بیهوده گویى یعنی:
مقصود از بیهوده گویی، به زبان آوردن سخنی است که فایده مجاز و مشروع دنیوی یا اخروی، مادی یا معنوی، عقلایی یا شرعی نداشته باشد و به طور کلی سخن گفتن از آنچه برای گوینده و همچنین شنونده بهره ای ندارد، بیهوده گویی است که از آن به شهوت کلام نیز تعبیر شده است.۱ سخنان بیهوده حاصلی جز تلف کردن وقت خود و دیگران در بر ندارد و باعث میشود .
* اقسام بیهوده گویی:
– سخن گفتن درباره موضوعی بى فایده؛
– سخن گفتن اضافى و بیش از ضرورت،
– سخن نابجا؛
* توضیح یا تکرار سخنی که جهت درک بهتر ارائه مى شود، سخنی اضافی به شمار نمی آید و بایسته است.
* موارد نابجایى سخن:
– نبود تناسب سخن با میزان فهم مخاطب؛ مانند اقامه برهان هاى پیچیده و دشوار براى عوام.
– نبود تناسب زمانى و مکانى مخاطب؛ مانند سخن گفتن با فردی که از فرط خستگى، نمی تواند به سخن گوینده گوش بسپارد.
ریشه های بیهوده گویی
۱- کنجکاوی بی جا: اشتیاق و حرص داشتن به چیزهایی که فقط سرگرم کننده است ولی فایده ندارند، باعث بیهودهگویی است مانند: بیماری که در مطب دکتر به جای پرسش از راه بهبودی، از وسایل پزشکی او سوال کند.
۲- علاقه ی فراوان و صمیمیت: شدت علاقه به دیگری موجب پیدایش میل فراوان به سخن گفتن با او میشود که این میتواند انسان را به بیهودهگویی و پرگویی وادارد.
۳- وقت گذرانی: گاه انسان گمان میکند که وقت زیادی دارد و با سخن گفتن میتواند آن را پر کند بنابراین به سخن گفتن درباره هر چیزی میپردازد تا وقتش بگذرد.
۴- حب جاه(جلب توجه): سخن گفتن گاهی برای جای گرفتن در دل دیگران است که در این حال، فرد با حرف زدن می کوشد توجه دیگران را به خود جلب کند، تا مردم به ارتباط با او تمایل نشان دهند.
* پیامدهاى منفی بیهوده گویى:
۱ – تباه شدن عمر؛
۲- حقارت در اجتماع؛
۳- درخواست پوزش؛
۴- زمینه سازی برای گناهان زبان؛
۵- دوری از رحمت الهی؛
۶- از دست دادن امور مفید؛
۷- نابودی خرد؛
۸- گمراهی؛
۹- سخت دلی؛
۱۰- خستگی شنونده؛
* با سخن بیهوده، فرصت توشه اندوزی برای آخرت از دست می رود. اگر فرد سکوت کند و در این سکوت به یاد خدا باشد، گنجینه ای بزرگ می اندوزد. همچنین فرد با سکوتش، انرژى خود را نگه داشته است.
* مخاطب با شنیدن سخن بیهوده از گوینده، ارج و منزلت پیش از شنیدن را براى او باور نخواهد داشت.
* در روایتی آمده است: « مؤمن سخنی نمی گوید یا کارى نمى کند که پس از آن پوزش بخواهد.»
* از آنجا که سخن مفید کم است، فرد پرگو به سخن نادرست روی می آورد و به گناهانی چون غیبت و دروغ دچار می شود. گویا این فرد سخنش را جزو عملش به شمار نمی آورد.
* پیامبر اسلام فرمود:
«بر در پنجم دوزخ نوشته شده بود که درباره آن چه به کارت نیاید، بسیار سخن مگو که از رحمت خدا ساقط مى شوى.»
(محدث نورى: مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۱۲۶، ح ۱۴۹۷۲)
* فرد بیهوده گو، منفعت هاى بسیارى را از دست مى دهد.
* از آنجایی که عقل، انسان را به پیشرفت و کمال فرا مى خواند، سرگرمی به سخن بى فایده، حرکتى در جهت خلاف فرمان عقل بوده و موجب نابودى آن مى شود.
* با از دست دادن خرد، اندیشه به خطا رفته و فرد راه کمال و سعادت را گم خواهد کرد.
* پرگویى در آن چه به کار نمى آید، به کاهش ذکر خدا و سپس سختی دل می انجامد.
* بیهوده گویى، موجب خستگى شنونده و در نتیجه بى میلى او به هم سخن شدن با فرد را در پى دارد.
* امام صادق فرمود:
«من رأى موضع کلامه من عمله، قل کلامه إلا فیما یعنیه»
“هر کس جایگاه سخنش را در میان رفتارش بشناسد، گفتارش جز در امور مفید کم مى شود.”
(کلینى: کافى، ج ۲، ص ۱۱۶، ح ۱۹)
درمان بیهوده گویی
از دو راه علمی و عملی ممکن است:
راه علمی: دقت در پیامدهای سخن بیفایده و یادآوری مستمر آنها، سبب ترک این عادت ناشایست می شود، آن گاه که انسان به اهمیت نقش سخن در زندگی آگاه شود، دیگر به گفتار بی فایده روی نخواهد آورد.
امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) میفرماید:
«هر کس جایگاه سخنش را در میان رفتارش بشناسد، گفتارش جز در امور مفید کم می شود»۱۶
راه عملی: سرگرم شدن به کارهای مفید و سودمند کوششی مناسب برای ترک عادت بیهودهگویی است؛ زیرا پرداختن به بیهوده گویی انسان را از کارهای سودمند بازداشته است، پس برای ترک آن باید به ضدش عمل کرد.
پرداختن به ذکر، دعا، مسایل علمی و ارشاد و تربیت و تلاش برای کسب روزی حلال از جمله اموری است که انسان را از بیهوده گویی دور می سازد.
امیر مؤمنان علی(ع) می فرماید: «کسی آنچه را که به کارش آید کنار گذارد، در آنچه به کارش نیاید، قرار می گیرد.»۱۷