وقتی پای والدین به زندگی باز میشود
سه سال است ازدواجکردهام و از دوران عقد متوجه شدم که اولویت دوم شوهرم هستم و اولویت اول خانوادهاش هستند. هر کاری میخواهد انجام دهد اول نظر آنها را میخواهد یا اینکه جلوی خانوادهاش سعی میکند که نشان دهد با من قهر است و با بی محلی کردن میخواهد به آنها بفهماند که من برایش اهمیتی ندارم. این موضوع خیلی تأثیر بدی در زندگیام گذاشته و روحیهام را خراب کرده است. لطفاً راهنماییام کنید.
در تمام دنیا بستگان میتوانند خوشی و آسایش زن و شوهرها را به خطر بیندازند. مشکل زن و شوهر با بستگان از همان ابتدای ازدواج شروع میشود و گاهی اوقات با مرگ آنها خاتمه مییابد. البته در این مواقع مشاوران به زن و شوهرها توصیه میکنند که اگر میخواهند آرامش زندگی زناشویی خود را حفظ کنند باید حق تقدم را به نیازهای همسرشان بدهند نه به نیازهای والدینشان. چون وقتی زن و شوهر رضایت یکدیگر را در اولویت اول قرار میدهند تقریباً امکان دخالت اطرافیان غیرممکن میشود.
یادتان باشد که شما تنها با شوهرتان ازدواج نکردهاید بلکه با فامیل او هم سروکار دارید. کنار آمدن و مواجهه شدن با خویشاوندان سببی باید به عنوان یکی از اصول اساسی و مهم زندگی مشترک شناخته شود. صرفنظر از اینکه شما چقدر دوستانه رفتار میکنید و یا چقدر آدم خوبی هستید باید بدانید که ممکن است فامیل شوهرتان با شما رفتار مناسبی نداشته باشد و یا با دخالتها و سبکرفتاری خاصشان باعث ناراحتی کدورت دائمی شما شوند.
در هر حال مشکل شما با خانواده همسرتان هر چه که باشد مهم نیست، مهم این است که شما بر اساس انتخابی که داشتهاید، خانواده همسرتان این افراد هستند و شما برای اینکه زندگی شاد، عاشقانه و راحتی داشته باشید، باید با خانواده همسرتان هم ارتباطی آرام و مسالمتآمیز برقرار کنید. این سیاست به نفع هر دو طرف خواهد بود.
بیشتر بخوانید
رمز و رازهای زندگی با مرد شکاک
چند توصیه مهم
- تصمیم بگیرید که احساس آرامش و صلح در زندگیتان حکمفرما باشد نه دردسر و ناراحتی. بدانید که عکسالعمل هیجانی نشان دادن به رفتار نامناسب همسرتان تنها شرایط را بدتر خواهد کرد. شما سهم خودتان را برای ایجاد یک فضای آرام و دوستانه انجام دهید به ویژه اگر صاحب فرزند هستید. در برابر انرژی که به کانون زندگی مشترکتان میبخشید، احساس مسئولیت کنید.
وقتیکه درباره احساساتتان حرف میزنید آرام باشید و از اسم گذاشتن روی دیگران، دادوفریاد کردن، کلمات زشت پرهیز کنید که همگی باعث تنش و عصبانیت بیشتر میشوند.
- در صورت نیاز خودتان را تخلیه کنید. احساساتتان را درونتان نگه ندارید. درباره آنچه احساس میکنید و ناراحتتان میکند با یک فرد امین و قابلاعتماد (ترجیحاً یک مشاور و یا یک دوست بسیار امین) حرف بزنید. این تخلیه هیجانی به شما کمک میکند تا با برخی از هیجانات و مشکلات کنار بیایید و احساس تنش و فشار نکنید.
- حمایت شوهرتان را به دست آورید. با او درباره اینکه خانواده و اقوام او چه احساسی در شما به وجود میآورند حرف بزنید. از او بپرسید به نظرش شما باید چطور با این موضوع مواجهه شوید؟ ممکن است بتوانید روی یک لغت رمزی یا یک علامت خاص به توافق برسید که وقتی شوهرتان باعث ناراحتی و کدورتتان شدند بتوانید فضا را بیشتر کنترل کرده و به نوعی جو را عوض کنید و اگر این مهم حاصل نشد، همسرتان بهانهای پیدا کند و آنجا را ترک کنید.
- چیزی را که به آن علاقهمندید بیابید. فراموش نکنید که شما نمی تواید سبکرفتاری همسرتان را تغییر دهید، شما فقط میتوانید مسئول رفتارهای خودتان باشید. شما سهم خودتان را برای بهبود اوضاع انجام دهید. خودتان را مقید کنید که با شوهرتان خوب برخورد کنید. دنبال امتیازات خاص باشید. آیا همسرتان مهربان و صبور است؟ روی ویژگیهای مثبت متمرکز شوید. حتی اگر شدت هیجانات منفی باعث شود که نکته مثبتی نیابید، یادتان باشد که والدین همسرتان، شوهر شما را به دنیا آورده و پرورش دادهاند و هر نکته مثبت و خوبی در همسرتان است تحت تأثیر زحمات، تربیت و آموزش والدین همسرتان است.
- دوست من واقعیت این است که مرور زمان از شدت همه این حساسیتها میکاهد پس بهتر است که راهبرد مصالحه در پیشگرفته شود به شوهرتان بگویید که چرا عصبانی هستید. اگر لازم است موارد و نمونهها را یادداشت کنید تا آنها را فراموش نکنید. وقتی که درباره احساساتتان حرف میزنید آرام باشید و از اسم گذاشتن روی دیگران، داد و فریاد کردن، به زبان آوردن کلمات زشت پرهیز کنید که همگی باعث تنش و عصبانیت بیشتر میشوند. سپس از شوهرتان بخواهید که نظرش را بگوید. اگر درباره مشکل منطقی حرف بزنید مطمئناً او نیز با شما همراهی خواهد کرد و مشکل حل خواهد شد.
منبع: مرکز مشاوره تبیان
شنبه 26 مرداد 1398 5:27 PM
تشکرات از این پست