0

معرفی کتاب ذهن فضول

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

معرفی کتاب ذهن فضول

ذهن فضول

شک نکنید که اگر در زندگی شخصی‌تان هر روز فضولی، دخالت، سرک ‌کشیدن و تجسس بکارید، دیر یا زود همه آن ‌ها را برداشت خواهید کرد و این قانون طبیعت است.

ذهن فضول

۱۱ مهر ۱۳۹۸ 15 93.7 KB 1 0

ذهن فضول

مشخصات کتاب:

عنوان: ذهن فضول

نویسنده: علی شمیسا

ناشر: نسل نو اندیش

سال چاپ: 1397

همه ما در زندگی افرادی را دیده‌ایم که به بیرون کشیدن اطلاعات از دیگران مباهات می‌کنند و خود را کسی می‌ دانند که می‌تواند شیطان را هم درس بدهد. آنها سال ‌هاست از دخالت‌ ها، سرک کشیدن ‌ها و فضولی‌ های خود سود برده اند و توانسته اند از دیگران اطلاعات بگیرند و اوقات خود را این‌گونه پر کنند و به ‌نوعی در خودشان هیجان ایجاد کنند. این کتاب به بررسی این عامل که همه ی ما کم و بیش با آن سر و کار داریم پرداخته است و راه حل هایی برای مقابله با آن به ما می دهد.

با خواندن این کتاب به نگرش جدیدی در حوزه‌ احترام به حریم خصوصی دیگران دست می یابید. در این کتاب حس فضولی از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است؛ زمینه سازهای فضولی، پیامدهای فضولی و دخالت، حریم خصوصی، شیوه های پرهیز از فضولی، نحوه برخورد با افراد فضول و ....از جمله مواردی است که در کتاب ذهن فضول بدان پرداخته شده است.

بخشی از محتوای کتاب ذهن فضول بدین شرح می باشد؛

من فضولی می‌کنم، پس هستم!

سر در‌ آوردن از زندگی دیگران در همان برخورد اول

سه پرسش طلایی از خودتان بپرسید

هندسه کلمات فضولی کردن

کودک فضول والد مداخله‌گر

انگیزه‌های مثبت فضولی خود را کشف کنید!

کودک فضولی می کند! بالغ نظارت می کند! والد دخالت می ‌کند!

برداشت شما از فضولی و دخالت چیست؟

درجه و شدت ذهن فضول ‌شما چقدر است؟

 

5d91cfdf697a7.jpg

بخشی از کتاب

همان‌ طور که خشم، خشم می‌آورد، مهربانی هم باعث مهربانی می شود. شک نکنید که اگر در زندگی شخصی تان هر روز فضولی، دخالت، سرک‌ کشیدن و تجسس بکارید، دیر یا زود همه آنها را برداشت خواهید کرد و این قانون طبیعت است.

افراد مداخله‌گر گاهی علاقه و استدلال‌های عجیبی برای ورود به زندگی شما یا سرنوشت دیگران دارند در حالی‌ که از حل امور کلی و جزئی زندگی خود عاجزند. آن ‌ها برای زندگی دیگران نسخه‌ می پیچند و تز می دهند. این افراد من را یاد این ضرب‌ المثل می اندازند که «یکی سر خودش را نمی توانست ببندد، رفت عروسی سر عروس را ببندد.»

جمعه 12 مهر 1398  9:43 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها