0

وقتی می ترسم....

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

وقتی می ترسم....

 

سلام کوچولوهای مهربون. منم مثل شما کوچولو هستم و از خیلی چیزها می ترسم ولی دوست دارم مثل بابام شجاع و قوی باشم

 

وقتی می ترسم.....

 

وقتی می ترسم مثل ژله ای می شوم که تو بشقاب می لرزد. وقتی می ترسم....

 

مثل موشی می شوم که یک گربه چاق و گنده به طرفش می آید.وقتی می ترسم....

مثل دختر کوچولویی می شوم که یک عنکبوت جلو چشمش ظاهر می شود.وقتی می ترسم....

 

وقتی از چیزی می ترسم دست هایم را روی چشم هایم می گذارم .وقتی می ترسم....

می روم و زیر پتو قایم می شوم و بلند بلند گریه می کنم.وقتی می ترسم....

 

وقتی از چیزی می ترسم خودم و پشت پدرم پنهان می کنم.وقتی می ترسم....

 

من خیلی  قایم موشک دوست دارم ولی هروقت دوستام پیدام می کنند می ترسم.وقتی می ترسم....

 

اولین روزی که رفتم مدرسه خیلی ترسیدموقتی می ترسم.... اما مدرسه خیلی بهم خوش گذشت حتی دلم نمی خواست به خانه برگردم.وقتی می ترسم....

 

من دوست دارم شجاع باشم و دیگه از هیچ چیز نترسم وقتی می ترسم.... 

دوستان کوچولو شماها وقتی از چیزی می ترسید چیکار می کنید ؟وقتی می ترسم....

سه شنبه 16 مهر 1398  10:56 AM
تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها