خلخال
خلخال از شهرهای قدیمی و تاریخی آذربایجان است كه در كتاب های جغرافیایی و تاریخی سده های دوم و سوم هجری مورخان و جغرافیدانان درباره خلخال اطلاعاتی ذكر شده است. خلخال در جنوب استان درفاصله ۱۱۲ كیلومتری اردبیل قرار دارد و دارای تابستان های معتدل و طبیعی و زیبا می باشد و فصل پاییز بسیار زیبایی دارد. سابقه سكونت در خلخال به هزاره دوم قبل از میلاد میرسد.
از جاذبه های طبیعی اين شهر می توان به چشمه آب گرم معدنی خلخال در ۲۲ كیلومتری شمال غربی هروآباد و به فاصله ۹۶ كیلومتری میانه كه از زمین خارج می شود میتوان اشاره كرد. اطراف چشمه را سنگ های آهكی و آذرین از نوع آندزیت پور فیریك پوشانده است. خروج آب از زمین در چند مظهر نزدیك به هم به فاصله چند صد متری جاده است. آب گرم خلخال از دسته آب های بیكربناته سدیك گرم و گاز دار است كه در درمان بیماری های مفصلی , رماتیسمی و عصبی مؤثر است.
مکان های دیدنی و تاریخی
جاذبه های طبيعی و مکان های تاريخی در شهرستان خلخال وجود دارند. مهم ترين گردنه خلخال به نام گردنه ناو مشهور است كه در مسير جاده ارتباطی خلخال به هشپر واسالم واقع شده و از داخل جنگل های طالش به جاده رشت به آستارا متصل می شود. چشمه آب گرم معدنی خلخال در ۲۲ كيلومتری شمال باختری هروآباد و به فاصله ۹۶ كيلومتری ميانه از زمين خارج می شود. جنگل های متراکمی نيز درمحدوده شهرستان خلخال وجود دارد كه از امكانات بسيار مساعد در زمينه جذب جهانگرد برخوردارند. امامزاده كجل نيزدر شمال خاوری اغكند در مسير جاده ماشين رو كوهستانی شمس آباد واقع شده است.
صنايع و معادن
مهم ترين صنايع شهرستان خلخال را صنايع دستي تشكيل مي دهند. شهرستان خلخال يكی از مراكز مهم صنايع دستی استان اردبيل و نيز كل كشور محسوب می شود. انواع جاجيم، گليم، اشيای منبت كاری شده و صنايع چوبی از عمده ترين صنايع دستی اين شهرستان است. جاجيم بافی در اکثر روستاهای ايران به ويژه اغلب روستاهای آذربايجان مرسوم است و در هر منطقه دارای ويژگی های خاص می باشد در شهرستان خلخال جاجيم دارای ويژگی های خاص می باشد. در گذشته جاجيم مناسب ترين چيزی بود که مردم منطقه روی کرسی می انداختند که در اين ميان جاجيم چيچکلمهCHICHAKLAMEH با ترکيبی از رنگ های متنوع و نقوش لوزی داخل الوان راه راه آن در ده و شهر از همه مشهور بود با متروک شدن کرسی زغالی بافت و مصرف جاجيم در شهرها و حتی در شهرستان های دور و نزديک نيز به فراموشی می رفت ولی روستاييان طبق عادت قديمی مناسب ترين روانداز کرسی زمستانی را رها نساخته اند و بانوان کهنسال در روستاها همچنان جاجيم خودشان را در زمستان و تابستان در فضای باز اطراف خانه و ميدان ده و يا هر مکانی که امکان داشته باشد دراز می کنند و سه پايه مخصوص آن را بر پا می دارند و جاجيم می بافند. بافت جاجيم در اکثر قريب به اتفاق دهات و مناطق روستايی ايران مرسوم است تنها تفاوت و امتياز جاجيم بعضی از مناطق نسبت به ساير جاها ترکيب رنگ و ظرافت نخ و نقوشی است که روی آن ايجاد می کنند.
می توان گفت جاجيم بافی در عين ظرافت و زيبايی و دقتی که می بايست صرف بافتن آن گردد سنتی ترين روش بافندگی را مجسم می سازد و ابزار مورد نياز آن ساده ترين وسايل می باشد. مهم ترين عامل در امر بافت انرژی بازوان زن بافنده است. بافت جاجيم پس از تهيه نخ مورد نياز در رنگ های مختلف يا چله کشی شروع می شود واغلب تمام مراحل بافت مخصوصا چله کشی آن در فضای باز و شبيه به چله دوانی قالی های فارسی بافت، صورت می گيرد. به اين ترتيب در محوطه های به طول تقريبی ده تا بيست متر به وسيله تعداد چهار ميخ چوبی روی زمين ايجاد می شود و گلولههای رنگی نخ توسط شخص چله کشی به دور اين ميخ های چوبی گردانده می شود. با گردش مداوم شخص چله کشی به دور اين چهار ضلعی و تغيير دادن گلولههای رنگی نخ پشمی، طراحی(رنگ نقوش) جاجيم نيز شکل می گيرد. پس از پايان چله کشی چله را روی زمين دراز می کنند به اين نحو که با دو عدد ميخ چوبی يافلزی بزرگ عرض چله را در يک طرف محکم نموده و انتهای چله را که به صورت يک گلوله بزرگ پيچيده شده در انتها محکم می نمايند و ضمنا با گذاشتن يک سه پايه چوبی نسبتا بزرگ جوکی را که بر روی چله سوار است از بالای سه پايه آويزان می کنند به اين ترتيب چله بر روی زمين آماده بافت بوده و جاجيم بافی آغاز می گردد. از آن جا که در داخل منازل روستايی فضايی به طول پانزده متر کمتر پيدا می شود اغلب جاجيم را در معابر(کوچه و ميدان ده) مستقر می کنند و اين عمل را اصطلاحا (دراز کردن جاجيم) می گويند و هر وقت که مشغول کار نيستند چله و سه پايه را جمع کرده وموقع کار مجددا و به سادگی آن را دراز می کنند.
