تأخیر بیندازد تا خود را برای سفر آخرت آماده سازم. همان دم دیدم شخصی نزد آن دو نفر که می خواستند روحم را قبض کنند، آمد و به آنها گفت: حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) فرمودند: شیخ عبدالکریم به ما متوسل شده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم تا عمرش را به تأخیر بیندازد. خداوند شفاعت ما را پذیرفت. بنابراین شما روح او را قبض نکنید.
در این وقت آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند: سمعاً و طاعه. آنگاه دیدم آن دو نفر همراه فرستاده امام حسین(علیه السلام) به سوی آسمان پرواز کرده و رفتند. در این هنگام احساس سلامتی و عافیت کردم. صدای گریه و زاری بستگان را شنیدم که به سر و صورت می زدند. آهسته دستم را حرکت دادم و چشمم را گشودم. دیدم چشمم را بسته و رویم روپوشی انداخته اند. خواستم پاهایم را بگشایم، متوجه شدم که انگشت بزرگ پایم را بسته اند. دستم را برای بلند کردن چیزی بلند کردم. شنیدم می گویند: آرام شوید، گریه نکنید که بدن حرکت دارد. آرام شدند، رواندازی که به رویم انداخته بودند، برداشتند، چشمم را گشودند و بند پایم را باز کردند. با دست به دهانم اشاره کردم که به من آب بدهید! آب را به دهانم ریختند. کم کم از جا برخاسته و نشستم، تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و بحمدالله به طور کلی از آن حالت خوب شدم، و این موهبت به برکت و لطف مولایم امام حسین(علیه السلام) بود.[13]
مداومت بر زیارت راهی برای اظهار دوستی به امام حسین(علیه السلام)
یکی از راه های اظهار دوستی به حضرت، زیارت از راه نزدیک و دور است. علمای بزرگ نیز سفارشات فراوانی در راستای زیارت حضرت داشته و توصیه کرده اند که اگر نمیتوانید به زیارت ایشان در کربلا بروید، هر روز ایشان را از راه دور زیارت نمایید، به خصوص زیارت عاشورا که در زندگی دنیا و آخرت بسیار مؤثر است.
امام زمان(علیه السلام) نیز توصیه مؤکد به خواندن زیارت عاشورا کرده اند. هنگامی که سید احمد رشتی در 1280ق در راه بیت الله الحرام از قافله دور شد و تنها در بیابان ماند، به خدمت امام عصر(علیه السلام) رسید و حضرت او را نجات دادند. سید احمد می گوید: ایشان دست مبارکشان را بر زانوی من گذاشتند و فرمودند: شما چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله! سه بار تکرار کرد. آنگاه فرمود: شما چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا! سپس فرمود: شما چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه.[14]
مرحوم آیت الله سید علی آقا قاضی طباطبایی(ره) فرموده بود که من هرچه دارم، از دو چیز است: یکی تلاوت قرآن، و دیگری زیارت عاشورا و توسل. منقول است که بعد از ارتحالشان کسى ایشان را در عالم رؤیا دید و سؤال کرد: چه عملى در آنجا از همه مهم تر است؟ فرمود: زیارت عاشورا. من پشیمانم که چرا روزى یکبار زیارت عاشورا را قرائت کردم و دو بار نخواندم.[15]
امروزه تبلیغات باعث شده است که دو نکته بسیار مهم مورد غفلت قرار گیرد:
1. باید توجه داشت که دوست داشتن امام حسین(علیه السلام) باید به خاطر خداوند باشد. خود امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: «مَنْ أَحَبَّنَا لَا يُحِبُّنَا إِلَّا لِلَّهِ جِئْنَا نَحْنُ وَ هُوَ كَهَاتَيْنِ وَ قَدَّرَ بَيْنَ سَبَّابَتَيْهِ وَ مَنْ أَحَبَّنَا لَا يُحِبُّنَا إِلَّا لِلدُّنْيَا فَإِنَّهُ إِذَا قَامَ قَائِمُ الْعَدْلِ وَسَّعَ عَدْلَهُ الْبَرَّ وَ الْفَاجِر؛[16] هر که ما را دوست بدارد و این محبت او جز به خاطر خدا نباشد (در روز قیامت) ما و او مانند این دو ـ حضرت دو انگشت اشاره اش را به موازات هم قرار داد ـ وارد میشویم و هر که ما را دوست بدارد و این محبت او جز برای دنیا نباشد (باید بداند که) هرگاه برپا کننده عدالت قیام کند، عدالت و دادگری او شامل نیکوکار و بدکار خواهد شد.»
