از ویژگیهای یاران امام حسینعلیه السلام به ویژه جوانان کربلا آراستگی به فضیلت ادب است و در این میان، قمربنیهاشم و حضرت قاسم دارای منزلتخاصی بودند.
ادب چیست؟
استاد حسنزاده آملى در تعریف ادب مىفرماید:
ادب یعنى نگاهداشت حدّ هر چیز. به همین لحاظ علوم ادبى را علوم ادبى نامیدهاند چون حافظ و نگهدار حدود معارف مربوط به خودند و هر رشتهاى از علوم ادبى، میزانى براى نگاهداشت حدّ معارف خود است...» (حسن حسنزاده آملى، انسان و قرآن، انتشارات الزهراء، تهران، چاپ اول، 1364، ص 53)
علامه طباطبایى رحمهالله در تفسیر المیزان مىنویسند:
ادب عبارت است از ظرافت عمل و عمل ظریف، عملى است كه اولاً مشروع بوده و منع تحریمى نداشته باشد؛ پس در ظلم و دروغ و خیانت و كارهاى قبیح، ادب معنا ندارد. ثانیا اختیارى باشد؛ یعنى شخص با اختیار و آگاهى خویش، آن را به صورتى محقق نماید كه مصداق ادب باشد مثل آداب غذا خوردن، آداب نماز، آداب دعا و... كه اسلام مشخص كرده است و در آموزههاى اسلامى مندرج است.
اولین پله ترقی
ادب زمینه ساز رشد و بستر آراسته شدن انسان به تربیت اسلامى و سبب آبرو و احترام انسان نزد خدا و میان مردم است. ادب به كوچك و بزرگ چه در گفتار و چه در كردار عامل جلب فیوضات الهى و سبب سعادت و خوشبختى، و ضامن خیر دنیا و آخرت انسان است.
حقیقت آنست که ادب یکی از شاخههای مثمر و پربار درخت اسلام و ایمان است که بدون آن، این درخت تنومند در امواج سهمگین بادهای هوی و هوس متزلزل گشته، سقوط خواهد کرد. بنابراین یک انسان مۆمن باید به ادب و عزت بنازد، نه آنکه در بیادبی و وقاحت بتازد.
از جمله آثار ادب، شكر در برابر نعمات الهى، خضوع و خشوع در برابر پروردگار عالمیان، توجه به اسماء و صفات الهى و حضور دائمى داشتن نزد خداى متعال است كه به حقیقت، اصحاب امام حسین علیهالسلام ، چنین ویژگى الهىاى داشتند و دائم الحضور بودند و همه عالم و آدم را جلوه حق و اسماء الهى مىدیدند
قدر و منزلت و ارزش وجودی هر انسانی به میزان رعایت ادب در رفتار و عمل اوست. هرچه در برخوردهای اجتماعی، خانوادگی خود، نسبت به همنوعان، چه فرا دست و چه فرو دست خود باشند، مۆدبانهتر و با ظرافت بیشتر رفتار کند، قدر و منزلتش بالاتر خواهد رفت و متقابلاً هرچه از میزان رعایت ادب بکاهد، از قدر و منزلتش کاسته میشود. هرکس ادبش فزونی شود، بدیهایش کم شود و مایه درستی و اصلاح خرد شود.(لعیناثی. محمد، آداب النفس، تهران، مکتبة المرتضویّه، 1380ش)،
الگوی ادب شناسی
به تعبیر استاد شهید مطهرى رضىاللهعنه نهضت عاشورا و حادثه كربلا «جنبه توحیدى و عرفانى»، جنبه پاكباختگى در راه خدا و ماسواى خدا را هیچ انگاشتن» داشت كه در كنار جنبههاى دیگر مثل حماسهسازى و پرخاشگرى، موعظه و نصیحت و فضایلى چون: مروّت، ایثار، مساوات اسلامى و... را نیز در بر داشته است.
آفریننده این همه سجایاى ارزشى و اخلاقى كریمانه و ادب اسلامىِ و فضایل الهى، تربیتیافتگان مكتب امام حسین علیهالسلام ؛ یعنى همه اصحاب عام و خاص آن امام همام بودهاند؛ از حبیب بن مظاهر كه دست پرورده پیامبر صلىاللهعلیهوآله ، امام على علیهالسلام ، امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام بود تا زُهیر بن قین تا جون غلام ابوذر و غلام امام حسین علیهالسلام و تا على اكبر، على اصغر، قاسم بن الحسن علیهم السلام و... . اعلام وفادارى همه اصحاب غیر بنى هاشم در آستانه شب عاشورا، تجلى ادب و اخلاق بود. همه آنها در ادبشناسى و ادبگرایى الگو بوده و معیارى براى خودشناسى و خودنگهدارى ما هستند كه خویشتن را با آینه وجود آنها نقد نماییم و پشت سر آنها حركت كرده و به خویشتن خویش برگردیم .
مهمترین آثار ادب
از جمله آثار ادب، شكر در برابر نعمات الهى، خضوع و خشوع در برابر پروردگار عالمیان، توجه به اسماء و صفات الهى و حضور دائمى داشتن نزد خداى متعال است كه به حقیقت، اصحاب امام حسین علیهالسلام ، چنین ویژگى الهىاى داشتند و دائم الحضور بودند و همه عالم و آدم را جلوه حق و اسماء الهى مىدیدند.
