پسر مسئولیت پذیرمقتدر
پسران به خوبی می دانند که درس خواندن همۀ زندگی آنان نیست. آن ها باید بتوانند در هر دوره ای از زندگی و در مواجهه با هر موقعیت و بحرانی، گلیم خود را از آب بکشند. خانواده اولین و مناسب ترین جا برای تمرین مسئولیت پذیری است.
مسئولیت پذیری به زبان ساده یک حالتی است در مقابل حالت «ولش»، «ولش کن»، «برو خوش باش»، «به خودت بپرداز». برخی پسران هستند که اگر به آن ها گفته شود: «این کار را بکن»، می گویند «ولش». این ولش بدترین بلا برای پسران است و احساس مسئولیت یعنی رها کردن این حالت ولش.[1]
اغلب پسران از زمانی که چهار دست و پا راه می روند، احتیاج دارند با انجام دادن کارهای مهم، اعتماد به نفس پیدا کنند. قبول مسئولیت و قدرت طلبی، باعث شادابی پسر در دورۀ بچگی و دوران مردانگی اوست. پسران این گونه، سرپرستی را می آموزند و تجربه می کنند.
این نقشی است که به راستی به عهدۀ آن هاست. حال اگر برخی از پسران فاقد این انگیزه هستند، مربوط به فرهنگ حاکم بر جامعه است که باعث دور شدن پسران از طبیعت خود می شود؛ و گر نه کار و مسئولیت جَنَم[2] مرد است.
برای پسرها ورزش، کار با رایانه، خرید کردن، تعمیر وسایل خراب، جابه جایی وسایل سنگین خانه، نظافت کردن، گذاشتن کیسه های زباله بیرون از خانه و ... همگی ممکن است کار مهمی باشد. آن ها فقط می خواهند بدانند از هر کدام چه چیز می آموزند. پسری که بتواند از عهدۀ چنین کارهایی بر آید، حتماً در آینده نیز از عهدۀ هر کار دیگر بر می آید.
قبول برخی از کارهای خانه نه تنها حس مسئولیت پذیری را در پسران تقویت می کند، بلکه آن ها را برای نقش اصلی شان یعنی «سرپرستی» توانمند می کند.
قبول مسئولیت و قدرت طلبی، باعث شادابی پسر در دورۀ بچگی و دوران مردانگی اوست.
چند تمرین کوچک اما جدی
جوجه کباب کردن، تخصص مردان است؛ پس از حالا آن را در خانه تمرین کنید. این گونه، هم به خانواده کمک کرده اید و هم به خودتان!
حین انجام برخی از کارهای خانه مثل شستن ظرف ها و تعمیر وسایل خانه، با مادر و پدرتان گفت و گو کنید. این زمان ها بهترین فرصت است که دربارۀ مسائل خودتان، سر صحبت را باز کنید.
پسران به سبب قدرت حل مسئله در زمانی کوتاه، به راحتی می توانند به خانواده کمک کنند تا کارها بهتر و سریع تر و مؤثرتر انجام شود. از قدرت خدادادی خود استفاده کنید و آن را «آک و دست نخورده» نگه ندارید. این ها تمرین های کوچکی است برای حل مسائل بزرگ تر در آینده. بهترین بهره را از این زمان ببرید.
برای بردن سطل زباله ها بیرون منزل، با برادر و پدرتان برنامه ریزی کنید. این یک قرار مردانه است برای پسران؛ چرا که آنها به راحتی از عهدۀ سنگینی سطل بر می آیند و شب هنگام نیز زمان مناسبی برای بیرون رفتن خواهر و مادر نیست. نان آور خانه بودن از قدیم تا الان، بر عهدۀ مردان بوده است؛ پس از این هویت خود دفاع کنید.
به طور داوطلبانه، برخی از خریدها را بر عهده بگیرید. این مسئله هویت اجتماعی مردانۀ شما را تقویت می کند و سرگرمی خوبی است.
زندگی پسران، آمیخته با دقت و جدیت و انصاف است. معامله ای منصفانه در خانه بکنید: اتاق خودتان را تمیز کنید تا مادرتان غذا بپزد. میوه ها را بخرید تا خواهرتان آن ها را بشوید و در ظرف بچیند. وسایل سنگین خانه را جابه جا کنید تا خواهرتان گردگیری کند. ماشین را بشویید تا پدرتان آب کولر را خالی کند و... تقسیم وظایف حس منصف بودن شما را به خوبی نمایان می کند.
