شرح مقام حضرت زینب سلام الله علیها از زبان رهبر انقلاب با استناد به آیات قرآن
آن كارى هم كه زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) كرد، يك كارِ از همين جنس بود؛ يعنى كارى محضاً براى خداى متعال، در دل خطرها و محنتها و زحمتها؛ يك ابراز وجود معنوى و الهى دين در چهرهى مصمم زينب كبرى (سلام اللَّه عليها). خوب است بدانيم و بفهميم حروف تاريخ گذشتهى بسيار ارجمندى را كه تا امروز منشأ بركات فكرى و معرفتى شده است و انشاءاللَّه تا آخر دنيا هم خواهد بود.
زينب (سلام اللَّه عليها)، هم در حركت به سمت كربلا، همراه امام حسين؛ هم در حادثهى روز عاشورا، آن سختىها و آن محنتها؛ هم در حادثهى بعد از شهادت حسينبنعلى (عليهالسّلام)، بىسرپناهى اين مجموعهى به جا ماندهى كودك و زن، به عنوان يك ولىّ الهى آنچنان درخشيد كه نظير او را نميشود پيدا كرد؛ در طول تاريخ نميشود نظيرى براى اين پيدا كرد. بعد هم در حوادث پىدرپى، در دوران اسارت زينب، در كوفه، در شام، تا اين روزها كه روز پايان آن حوادث است و شروع يك سرآغاز ديگرى است براى حركت اسلامى و پيشرفت تفكر اسلامى و پيش بردن جامعهى اسلامى. براى خاطر همين مجاهدت بزرگ، زينب كبرى (سلام اللَّه عليها) در نزد خداوند متعال يك مقامى يافته است كه براى ما قابل توصيف نيست.
شما ملاحظه كنيد؛ در قرآن كريم، به عنوان يك نمونهى كامل ايمان، خداى متعال دو زن را مثال ميزند؛ به عنوان نمونهى كفر هم دو زن را مثال ميزند. «ضرب اللَّه مثلا للّذين كفروا امرأت نوح و امرأت لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا»؛(1) كه اين دو مثال، مربوط است به زنانى كه نمونهى كفرند. يعنى به عنوان نمونه، از مردان مثال نمىآورد؛ از زنان مثال مىآورد؛ هم در باب كفر، هم در باب ايمان. «و ضرب اللَّه مثلا للّذين امنوا امرأت فرعون»؛(2) يكى زن فرعون را به عنوان نمونهى كامل ايمان مثال مىآورد، يكى هم حضرت مريم كبرى؛ «و مريم ابنت عمران».(3)
يك مقايسهى كوتاه بين زينب كبرى و بين همسر فرعون، عظمت مقام زينب كبرى را نشان ميدهد. در قرآن كريم، زن فرعون نمونهى ايمان شناخته شده است، براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنيا. آن وقت مقايسه كنيد زن فرعون را كه به موسى ايمان آورده بود و دلبستهى آن هدايتى شده بود كه موسى عرضه ميكرد، وقتى در زير فشار شكنجهى فرعونى قرار گرفت، كه با همان شكنجه هم - طبق نقل تواريخ و روايات - از دنيا رفت، شكنجهى جسمانى او، او را به فغان آورد: «اذ قالت ربّ ابن لى عندك بيتا فى الجّنة و نجّنى من فرعون و عمله»؛(4) از خداى متعال درخواست كرد كه پروردگارا! براى من در بهشت خانهاى بنا كن. در واقع، طلب مرگ ميكرد؛ ميخواست كه از دنيا برود. «و نجّنى من فرعون و عمله»؛ من را از دست فرعون و عمل گمرهكنندهى فرعون نجات بده. در حالى كه جناب آسيه - همسر فرعون - مشكلش، شكنجهاش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زينب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زيادى از نزديكان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. اين رنجهاى روحى كه براى زينب كبرى پيش آمد، اينها براى جناب آسيه - همسر فرعون - پيش نيامده بود. در روز عاشورا زينب كبرى اين همه عزيزان را در مقابل چشم خود ديد كه به قربانگاه رفتهاند و شهيد شدهاند: حسينبنعلى (عليهالسّلام) - سيدالشهداء - را ديد، عباس را ديد، علىاكبر را ديد، قاسم را ديد، فرزندان خودش را ديد، ديگرِ برادران را ديد. بعد از شهادت، آن همه محنتها را ديد: تهاجم دشمن را، هتك احترام را، مسئوليت حفظ كودكان را، زنان را. عظمت اين مصيبتها را مگر ميشود مقايسه كرد با مصائب جسمانى؟ اما در مقابل همهى اين مصائب، زينب به پروردگار عالم عرض نكرد: «ربّ نجّنى»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض كرد: پروردگارا! از ما قبول كن. بدن پاره پارهى برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض ميكند: پروردگارا! اين قربانى را از ما قبول كن. وقتى از او سؤال ميشود كه چگونه ديدى؟
ميفرمايد: «ما رأيت الّا جميلا».(5) اين همه مصيبت در چشم زينب كبرى زيباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعلاى كلمهى اوست. ببينيد اين مقام، مقام چنين صبرى، چنين دلدادگى نسبت به حق و حقيقت، چقدر متفاوت است با آن مقامى كه قرآن كريم از جناب آسيه نقل ميكند. اين، عظمت مقام زينب را نشان ميدهد. كار براى خدا اينجور است. لذا نام زينب و كار زينب امروز الگوست و در دنيا ماندگار است. بقاى دين اسلام، بقاى راه خدا، ادامهى پيمودن اين راه به وسيلهى بندگان خدا، متكى شده است، مدد و نيرو گرفته است از كارى كه حسينبنعلى (عليهالسّلام) كرد و كارى كه زينب كبرى كرد. يعنى آن صبر عظيم، آن ايستادگى، آن تحمل مصائب و مشكلات (۱۳۸۸/۱۱/۱۹)"
القاب ایشان
عالمةٌ غیرَ مُعلمةٍ: داناى نیاموخته
فهمةٌ غیرَ مُفهِّمةٍ: فهمیده بى آموزگار
كَعبةُ الرَزایا: قبله رنجها.
