غربت ائمه هدی علیهم السلام به دوران زندگی این بزرگواران منتهی نشد، بلکه در طول قرنها، عدم توجه به ابعاد مهم و شاید اصلی از زندگی این بزرگواران، غربت تاریخی آنها را استمرار بخشید.»(1) تاریخ چنان تحلیل شد که گویا امام سجاد علیه السلام عابدی گوشه نشین، امام باقر و امام صادق علیهما السلام فقط عالمانی نشسته بر کرسی تدریس و امام کاظم، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام زندانیانی منفعل بوده، اندک تعرضی به وضع حکومت و سیاست نداشتند. تصوری که واضح ترین گواه اشتباه بودنش، شهادت این سرداران مبارزه (2) است.
عنصر مبارزه سیاسی حادّ، خط ممتد زندگی ائمه هدی را در طول 250 سال تشکیل می دهد.(3) به عنوان نمونه برخورد امام باقر علیه السلام با فرهنگ سازان جامعه اسلامی، گفتگوهای تحریک کننده آن حضرت با عالمان و تعرض شدید حکومت ظلم به ایشان سه شاهد بر جهت گیری سیاسی آن امام همام در سراسر زندگی است.
موضع سیاسی در برابر اهل هنر
اولین علامت فعالیت سیاسی امام باقر علیه السلام، برخورد ایشان با فرهنگ سازان جامعه است. از عوامل تاثیر گذار بر فرهنگ، هنر است و شعر، هنری فراگیر و در عین حال تاثیر گذار. پرداخت جوایز هنگفت توسط حکام به شاعرانی که در مدح آنها می سروده اند، نشان از میزان تاثیر این هنر در جامعه دارد. در سیره امامان نیز برخورد با شاعران درباری و در مقابل، دادن هدایای گران قیمت به شاعران دینی دیده می شود.
برخی تاریخ نگاران کُثیّر را از همه ی شاعران عرب حجاز برتر دانسته اند.(4) او در مدح حاکمان بنی امیه اشعار زیبایی می سروده است. خاندان بنی مروان کثیر را بزرگ می داشتند.(5) با این حال او خود را در زمره دوستداران اهل بیت نشان می داد!(6)
دعای حضرت برای چنین شاعری، تاکید بر همراهی روح القدس با او و دادن هدایای گرانقیمت به او، باعث ترویج مفاهیم سیاسی آن اشعار در جامعه و تاثیرگذاری بر فرهنگ عمومی شده، چون پتکی سنگین بر سر حکومتی بود که تلاش می کرد خود را خلیفه به حق رسول خدا صلی الله علیه وآله معرفی کند
روزی این شاعر پر آوازه با امام باقر علیه السلام رو به رو می شود. امام او را به خاطر ستایش عبد الملک مروان سرزنش می کند. کثیر زیرکانه می گوید: «او را شیر خواندم در حالی که شیر نوعی سگ است. خورشید نامیدم و خورشید جسمی بی جان است. دریا خطاب کردم و دریا مرده ای بیش نیست و کوه دانستم اما کوه تنها سنگی سخت است!»
امام که او را می شناسد در برابر این جواب، خنده ای تلخ کرده، با آن اعتراض و این پوزخند شاعر حکومت را در بین جمع بر کارش سرزنش می کند.(7) برخوردی که پیامی رسا برای حاکمان ظالم دارد.
در مقابل کثیر درباری، شاعری چون کمیت (8) است. کمیت بارها خدمت امام باقر علیه السلام می رسید و اجازه می خواست تا شعری که در مدح خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله سروده را برای حضرت بخواند. ابن شهر آشوب می گوید کمیت شعری برای امام خواند. حضرت رو به کعبه کرد و سه بار فرمود: « اللّهم ارحَم الكُمَیت و اغفِر له!»(9) و در روایت دیگری امام فرمود:
«ای کمیت بدان تا آن زمان که از خاندان پیامبر دفاع می کنی روح القدس همراه توست».(10)
جابر می گوید نزد امام باقر علیه السلام بودیم که کمیت وارد شده، اجازه خواست تا شعر خود را برای حضرت بخواند. هنگامی که شعر تمام شد حضرت ده هزار درهم به کمیت داد. کمیت دوباره اجازه خواست و شعری دیگر خواند. امام نیز ده هزار درهم دیگر به او داد. این ماجرای برای بار سوم تکرار شد!(11)
کمیت در اشعار خود ائمه علیهم السلام را پناهگاه مردم و جانشینان پیامبر صلی الله علیه وآله که مردم در موردشان خطا کرده، خود را از دریای رحمتشان محروم کردند، معرفی می کرد. مفاهیمی که بار سیاسی روشن داشت و برای امویان تحمل آنها بسیار دشوار بود. دعای حضرت برای چنین شاعری، تاکید بر همراهی روح القدس با او و دادن هدایای گرانقیمت به او، باعث ترویج مفاهیم سیاسی آن اشعار در جامعه و تاثیرگذاری بر فرهنگ عمومی شده، چون پتکی سنگین بر سر حکومتی بود که تلاش می کرد خود را خلیفه به حق رسول خدا صلی الله علیه وآله معرفی کند.
