شعر کودکانه: کتاب
شعر کتاب
شعر کودکانه کتاب
یک روز در اتاقم تنها نشسته بودم ***** بی حال و کم حوصله، غمگین و خسته بودم ***** برادرم به من داد، چند تا کتاب قصه ***** گفت بخوان ای خواهر دوری بکن ز غصه **** من آن کتابها را خوشحال و شاد خواندم **** با قصه غصه ها را از قلب خویش راندم ***** شد باز در به رویم، درهای روشنایی ***** می یافتم از آن پس رفیق آشنایی
**** منبع : رادیو کودک
پاسخ به:شعر کودکانه: کتاب
با سلام
شعر کودکانه برای عزیزان
پاییزه و پاییزه برگ درخت میریزه هوا شده کمی سرد دسته دسته کلاغا میرن به سوی باغا با هم میگن یک صدا غارغار غار
پاییز سه ماه داره تا سرما راه داره مهر ابان اذر با هم میشن برادر
با تشکر از شما.