نائبةُ الزهراء: جانشین حضرت زهرا سلام الله علیها
نائبةُ الحسین: جانشین حضرت حسین علیه السلام
مَلیكةُ الدنیا: شهبانوى گیتى
عَقیلةُ النِساء:خردمند بانوان
عَدیلةُ الخامس مِن اهل الكِساء: همتاى پنجمین نفر از اهل كساء
شریكة الشهید: انباز شهید
كَفیلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد
ناموسُ رَواقِ العَظمةِ: ناموس حریم عظمت و كبریایى
سیدة العَقائِل: بانوى بانوان خردمند
سِرُّ اَبیها: راز پدرش على علیه السلام
سُلالةُ الوِلایة: فشرده و خلاصه و چكیده ولایت
وَلیدةُ الفَصاحة: زاده شیوا سخنى
شَقیقةُ الحَسن: دلسوز و غمخوار حضرت حسن علیه السلام
عَقیلةُ خِدر الرسالة: خردمند پرده نشینان رسالت
رَضیعة ثَدىِ الولایة: كسى كه از پستان ولایت شیر خورده
بلیغة: سخنور رسا
فصیحة: سخنور
صدیقة الصغرى: راستگوى كوچك (در مقابل صدیقه كبرى سلام الله علیها)
المُوثَّقة : بانوى مورد اطمینان
عقیلة الطالبین: بانوى خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان)
الفاضلة: بانوى با فضیلت
الكاملة: بانوى تام و كامل
عابدة آل على: پارساى خاندان على علیهم السلام
عقلیة الوحى: بانوى خردمند وحى
شمسةُ قَلادَةِ الجَلالةِ: خورشید منظومه بزرگوارى و شكوه
نَجمةُ سَماءِ النَبالَة: ستاره آسمان شرف و كرامت
المعصومة الصغرى: پاك و مطهره كوچك
قرینة النَوائِب: همدم و همراه ناگوارى ها
محبوبة المصطفى: مورد محبت و محبوب حضرت رسول صلی الله علیه و آله
قرة عین المرتضى: نور چشم حضرت على علیه السلام
صابرة محتسبة: پایدارى كننده به حساب خداوند براى خداوند
عقیلة النبوة: بانوى خردمند پیامبرى
رَبَةُ خِدرِ القُدس: پرورنده پرده نشینان پاكى و تقدیس
قبلة البَرایا: كعبه آفریده شدگان
رَضیعَة الوحى: كسى كه از پستان وحى شیر مكیده است
بابُ حِطَةِ الخَطایا: دروازه آمرزش گناهان
حَفَرَةُ علىٍ و فاطمةٍ: مركز جمع آورى دوستى و محبت على (علیه السلام ) و فاطمه (سلام الله علیها)
رَبیعَةُ الفضل: پیش زاده فضیلت و برترى
بطلة كربلاء: قهرمان كربلا
عظیمةٌ بلواها: بانویى كه امتحانش بس بزرگ بود
عقلیة القریش: بانوى خردمند از قریش
الباكیة: بانوى گریان
سلیلة الزهراء: چكیده و خلاصه حضرت زهرا سلام الله علیها.
امنیة الله: امانت دار الهى
آیةٌ مِن آیات الله: نشانى از نشانه هاى خداوند
مظلومةٌ وحیدة: ستمدیده بى كس
1) الاتحاف بحب الاشرف، الشیخ عبدالله بن محمد الشبراوی، ص 93 ./ 2) نورالابصار، شبلنجی ، ص 183 . /3) الطبقات الکبری المسماة بلواقح الانوار، شعرانی، ج 1 ص 27 ./4) مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، الشیخ حسن العدوی الخمراوی، قاهره، 1285 ه . ق.، ص 156./ 5) اخبار الزینبات، نسابه عبیدلی، ص 125- 122.
***حضرت زینب (س) در مقابل این همه مصایب که دیده بود چه گفت ؟***مختصر توضیح دهید