در شهرستان خلخال جاجيم بافی روستاها و آبادی های بخش خورش رستم به علت تعداد بافندگان و مرغوبيت و ظرافت نوع جاجيم شهرت بيش تری دارد. به همين سبب دفاتر يا مراکز اجرای پروژههای جاجيم بافی در اين بخش در روستاهای گيوی زاويه، نيمهيل، نساز، برندق، جعفرآباد، سجهرود و چنارليق قرار دارند و هر کدام از اين دفاتر تعداد زيادی از جاجيم بافان آبادی های اطراف را از طريق توزيع مواد اوليه و جمع آوری جاجيم های بافته شده تحت پوشش قرار دادهاند. به اين ترتيب که جاجيم بافان مواد اوليه مرغوب و ارزان قيمت را به طور امانی تحويل گرفته و جاجيم بافته شده را به دفتر پروژه تحويل می دهند ميزان دستمزد پرداختی پس از ارزيابی محصول با توجه به مرغوبيت بافت و ترکيب رنگ تعيين و پرداخت می شود.
سيمان، كروميت، خاك سرخ از مهم ترين معادن شهرستان خلخال به شمار مي روند كه در قسمت هاي مختلف اين شهرستان پراكنده شده اند.
کشاورزی و دام داری
به طوركلی خلخال از مناطق كشاورزی، باغ داری و دام پروری استان اردبيل است و محصولات عمده اش گندم، جو و حبوبات، برنج، گردو، سيب، گلابی، انگور و پنبه است. خلخال به لحاظ داشتن مراتع نسبتا خوب از دامداری پيشرفته ای برخوردار است و انواع فرآورده های شيری از قبيل: خامه، ماست، كره و پنير و… هم چنين پشم، پوست و عسل از عمده ترين توليدات دامی اين منطقه به شمار مي آيند.
مشخصات جغرافيايي
شهر خلخال در ۴۸ درجه و ۳۱ دقيقه طول جغرافيايی و ۳۷ درجه و ۳۷ دقيقه عرض جغرافيايی و ارتفاع ۳۱ متر از سطح دريا واقع شده است. خلخال در جنوب شرقی استان اردبيل واقع شده است و رودهای هروآباد و آپارچای در آن جريان دارند. خلخال منطقه ای كوهستانی با آب و هوای معتدل و نسبتا سرد می باشد. كوهستان جنگلی و بلند طالش در خاور خلخال از شمال به جنوب در حكم سدی ميان دريای خزر و استان گيلان و آذربايجان شرقی است كه باران خزری در دامنه شرقی آن ريزش كرده و جنگل های طالش را بوجود آورده است. مسيرهاي دسترسي و ارتباطي اين شهرستان با ديگر مناطق عبارت اند از:
– شهر خلخال در مسير راه اردبيل – اسالم، در ۱۱۰ كيلومتری شهر اردبيل و ۶۷ كيلومتری اسالم واقع است.
– راهی فرعی به سوی مغرب تا ميانه به طول ۱۳۰ كيلومتر.
– راهی به سوی جنوب به طول ۳۵ كيلومتر تا هشتجين .
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
برخی از نويسندگان نام خلخال را با نام شهر قديم خلخال واقع در ناحيه اوتی در ماورای قفقاز كه در منابع ارمنی ميان قرن دوم و پنجم ميلادی به عنوان اقامتگاه زمستانی شاهان ارمنستان و سپس آلبانی ( آران ) آمده است مرتبط می دانند، ناحيه اوتی بر ساحل راست رود كورا در حدود گنجه و شمكور كنونی واقع بوده است. مركز ناحيه ای كه بعدها به نام خلخال معروف شد در سابق فيروز آباد بود و چون ويران شد خلخال به جای آن بر پا شد.
خلخال از شهرهای قديمی و تاريخی آذربايجان است. در كتاب های جغرافيايی و تاريخی سده های دوم و سوم هجری، مورخان و جغرافی دانان از جمله در كتاب« حدود العالم من المشرق الی مغرب » درباره خلخال چنين نوشته اند:« خلخال از شهرهای كوچک و از توابع آذربايجان بوده، محصول عمده آن گندم و جو بوده است و پلاس و گليم و لباس پشمی و كركی در آن بافند….» در معجم البلدان كه اواخر سده ششم هجری نوشته شده آمده است:« خلخال شهری است در مشرق آذربايجان و نزديک گيلان و مزارع و آبادی آن بيش تر در وسط كوه های بلند قرار دارد از آن جا تا شهر قزوين هفت روز و تا اردبيل دو روز راه است و در اين ولايت قلاعی بلند قرار دارد كه مردمان آن هنگام حمله مغول به آنجا عزيمت نموده اند» در«نزهه القلوب» كه حمدلله مستوفی در اوايل سده هشتم هجری نوشته، درباره اين شهر چنين آمده است:« خلخال شهر وسط بوده و اكنون ديهی است كما بيش صد موضع و به چهار ناحيه تقسيم می شود: خانندبيل، سنجبد، انجيل آباد و هشتچين … ».