برای خودتان یک مأموریت در خانه تعریف کنید؛ مانند پیدا کردن وسایل خراب خانه و تعمیر آن ها، رسیدگی به باغچه، شستن حیاط خانه و تمیزکردن جلوی در خانه.
پسران به سبب قدرت حل مسئله در زمانی کوتاه، به راحتی می توانند به خانواده کمک کنند تا کارها بهتر و سریع تر و مؤثرتر انجام شود.
پسر مقتدر
متأسفانه قسمتی از زندگی برخی از پسران با قلدری و گردن کلفتی گره خورده است. برای آنان، تهدید و زورگویی روشی برای به دست آوردن شأن و عزت شان به حساب می آید. در صورتی که خلقت پسر به گونه ای است که بر پایۀ اقتدار آفریده شده است، نه قلدری. فرد مقتدر کسی است که زور بازو دارد؛ اما بگیر و ببند و فریاد زدن ندارد. او قدرتش را با اخلاق و جاذبه ترکیب می کند.
مقتدر= قدرت + اخلاق + جاذبه
اما قلدر کسی است که زور بازو دارد؛ ولی نه از عقل خود به خوبی استفاده می کند و نه از اخلاق بهره ای دارد.
قلدر = قدرت – عقل - اخلاق
پسر مقتدر و قلدر هر دو در قدرت داشتن مساوی هستند؛ اما:
پسر مقتدر برای خانواده و اطرافیان جاذبه دارد؛ ولی پسر قلدر دافعه.
پسر مقتدر حمایت می کند و امنیت می بخشد؛ ولی پسر قلدر می ترساند و امنیت می برد.
پسر مقتدر وقتی با خانواده است، به آن ها این پیام را می دهد: «من اینجایم. نگران نباشید»؛ ولی پسر قلدر وقتی با خانواده است، این پیام را به آن ها می رساند: «من اینجایم. مراقب باشید.»
پسر مقتدر تکیه گاه است؛ ولی همیشه باید کسی باشد تا خراب کاری های پسر قلدر را جمع کند.
خلقت پسر به گونه ای است که بر پایۀ اقتدار آفریده شده است، نه قلدری.
پسر مقتدر دستور نمی دهد. او به دستور اشاره می کند. می گویند امام خمینی (رحمه الله) هیچ وقت در خانه فرمان نمی داد؛ بلکه به آن اشاره می کرد. مثلاً هیچ وقت نمی گفت: «کتاب قرآن مرا بیاورید»؛ بلکه می گفت: «قرآن مرا ندیده اید؟» ولی پسر قلدر نه تنها دستور می دهد، که تهدید هم می کند: «برام آب بیار»، «غذای من چی شد؟»، «اگه تا شب برام موبایل را نخری، منم دیگه خونه نمیام.» پسر قلدر شبیه بچه ها بهانه می گیرد: «اگه برام بستنی نخری، منم از جام تکون نمی خورم.»
پسر مقتدر به همه فکر می کند و مراقب آنهاست. او مسئولیت پذیر است و از مردانگی خود به دیگران بهره می رساند؛ ولی پسر قلدر فقط به خودش فکر می کند. او با بی مسئولیتی، بار خود را بر دوش خانواده و دیگران می گذارد و مرد بودن خود را امتیازی می داند تا بتواند از آن بهره ببرد.
وقتی پسر مقتدر کنار خواهر و مادرش است، «آب از آب تکان نمی خورد»؛[3] ولی وقتی پسر قلدر کنار خواهر و مادرش است، «گوشت تنشان می لرزد»[4] و همه چیز «آتش زیر خاکستر است.»[5]
حضرت اباالفضل (علیه السلام) مقتدر کربلا بود. تا حضرت عباس بود، کودکان و زنان حریم امامت، آسوده می خوابیدند و نگرانی نداشتند؛ چون نگهبانی مثل ابوالفضل بیدار بود و پاسداری می کرد؛ اما دشمن از هراس، خواب راحت نداشت.[6] زمانی که حضرت عباس شهید شد، دشمن راحت خوابید و بچه ها دیگر خواب راحت نداشتند.
منبع: کتاب کلبة آرامش؛ جایگاه و نقش پسر در خانواده، معاونت تبلیغات و ارتباطات اسلامی آستان قدس رضوی
-------------------------------------
پی نوشت ها:
[11]- برداشتی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای مجمع عالی بسیج مستضعفین، ۶آذر۹۳.
[2]- سرشت، طبیعت، ذات.
[3]- کنایه از آرامش.
[4]- کنایه از ترسیدن.
[5]- کنایه از آرامش موقت.
[6]- عباس قمی، نفس المهموم، ترجمه میرزا ابوالحسن شعرانی.