گفتگوهای سیاسی جهت دار
دومین نشانه جهتگیری سیاسی امام، گفتگوهای ایشان با مردم است.(12) ابو حمزه ثمالی می گوید:
سالی با امام باقر علیه السلام به حج رفته بودم. عکرمه (13) که همان سال همراه هشام بن عبد الملک به حج آمده بود،(14) امام را دید. عکرمه که امام را نمی شناخت، از سیمای عالمانه امام متعجب شده، تصمیم گرفت ایشان را بیازماید. اما همین که در محضر امام قرار گرفت از ترس به لرزه افتاده، از عظمت امام مبهوت و گیج شد و گفت در مجالس بسیاری نزد افرادی چون ابن عباس حاضر شده اما هرگز چنین حالی برایش پیش نیامده است. در این هنگام امام به عکرمه فرمود:
«وای بر تو ای بنده ذلیل شامیان! تو در مقابل خانه هایی (15) قرار گرفته ای که به اذن خدا عظمت یافته و کانون یاد او شده اند.»(16)
امام سرسپردگی عکرمه به حکومت ظلم را به رخ او کشیده، می فرماید تو در واقع بنده ظالمان شده ای. سپس با خواندن آیه قرآن، نشان می دهد چه کسی در نزد خداوند مقام والایی داشته، شایستگی خلافت رسول خدا صلی الله علیه وآله و حکومت بر مردم را دارد. برخوردی که قطعا برای فردی چون هشام گران خواهد آمد.
اقدام به کشتن فردی که شهرتش مردم سرزمین های دوری چون خراسان را نیز به مدینه کشانده و حتی عالمانی بزرگ از اهل تسنن را پای کرسی درسش نشانده است، بازتاب مناسبی برای حکومت نخواهد داشت. اگر امام با سیاست کاری نداشت هشام هرگز این خطر را برای حکومت خود نمی پذیرفت
درمانده کردن حکومت
سومین گواه بر فعالیت سیاسی امام باقر علیه السلام برخوردهایی است که حکومت با ایشان داشته است. از جمله این برخوردها احضار امام از مدینه به شام است. هشام بن عبدالملک به درباریان سفارش می کند هنگام ورود «باقر» من او را توبیخ خواهم کرد که چرا بین مردم تفرقه انداخته، ادعای حکومت دارد،(17) سپس شما نیز او را توبیخ نمایید.
اما سخنان کوبنده امام در آن مجلس و تکرار ادعای حقانیت برای حکومت حتی رو در روی هشام، او را وادار می کند که امام را به زندان بیاندازد. تلاش های روشنگرانه امام در زندانِ شام، مردمی را که سالها تحت تبلیغ امویان بوده اند آنچنان مورد تاثیر قرار می دهد که هشام ناچار به بازگرداندن امام و همراهانش به مدینه می شود. هشام که از تاثیرگذاری و فعالیت خستگی ناپذیر امام درمانده شده است به پیک خود سفارش می کند بدون توقف و با سرعت تا مدینه بروند. او دستور می دهد در راه هیچ کسی حق ندارد با آنها خرید و فروش یا صحبتی داشته باشد!(18)
نهایتا هشام که تلاشهای فراوانش در آرام کردن امام به جایی نرسیده، مجبور می شود امام را شهید کند.
اقدام به کشتن فردی که شهرتش مردم سرزمین های دوری چون خراسان را نیز به مدینه کشانده و حتی عالمانی بزرگ از اهل تسنن(19) را پای کرسی درسش نشانده است، بازتاب مناسبی برای حکومت نخواهد داشت.(20) اگر امام با سیاست کاری نداشت هشام هرگز این خطر را برای حکومت خود نمی پذیرفت.
موضع گیری در برابر جریان های فرهنگی موافق و مخالف حکومت، گفتگوهای جهت دار با عالمان و مردم و برخوردهای سخت حکومت با امام باقر علیه السلام سه نمونه بارز از فعالیت سیاسی امام و بیان گر جایگاه فعالیت سیاسی در اسلام است.
پی نوشت:
1) انسان 250 ساله، بیانات مقام معظم رهبری درباره زندگی سیاسی–مبارزاتی ائمه معصومین، ص15. طرحی که مقام معظم رهبری در این کتاب ارائه می دهند دیدن مجموع دوران 250 ساله ی تاریخ ائمه تا ابتدای عصر غیبت به عنوان دوره های عمر یک انسان واحد است که 250 سال عمر کرده و تمام این مدت هدف اصلی او تشکیل حکومت عدل الهی بوده است. این انسان 250 ساله در هر دوره از زندگی خود متناسب با شرایط جامعه در جهت پیشبرد هدف خویش تلاش کرده است. با این نگاه علاوه بر حل بسیاری از تعارض های ظاهری در سیره امامان معصوم علیهم السلام میتوان به فهمی عمیق و کامل تر از رفتار آنها رسیده الگوبرداری دقیق تری برای زندگی خود داشته باشیم.
2) از آنجا که ائمه علیهم السلام بعد از شهادت امام حسین علیه السلام هرگز دست به مبارزات مسلحانه در برابر حاکمان ظالم نزدند نمی توان علت شهادت آنان را چیزی جز جهت گیری تند سیاسی شان دانست.
3) انسان 250 ساله، ص15.
4) خیر الدین بن محمود بن محمد زِرِكلى، الأعلام، ج5،ص219 و ابن کثیر، البدایة و النهایة ج9، ص250.
5) الأعلام، ج5، ص219 و البدایة و النهایة ج9، ص250.
6) برخی از اهل سنت او را دارای تمایل های شیعی دانسته اند مانند ابن اثیر در البدایة و النهایة، ج9، ص251.
7) ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج4، ص 207.
8) کمیت محضر امام سجاد و امام صادق علیهما السلام نیز می رسیده است.
9) بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج46 ؛ ص333.
10) الكافی، ج 8 ، ص 102.
11) البته در این هنگام کمیت قسم خورد که من شما را برای رسیدن به دنیا دوست ندارم بلکه دوستیم تنها به خاطر حقی است که خدا در مورد خاندان رسولش واجب کرده است. سپس تمام آن درهم ها را به امام بازگرداند. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج46 ؛ ص239.
12) احادیثی که بر این مطلب دلالت دارد بسیار است. به عنوان نمونه می توانید به این احادیث مراجعه کنید: امالی شیخ طوسی، ص154، بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج46 ؛ ص326، حدیث3 و ص337، حدیث - الارشاد ج2، ص 167 - الكافی (ط - دارالحدیث) ؛ ج1 ؛ ص114 و ص 354 و ج15؛ ص231(حدیث اهل شام) و ج15 ؛ ص695.
13) عکرمه شاگرد معروف ابن عباس و از عالمان بزرگ اهل سنت است. اهل سنت او را از داناترین مردم به تفسیر می دانند. الأعلام، ج4، ص244.
14) این بیان نشان می دهد عکرمه از عالمان نزدیک به دربار هشام بوده است.
15) « بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فیهَا اسْمُه» سوره نور، آیه 36.
16) ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام؛ ج4؛ ص182.
17) همین اعتراض های هشام، نشان از فعالیت های سیاسی گسترده ی امام دارد.
18) الكافی، ج1، ص471.
19) به عنوان نمونه می توان از ابوحنیفه، عبدالله بن نافع، قتاده و عکرمه نام برد.
20) به همین خاطر هشام با چند واسطه دستور به مسموم کردن امام می دهد تا عکس العمل ها را به حداقل برساند.
محمّد بخشی
تبیان