اما کسانی که تنها اظهار علاقه و ارادت میکنند، در عزاداریها شرکت می جویند و به نام حضرت قسم می خورند؛ اما اهل نماز و روزه نیستند، باید بدانند که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاة؛[17] شفاعت ما به كسي كه نماز را سبك بشمارد، نمي رسد.»
2. دوست داشتن امام حسین(علیه السلام) بدون برائت از دشمنان ایشان میسر نیست. طبق آموزه های دینی «تولّی و تبرّی» در کنار یکدیگر معنا می دهد. لذا در زیارت عاشورا میخوانیم: «اِنی سِلْمٌ ِلِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَربٌ لِمَنْ حارَبَکُم»؛ تولّی و تبرّی در کنار هم کارایی داشته و به تنهایی انسان را به کمال نمی رسانند.
به امام صادق(علیه السلام) عرض شد: شخصی شما را دوست دارد؛ اما در برائت از دشمن شما ضعيف است. حضرت فرمودند: «هَیْهَاتَ! کَذَبَ مَنِ ادَّعَى مَحَبَّتَنَا وَلَمْ یَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّنَا؛[18] هرگز چنين نيست؛ دروغ ميگويد كسی كه ادعا میكند دوست ماست؛ ولی از دشمن ما بيزاری نمی جويد.»
بدیهی است که در مورد لعن و برائت باید مراقب سوء استفاده دشمنان باشیم.
___________________________________
پینوشتها:
[1]. بحارالانوار ، محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج 43، ص 271.
[2]. همان، ج 65، ص 130.
[3]. ابن طاووس، على بن موسى، اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه فهرى، تهران، چاپ: اول، 1348ش، ص196
[4]. تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، محمد بن حسن طوسى، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج 6، ص 113.
[5]. نساء/ 80.
[6]. آل عمران/ 31.
[7]. إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، شيخ محمد بن حسن حر عاملى، نشر اعلمى، بيروت، چاپ اول، 1425ق، ج 2، ص 49.
[8]. كامل الزيارات، جعفر بن محمد بن قولويه، دار المرتضوية، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص 168.
[9]. تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، شيخ محمد بن حسن حر عاملى، مؤسسة آل البيت(علیهم السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق، ج 14، ص 453.
[10]. كامل الزيارات، ص 53: «أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) إِلَى طَعَامٍ دُعِیَ إِلَيْهِ فَإِذَا هُوَ بِحُسَيْنٍ(علیه السلام) يَلْعَبُ مَعَ الصِّبْيَانِ فَاسْتَقْبَلَهُ النَّبِیُّ(صلی الله علیه و آله) أَمَامَ الْقَوْمِ ثُمَّ بَسَطَ يَدَيْهِ فَطَفَرَ الصَّبِیُّ هَاهُنَا مَرَّةً وَ هَاهُنَا مَرَّةً وَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) يُضَاحِكُهُ حَتَّى أَخَذَهُ فَجَعَلَ إِحْدَى يَدَيْهِ تَحْتَ ذَقَنِهِ وَ الْأُخْرَى تَحْتَ قَفَائِهِ وَ وَضَعَ فَاهُ عَلَى فِيهِ وَ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ: حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً حُسَيْنٌ سِبْطٌ مِنَ الْأَسْبَاطِ.»
[11]. بحار الانوار، ج 43، ص 286.
[12]. مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر و دلائل الحجج على البشر، سيد هاشم بن سليمان بحرانى، مؤسسة المعارف الإسلامية، قم، چاپ اول، 1413ق، ج 4، ص 52: «مرحبا بك يا زين السماوات و الأرض! فقال ابيّ: يا رسول اللّه! و هل أحد سواك زين السماوات و الأرض؟ فقال النبي(صلی الله علیه و آله): يا ابيّ بن كعب! و الّذي بعثني بالحقّ نبيّاً، إنّ الحسين بن عليّ في السماوات، أعظم ممّا هو في الأرض و اسمه مكتوب عن يمين العرش: إنّ الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة.»
[13]. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، نشر اسلامیه، تهران، 1354ش، ج 1، ص 304.
[14]. داستانهای مفاتیح الجنان، اسماعیل محمدی کرمانشاهی، نشر نبوغ، قم، 1377ش، ص 78.
[15]. داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سیدالشهدا(علیه السلام)، حیدر قنبری، نشر مهدی یار، قم، 1379ش، مقدمه.
[16]. المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقى، دار الكتب الإسلامية، قم، چاپ دوم، 1371ق، ج 1، ص 61.
[17]. الكافي، محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج 3، ص 270.
[18]. منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 76.
منبع: ماهنامه اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان، شماره 232.
مهدي سليماني آشتياني