از جمله تجلّى روح ریحانى و ملكوتى و روحیه عارفانه وعاشقانه «حضور» و «شهود جمال جمیل حق» آن است كه حضرت زینب علیهاالسلام پس از آن همه رنجها و دردها؛ چه در عصر عاشورا و پس از آن در اسارت و سفر پر از رنج و تعب به كوفه و شام آنگاه كه در برابر تحریفهاى یزیدى قرار مىگیرد، علىوار در كاخ ستم و استبداد فریاد توحیدى و عرفانى سر مىدهد: «ما رأیت الا جمیلاً.» و این همان ادب كامل است كه در فكر و فعل زینبى به ظهور رسید.
ادب در سرشت اصحاب سالار شهیدان
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا فرمود: رفتن آزاد است شب هم هست تاریک هم هست کسی هم شما را نمیبیند من هم بیعت را از گردن شما برداشتم هر کس باشد کشته میشود هیچ کس زنده نیست حتّی این طفل شیر خواره من هم میکشند.
این حرف را که زد قاسم عرض کرد : عمو جان مگر اینها به خیمه میریزند؟
فرمود: تا من زندهام نه، تا من زندهام نه، تا من زندهام نه.
عرض کرد: عمو جان خب طفل شیرخواره که به میدان نمیرود. چطور او را میکشند؟
فرمود: «اذا جفّت روحه عطشا» وقتی کاملاً جگر تفتیده و لب خشکیده شد میگویم «ولّونی» به من بدهید من سیرابش کنم آنوقت است که تیر میآید او را در بغل من ذبح میکند.
بعد از اینکه فرمود مطمئن باشید اینجا غیر از مرگ خبری نیست و اینها با من کار دارند با شما کاری ندارند شما اگر بروید آزادید ، اوّل کسی که قیام کرد گفت ممکن نیست دست از شما برداریم وجود مبارک قمر بنیهاشم ، عباسبنعلی (سلام الله علیه) بود .
اوّل او قیام کرد بعد سایر شهدا هر کدام به نوبه خود عرض ادب کردند گفتند ما دست بردار نیستیم .
طفلی در گوشهای از مجلس نشسته بود که سیزده سال بیشتر نداشت.این طفل پیش خودش شک کرد که آیا این کشته شدن شامل من هم میشود یا نه؟
از طرفی حضرت فرمود:تمام شماکه در اینجا هستید،ولی ممکن است من چون کودک و نا بالغ هستم مقصود نباشم. رو کرد به ابا عبد الله علیه السلام و گفت:«یا عماه!»عمو جان!«و انا فی من یقتل؟ »آیا من جزء کشته شدگان فردا خواهم بود؟
نوشتهاند ابا عبد الله علیه السلام در اینجا رقت کرد و به این طفل که جناب قاسم بن الحسن علیه السلام است جوابی نداد.از او سۆالی کرد،فرمود: کیف الموت عندک؟» مردن پیش تو چگونه است،چه طعم و مزهای دارد؟
حادثه كربلا در حقیقت، تجلّى ادب الهى ـ انسانىِ «انسان كامل» و به نمایش گذارنده همه فضایل، ارزشها و كمالات وجودى وامكانى است و عاشورا در واقع، آفریده ادب حسینى و ادب یاران امام حسین علیهالسلام است كه خود تابلوى زیبا و دلنشین و شیرین از همه خوبیها و زیبایىهاست
عرض کرد: «یا عماه! احلی من العسل؛ از عسل برای من شیرینتراست،تو اگر بگویی که من فردا شهید میشوم، مژدهای به من دادهای. فرمود:بله فرزندبرادر، «اما بعد ان تبلو ببلاء عظیم؛ ولی بعد از آنکه به درد سختی مبتلا خواهی شد،بعد از یک ابتلای بسیار بسیار سخت».
گفت:خدا را شکر،الحمدلله که چنین حادثهای رخ میدهد.
آیا تا به حال صحنه ای زیباتر از این در حیطه ی ادب جایی دیده اید؟جایی شنیده اید؟ نوجوانی سیزده ساله چنین مقامی داشته باشد که در این شب عاشورا این چنین در مقام امامش نهایت ادب را به خرج دهد و همان طور که شنیدیم در روز عاشورا بعد از شهادت علی اکبر علیه السلام باز هم ادب را زیر پا نمی گذارد و هر کاری که می خواهد انجام دهد در ابتدا با نهایت ادب و احترام از امامش کسب اجازه می کند.
حاصل سخن
ادب حقیقى و حقیقت ادب، تنها در پرتو تعالیم الهى و در مكتب انبیا حاصل مىگردد و ادب دینى ادب اصیل است.
ادب، حضور دائمى و مراقبت نفس كامل در محضر بلكه حضور الهى است و انسان مۆدب در مكتب پیامبر اسلام و امام على علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام ، عالم و آدم را جلوه حق و تجلّى اسماى حسناى الهى مىبیند.
حادثه كربلا در حقیقت، تجلّى ادب الهى ـ انسانىِ «انسان كامل» و به نمایش گذارنده همه فضایل، ارزشها و كمالات وجودى وامكانى است و عاشورا در واقع، آفریده ادب حسینى و ادب یاران امام حسین علیهالسلام است كه خود تابلوى زیبا و دلنشین و شیرین از همه خوبیها و زیبایىهاست. شاید بتوان گفت كه آیه «انى اعلم ما لا تعلمون»
فرآوری : زهرا اجلال
تبیان
منابع :
عاشورا؛ تجلّى ادب رحمانى ؛ محمدجواد رودگر.
فیض کاشانی. محسن، المحجّة البیضاء.
منتهی الامال شیخ عباس قمی.
بیانات آیت الله جوادی آملی.
لهوف سید بن طاووس.