حضرت آیت الله جوادی آملی:
مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در کتاب شریف معانی الاخبار نقل می کند که کسی حضور امام شرفیاب شد،
عرض کرد: چرا وجود مبارک پیغمبر را «ابوالقاسم» میگویند؟
جضرت برای شاگردان دسته بندی قائل بود هر مطلبی رو به هر کسی نمیگفت، به این شخص گفت:
چون وجود مبارک پیامبر پسری داشت به نام قاسم، او را گفتند ابو القاسم، و از طرفی کنیهی آن حضرت هم هست؛
عرض کرد: «زدنی بیانا»، من اینها رو میدونم، یه قدری دقیقتر این کنیه را معنا کنید،
فرمود: حالا که آماده شدی پس گوش کن،
فرمود: مگر نه این است که علی بن ابی طالب علوم الهی را به وسیلهی پیغمبر فرا گرفت؟ عرض کرد: آری،
فرمود: مگر نه این است که هر معلمی پدر شاگرد است؟ عرض کرد: بلی،
فرمود: مگر نه آن است که علی قسیم الجنة و النار است؟، علی قاسم است؟، عرض کرد: بله،
فرمود: پس پیغمبر ابوالقاسم است، او پدر علی است، که علی قسیم الجنة و النار است،
به نار میگوید این دوست ماست رها کن، اون دشمن ماست بگیر؛