زندگینامه حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام
(ششم ذی القعده به مناسبت سالروز ولادت ایشان )
- سید السادات الاعاظم علیه السلام
حضرت احمد بن موسی علیه السلام فرزند هفتمین پیشوای شیعیان جهان امام موسی کاظم علیه السلام و ام احمد سلام الله علیها که در میان همسران آن حضرت داناترین و محبوب ترین آن ها به شمار می رفت. (ریاحین الشریعه ج 3 ص 358 ، اصول کافی ج 2 ص 97)
از میان فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام ، محمد(علیه السلام) ، حمزه(علیه السلام) و احمد(علیه السلام) از یک مادر می باشند. در مدح حضرت احمدبن موسی علیه السلام آمده است که کریم، شجاع ، فاضل، صالح ، پرهیزکار، صاحب ثروت و منزلت، بزرگوار و باعزت بوده و نزد پدرش منزلتی خاص داشته است. پدرش او را بسیار دوست داشته و وی را بر دیگران مقدم می داشته و مزرعه خودرا به وی بخشیده است. ایشان وصی بعد از پدرش بود و با قلم خود بسیار قرآن نوشت و در زمان حیاتش بندگان بسیاری آزاد نمود. ( الارشاد ج 2 ص 237 )
از القاب شریف حضرت احمد بن موسی علیه السلام , میتوان به "السید الکریم" به معنی آقای بخشنده و بزرگوار و "السید السادات الاعاظم به معنی آقای بزرگواران صاحب عظمت و"شاهچراغ" اشاره کرد.
ام احمد سلام الله علیها از داناترین ، پرهیزکارترین و گرامی ترین همسران حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بود که آن حضرت اسرار خود را به وی میگفت و اماناتش را نزد او به ودیعه می گذاشت . تا جایی که ایشان به دستور هارون هنگام حرکت به بغداد از میان تمام نزدیکان و وابستگان ، این بانو را برای حفظ امانات الهی برگزیده و امانات امامت را به او سپرد و فرمود: " کسی از این امانت با خبر نیست، هرگاه یکی از فرزندانم آن را از تو طلب کرد، بدان که من شهید شده ام و او امام بعد از من است ، امانت را به او بسپار و با او بیعت کن." ﺑﺤﺎر اﻻﻧﻮار، ﻋﻼﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﯽ، ج84، ص703
از دﯾﮕــﺮ ﻓﻀﺎﯾــﻞ ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها اﯾﻦ ﺑــﻮد ﮐﻪ اﻣﺎم در ﻣﺪت ﭼﻬﺎر ﺳــﺎﻟﯽ ﮐﻪ در زﻧﺪان ﺑﻮد، اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴــﻼم را ﻣﺎﻣﻮر ﮐﺮد ﮐﻪ ﺷــﺐ ﻫﺎ در ﺧﺎﻧﻪ ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﺑﺨﻮاﺑﺪ. ﺷــﯿﺦ ﮐﻠﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﺳﻨﺪ ﺧﻮد از ﺧﺪﻣﺘﮑﺎر ﺧﺎﻧﻪ اﻣﺎم ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ علیه السلام ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ آﻧﮕﺎه ﮐﻪ «اﺑﻮ اﺑﺮاﻫﯿﻢ، ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ علیه السلام را ﺑﻪ ﺳﻮی ﺑﻐﺪاد ﻣﯽﺑ ﺮدﻧﺪ، آن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪش، اﻣﺎم رﺿﺎ علیه السلام دﺳﺘﻮر داد ﺗﺎ ﺷﺐ ﻫﺎ در ﻣﻨﺰل آن ﺣﻀﺮت ﺑﺨﻮاﺑﺪ.» ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻣﺎ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺴﺘﺮ اﻣﺎم رﺿﺎ علیه السلام را در دﻫﻠﯿﺰ ﺧﺎﻧــﻪ ﻣﯽا ﻧﺪاﺧﺘﯿﻢ و آن ﺣﻀﺮت ﺑﻌﺪ از ﺻﺮف ﺷــﺎم در آﺠﺎ ﻣﯽ ﺧﻮاﺑﯿﺪ و ﺻﺒــﺢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﯾﺶ ﻣﯽ رﻓﺖ. ﯾﮏ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺑﺴــﺘﺮ ﺣﻀﺮت را اﻧﺪاﺧﺘﻪ ﺑﻮدﯾﻢ ﺣﻀﺮت ﻧﯿﺎﻣﺪ. اﻫﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﮕﺮان و ﻫﺮاﺳــﺎن ﺷــﺪﻧﺪ و ﻣﺎ ﻧﯿﺰ از ﻧﯿﺎﻣﺪن آن ﺣﻀﺮت ﺳﺨﺖ ﭘﺮﯾﺸﺎن ﺷﺪﯾﻢ. وﻗﺘــﯽ روز ﺷــﺪ، آن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﻣﻨﺰل آﻣﺪ و ﻓﺮﻣﻮد: «ﻫــﺮ آﻧﭽﻪ ﭘﺪر ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳــﭙﺮده ﺑﯿﺎور.» ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﺑﯽ درﻧﮓ ﻓﺮﯾﺎدی ﮐﺸــﯿﺪ و ﺳﯿﻠﯽ ﺑﺮ رﺧﺴﺎرش زد و ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺧﺪا ﻣﻮﻻﯾﻢ وﻓﺎت ﮐﺮد. ﺣﻀﺮت رﺿﺎ علیه السلام ﻣﺎﻧﻊ ﮔﺮﯾﻪ و زاری او ﺷــﺪ و ﻓﺮﻣﻮد: ﻣﺒﺎدا ﺳــﺨﻨﯽ ﺑﮕﻮﯾﯽ و آن را اﻇﻬﺎر ﮐﻨﯽ ﺗﺎ ﺧﺒﺮ ﺷــﻬﺎدت ﭘﺪرم ﺑﻪ ﺣﺎﮐﻢ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺑﺮﺳــﺪ. آﻧﮕﺎه ام اﺣﻤــﺪ سلام الله علیها آن امانت را ﻧﺰد اﯾﺸــﺎن آورد و ﺑﻪ اﻣﺎم رﺿﺎ علیه السلام ﺗﺤﻮﯾﻞ داد.
ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه و ﻣﺤﺮم راز اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ ﺑﻮد ﺧﻮد اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺎﺟﺮای ﻓﻮق را ﺑﯿﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ: "آن ﺣﻀﺮت روزی ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮد: اﯾﻦ اﻣﺎﻧﺖ را ﻧﺰد ﺧﻮد ﺣﻔﻆ ﮐﻦ. ﮐﺴﯽ را از آن آﮔﺎه ﻧﺴﺎز ﺗﺎ ﻣﺮگ ﻣﻦ ﻓﺮا رﺳﺪ. ﭼﻮن ﻣﻦ درﮔﺬﺷــﺘﻢ، ﻫﺮ ﮐﺲ از ﻓﺮزﻧﺪان ﻣﻦ ﻧﺰد ﺗﻮ آﻣﺪ و آن را ﻣﻄﺎﻟﺒﻪ ﮐﺮد، ﺑﻪ او ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪه و ﺑﺪان ﮐﻪ ﻣﻦ از دﻧﯿﺎ رﻓﺘﻪا م. اﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﺧﺪا ﻧﺸﺎﻧﻪا ی ﮐﻪ آﻗﺎﯾﻢ ﻓﺮﻣﻮده ﺑﻮد ﻇﺎﻫﺮ ﺷــﺪ. اﻣﺎم رﺿﺎ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼمآن اﻣﺎﻧﺖ را ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻫﻤﻪ را دﺳــﺘﻮر ﺑﻪ ﺧﻮدداری داد ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ درﮔﺬﺷﺖ اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ علیه السلام ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ رﺳــﯿﺪ... روزﻫﺎ ﺷﻤﺮدﯾﻢ و ﺣﺴــﺎب ﮐﺮدﯾﻢ ﻣﻌﻠﻮم ﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺎن وﻗﺘﯽ ﮐﻪ اﻣﺎم رﺿﺎ علیه السلام ﺑﺮای ﺧﻮاﺑﯿﺪن ﻧﯿﺎﻣﺪ آن ﺣﻀﺮت ﺑﻪ ﺷﻬﺎدت رﺳﯿﺪه ﺑﻮد." (الکافی، ج2) پس از ﺷــﻬﺎدت اﻣﺎم ﻫﻔﺘﻢ علیه السلام، اوﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ وی ﺑﯿﻌﺖ ﻧﻤﻮد، ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیها ﺑﻮد. ﻣﺮدم ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻧﯿﺰ ﺑﺮای ﻋﺮض ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ام اﺣﻤﺪ سلام الله علیهاﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻣﯽ ﮐﺮدﻧﺪ و اﯾﻦ ﻫﻤﻪ دﻻﯾﻠﯽ آﺷــﮑﺎر ﺑﺮ ﺷﺨﺼﯿﺖ واﻻی اﯾﻦ ﺑﺎﻧﻮ اﺳﺖ.
بقعه مادر حضرت شاه چراغ در خیابان فرهنگ شیراز قرار دارد.
- امین ولایت
هنگامي كه خبر شهادت حضرت امام موسي كاظم علیه السلام در مدينه منتشر شد مردم بر در خانه ام احمد سلام الله علیها جمع شدند. آنگاه همراه با احمد بن موسی علیه السلام به مسجد آمدند و به سبب شخصیت والای احمد بن موسی علیه السلام گمان کردند که پس از شهادت امام کاظم علیه السلاموی جانشین و امام است. به همین سبب با وی بیعت کردند و او نیز از آن ها بیعت گرفت، پس بر بالای منبر رفت و خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت بیان کرد و فرمود: "ای مردم ، همچنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کرده اید بدانید که من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام هستم. او پس از پدرم ، امام و خلیفه به حق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم."
پس از آن احمد بن موسی علیه السلام در فضایل برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام سخن گفت و تمامی حاضران تسلیم گفته او شدند و از مسجد بیرون آمدند در حالی که پیشاپیش آنها احمد بن موسی علیه السلام بود. آن گاه خدمت امام رضا علیه السلام رسیدند و به امامت ایشان اعتراف کردند. سپس همگی با حضرت رضا علیه السلام بیعت کردند و حضرت رضا علیه السلام درباره برادرش احمد علیه السلام دعا فرمود" همچنان که حق را ضایع نگذاشتی خداوند در دنیا و آخرت تورا ضایع نگذارد." بحار الانوار ج 11 صص 274 تا 276
- ابالفضل امام رضا علیه السلام
از آنجا که حضرت احمد بن موسی علیه السلام بسیار به حضرت رضا علیه السلام وفادار بوده و تا پای جان از حریم امامت و ولایت دفاع نمودند، لقب ابالفضل امام رضا علیه السلام را به ایشان نسبت داده اند. همچنین نحوه شهادت ایشان بسیار شبیه به حضرت ابالفضل علیه السلام می باشد.
- مجاهد راه حق
قیام احمد بن موسی علیه السلام زمانی آغاز شد که توطئه مأمون برای از میان برداشتن امام رضا علیه السلام شدت یافت. احمد بن موسی علیه السلام به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادر زادگان و خویشان و شیعیان از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که میگذشتند بر تعداد همراهانشان افزوده می شد .
خبر حرکت احمد بن موسی علیه السلام توسط کارگزاران حکومتی به مامون رسید ، مأمون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود می دید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود به همه حکمرانان خود دستور داد که در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند ، یا مقتول کنند .
این دستور به هر شهری که می رسید کاروان از آنجا گذشته بود مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی ع حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس یعنی قتلغ خان مردی جدی و مقتدر بود. (شب های پیشاور ص117 )
- پیکار جانانه
قتلغ خان با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی علیه السلام اردو زد. احمد بن موسی علیه السلام در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد (آثار العجم اولین درگیری را در خان زنیان هشت فرسخی شیراز ذکر میکند ص345) در آنجا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام انتشار یافت و به احمدبن موسی علیه السلام خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود علی بن موسی الرضا علیه السلام را دارید بدانید که او فوت شده است حضرت احمدبن موسی علیه السلام که وضع را چنین دید دانست که نخست برادرش شهید شده است دوم برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست سوم این جماعت به قصد مقاتله و جدال در اینجا گرد آمده اند بنابراین اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و افزود قصد اینها ریختن خون فرزندان علی بن ابیطالب علیه السلام است هرکس از شما مایل به با بازگشت باشد یا راه فراری بداند میتواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چاره ای جز جهاد با این اشرار ندارم. تمامی برادران و یاران احمد بن موسی علیه السلام عرض کردند که مایلند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آنها دعای خیر کرد و فرمود پس برای مبارزه خود را آماده سازید.
سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی علیه السلام صفهای خود را آراستند و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه رشادت و فداکاری یاران احمدبن موسی علیه السلام ، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت در پیکار سوم سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری (قریه کشن) تا نزدیکی برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازه های شهر را محکم بستند
روز دیگر احمد بن موسی علیه السلام یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی علیه السلام نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمدبن موسی علیه السلام موج میزند توان مقابله مردانه با آنها را ندارد با عده ای از فرماندهان سپاه خود طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آنها فائق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده جمعی از سپاهیان جنگ آزموده خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یا ران احمد بن موسی علیه السلام گسیل داشت و به آنها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازه های شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی علیه السلام با این شیوه وارد شهر شدند.هنگامی که آنها وارد شهر شدند دشمن مکار دروازه های شهر را بست. سپاهیان قتلغ خان که از پیش در گذرگاه های شهر کمین کرده بودند یاران احمد بن موسی ع را هر کدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.
(قیام و زندگی احمد بن موسی ع ص 49 – 59)
- شهید مظلوم
احمد بن موسی علیه السلام با تنی چند از برادران و یاران خویش تا مدتی زندگی مخفیانه ای برگزیدند دشمن در گوشه و کنار به سختی در جستجوی آنها بود. حکمران فارس جاسوسان بسیاری را برای یافتن احمدبن موسی علیه السلام گماشت. سرانجام جاسوسان محل اختفای حضرت احمد بن موسی علیه السلام و یارانش را یافتند و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی علیه السلام شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت . دشمن چون دید از عهده او برنمیآید از پشت بر سرش شمشیر زد .سپس خانه را خراب کرد و بدن او در زیر توده های خاک در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه است پنهان شد.
(آثارالعجم ص 445 – فارسنامه ناصری ص 54 – شبهای پیشاور ص 119 )
- حضرت شاهچراغ علیه السلام
بنا به گفته مورخین پیدایش قبر حضرت را در عهد امیر مقرب الدین مسعودبن بدر بین سالهای 623 تا 658 می دانند
زرکوب شیرازی در شیرازنامه مینویسد (صص 196-197 ): "قبر امامزاده معصوم امیراحمد بن موسی علیه السلام در میان شهر نزدیک مسجد نو افتاده، امیر مقرب الدین مسعود بن بدر که از خاصگان و مقربان اتابک بن ابوبکر بوده عمارتی در خاطر داشت و در آن جایگاه قبری یافته اند، مکشوف گشته ، شخص مبارک او همچنان در حال اعتدال ، تغییر و تبدیل در وی تاثیر نکرده ، خاتمی که در انگشت مبارکش بود ، احتیاط فرمودند، منقش بوده به نام احمد بن موسی ع . ائمه و افاضل و عقلا و اعیان شیراز جمع گشته اند و تحقیق کردند. اتابک ابوبکر عمارتی بر آن بنا کرد..."
جنید شیرازی در توصیف جسد مبارک میگوید: هنگامی که حضرت را رویت کردند رنگ مبارک وی برنگشته و هیچ تغییری در بدن آن حضرت دیده نشده و از روی انگشتری وی که عبارت "العزه لله احمدبن موسی" بر آن نقش بود وی را شناختند. شد الازار صص 289-290
- سومین حرم اهل بیت علیه السلام
رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) در تاریخ ١٨ اردیبهشت ماه ١٣٨٧ در دیدار مسئولان اجرایی استان فارس آستان مقدس حضرت شاهچراغ(علیه السلام)را سومین حرم اهل بیت(علیه السلام) در سرتاسر ایران نامیدند.