تا شهدا: هادی صدقی در کتاب «ایستادهام» که به تازگی از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شده شرحی از دوران زندگیاش به ویژه فعالیتهایش در دوران دفاع مقدس میدهد. کتاب به لحاظ مروری بر فعالیتهای نیروهای اطلاعات- عملیات در دفاع مقدس ارزش خواندن دارد. کتاب را حسین گلدوست به رشتهتحریر درآورده که در ادامه نگاهی به این کتاب و بخشهای تأثیرگذار آن میاندازیم.
زندگی صدقی، زمانی که سال سوم هنرستان مشغول تحصیل بود، تحولی اساسی پیدا کرد. در آن زمان تظاهرات انقلابی در حال همهگیر شدن بود و صدقی نوجوان، شناخت زیادی از امام خمینی نداشت. یک روز عکس معروف امام را که عبای شکلاتی به تن دارد، میخرد و زیر پیراهنش پنهان میکند و به خانه میبرد. تهیه آن عکس برای او نقطه عطفی بود. حس خاصی سراسر وجودش را دربر میگیرد و از آن روز به بعد امام خمینی به بخشی جداییناپذیر از وجودش تبدیل میشود.
صدقی حالا یک انقلابی تمامعیار شده است. در فعالیتهای انقلابی شهرش حضوری مستمر دارد و چند باری هم توسط مأموران بازداشت میشود. مبارزات او و دیگر هم سن و سالهایش نتیجه میدهد و امام با ورودش پیروزی انقلاب اسلامی را اعلام میکند. با پیروزی انقلاب مردم خودشان دست به کار میشوند و شروع به تشکیل کمیتههایی برای اداره اوضاع و اجرای منویات امام میکنند. صدقی نیز در شهر کوچصفهان در شمال کشور فعالیتهای زیادی در این زمینه انجام میدهد.
عراق در آخرین روز شهریور ۱۳۵۹ به کشور حمله میکند. خبری تلخ و ناراحتکننده که همه را بهت زده میکند. آن زمان کسی فکر نمیکرد یک جنگ فرسایشی هشت ساله در راه است با این حال مردم دست روی دست نمیگذارند و برای اعزام به جبهه اقدام میکنند. اولین فعالیتهای نظامی صدقی در مریوان رقم میخورد. حاج احمد با قامتی بلند، لاغر و استخوانی و با سری تراشیده و صورت آفتاب سوخته و چشمهای سیاه و نافذ و رفتاری بسیار جدی و باابهت بین نیروها حاضر میشود و اعلام میکند: «یک تعداد آدم قوی بنیه و نترس لازم داریم که بروند در خاک عراق و فعالیتهایی بکنند. آنجا راهنمای شما نیروهای بارزانی هستند که با ما متحدند و زیر نظر ارتش کار میکنند... هر کس داوطلب شود امکان زنده برگشتنش کمتر از پنج درصد است. اگر هم دستگیر بشوید به عنوان اسیر جنگی با شما رفتار نمیکنند، چون آنجا جبهه جنگ نیست؛ عمق خاک عراق است. اسارت هر کدام از شما به معنای دستگیری یک جاسوس است و پوست سرتان را میکنند. ما نمیتوانیم هیچ حمایتی از شما بکنیم. حالا فکرهایتان را بکنید و اگر آمادگی و شجاعت صددرصد در خودتان دیدید، جلو بیایید.»
زندگی صدقی از این لحظه به بعد وارد فاز دیگری میشود. او جهت اعزام به خاک دشمن اعلام آمادگی میکند و به عنوان یک نیروی اطلاعات- عملیات فعالیتهایش آغاز میشود. هر چه از سالهای جنگ میگذرد تجربه صدقی و دیگر نیروها در کارهای اطلاعاتی و عملیاتی بیشتر میشود. او به مرور تخریبچی نیز میشود ولی مجروحیت دستش توانایی خنثیسازی مین و مینگذاری را از این رزمنده گیلانی میگیرد. صدقی این وضعیت را خیلی تاب نمیآورد و سال ۶۴ به تیپ تازه تأسیس قدس میپیوندد و درخواست حضور در واحد اطلاعات و عملیات تیپ را میدهد. کاری سخت و حساس که ۱۲ ماه سال با دشمن درگیر بود.
صدقی روزهای سختی را در این واحد پشت سر میگذارد. مجروح میشود ولی روحیهاش را از دست نمیدهد. سال ۶۵ با انجام عملیات مهمی مثل کربلای ۴ و ۵ گره میخورد. روز و شبهایی سخت که با کار توأمان است. نیروها شبانهروز به صورت خستگی ناپذیر کار میکنند تا موفقیت در بزرگترین عملیات رزمندگان رقم بخورد.
«ایستادهام» سرگذشت نسلی آرمانگرا، جسور و پرتلاش است که زیر سایه رهبری امام خمینی شکوفا شد و به اوج پختگی رسید. صدقی نیز به همان نسل تعلق دارد. بارها مجروح میشود ولی هیچگاه از کار و تلاش دست برنمیدارد. کار مداوم و فعالیتهای مستمرش را در سراسر کتاب شاهد هستیم. کتاب جزئیات خوبی از عملیات و وضعیت پشت جبههها دارد که برای علاقهمندان به تاریخ دفاع مقدس جذاب خواهد بود. همچنین خوانندگانی که به کارهای اطلاعاتی و عملیاتی علاقه دارند میتوانند با خواندن «ایستادهام» شرحی بر نفوذ این نیروها به اعماق خاک دشمن و تأثیر کارشان در جریان جنگ بخوانند و بدانند./روزنامه جوان