عدالت اجتماعی و زمینه های استقرار حکومت اسلامی
عدالت اجتماعی یکی از مهم ترین اصولی است که در اندیشه ی دینی و دیدگاه های بشری از دیرباز مورد عنایت ویژه قرار داشته است.
عدالت اجتماعی از مفاهیم مهم و تحقق آن از آرمانهای بزرگ انسانی است. عدالت اجتماعی یکی از مهمترین اصولی است که در اندیشهی دینی و دیدگاههای بشری از دیرباز مورد عنایت ویژه قرار داشته است. مبانی عدالت اجتماعی از دید گاه امام خمینی (س)، از مبانی اعتقادی، دینی و کلامی وی سرچشمه می گیرد.
امام خمینی در تعریف عدالت به مفهوم لغوی و ریشهی آن بسنده کردهاند و مینویسند: «بدان که عدالت عبارت است از : حد وسط بین افراط و تفریط. و آن از امّهات فضایل اخلاقیه است.» (شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص: 147) و در کلامی دیگر به فطری بودن عدالت در سرشت انسان پرداختهاند: « قلب فطرتا در مقابل قسمت عادلانه خاضع است و از جور و اعتساف فطرتا گریزان و متنفر است. از فطرتهای الهیه، که در کمون ذات بشر مخمّر است، حب عدل و خضوع در مقابل آن است، و بغض ظلم و عدم انقیاد در پیش آن است، اگر خلاف آن را دید، بداند در مقدمات نقصانی است.» (شرح چهل حدیث، ص: 113)
چون عدالتخواهی و عدالتگستری امری فطری است، مرور زمان آن را کهنه نمیکند و اصلی دائمی و مستمر محسوب میشود: " اجرای قوانین بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجرویها، و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استعباد، و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه، و سیاست و راه بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود.
(صحیفه امام، ج21، ص: 405)
جدای از فطری و دائمی بودن عدالت اجتماعی فایده مندی ان برای اقشار محروم مورد توجه ویژه حضرت امام(س) بوده است: «در جمهوری اسلامی برای فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان میرسند. در جمهوری اسلامی عدل اسلامی جریان پیدا میکند، عدالت الهی بر تمام ملت، سایه میافکند.» (همان، ج6، ص: 525)
«ما یک همچو اسلامی که عدالت باشد در آن، اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامی که آن شخص اوّلش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند.» (همان، ج9، ص: 425)
«در اسلام نژاد، زبان، قومیت و گروه و ناحیه مطرح نیست. تمام مسلمین- چه اهل سنت و چه شیعی- برادر و برابر و همه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند.» (همان، ج9، ص: 351)
از مطالب بالا روشن میشود که اصل عدالت اجتماعی یک واقعیتی است که ریشه در فطرت دارد، در عرصههای مختلف سیاسی، قضایی، اجتماعی و اقتصادی جاری میشود و نه تنها عدالت میان مردم که عدالت میان حاکم و مردم نیز باید رعایت شود. همه و همه در اجرای عدالت یکسان هستند؛ به ویژه در عرصهی قضا که مساوی بودن، سیرهی امیرمؤمنان (ع) و بزرگان دینی ما است.
از این رو بررسی عدالت از دیدگاه حضرت امام (س) ازاین جهت بسیار حائز اهمیت است که ایشان از معدود افرادی هستند که در عین بارز بودن اجتهاد و قوت فقهی در مقام بنیانگذار و رهبر یک نظام سیاسی-اجتماعی حضور پیدا کرده اند.
بررسی مفهوم عدالت اجتماعی مد نظر امام خمینی (س) مفهومی عام بوده و در ارتباط با حوزه های مختلف علوم انسانی قرار دارد. امام در اغلب موارد مفهوم عدالت را در کنار مسئله فقر و محرومیت مطرح کرده و«تامین نیازهای اساسی» اقشار مستمند را جهت خروج آنان از چنین وضعیتی، جزو حقوق آنها قلمداد می نمایند. از طرفی نیز با بیان برابری به عنوان یکی از مهمترین وجوه عدالت، قوانین و مقررات اسلام را بر مبنای برابری افراد و اقشار طبقات مختلف بیان می کنند.
«اسلام دین برابری و برادری است و در آن اصلًا نژاد مطرح نیست. کُرد و فارس، ترک و عرب ابداً در اسلام مطرح نیست و آن چیزی که در اسلام مطرح هست تقوا وصفا و برادری و برابری است.» (صحیفه امام، ج9: ص49)
در زمینه عدالت، حضرت امام خمینی(س) به طور منسجم در یک مجموعه خاص نظر خود را بیان نکرده اند؛ اما در موارد مختلف و به مناسبت های گوناگون، دیدگاه های خود در این زمینه را به نوعی روشن ساخته اند. در اینجا تلاش می شود با استفاده از بیانات و مکتوبات حضرت امام، دیدگاه ایشان در این زمینه تبیین شود. در مجموع با بررسی گفته ها و مکتوبات حضرت امام در زمینه عدالت می توان دریافت که در دیدگاه حضرت امام(س) عدالت از سه جنبه مطرح شده است. این سه جنبه عبارتنداز:
1. عدالت به عنوان فعل ربوبی: در این زمینه از دیدگاه حضرت امام(س) عدل به عنوان یک ویژگی و صفت اصلی خداوند مطرح است و مفهوم عدالت در این جنبه همراه بودن ویژگی عدل برای همه افعال الهی است.
2. عدالت به عنوان ملکه اخلاقی فردی: در این زمینه نیز عدالت به عنوان یک صفت برتر برای انسان ها تلقی می شود. از این جنبه، عدالت به عنوان یک صفت اخلاقی مطرح می شود که امام به آن نیز تاکید دارند.
3. عدالت اجتماعی: مهمترین جنبه عدالت، مفهوم اجتماعی آن است که به صورت عمده، مباحث اندیشمندان در زمینه عدالت را به خود اختصاص داده است. به دلیل اهمیتی که این جنبه عدالت دارد، بیشتر مورد توجه بوده است. حضرت امام خمینی(س) نیز به این جنبه توجه بیشتری داشته اند.
در دیدگاه حضرت امام، اجرای عدالت از مهمترین اهداف نظام اسلامی است. ایشان این اهمیت را در موارد مختلف به صورت های گوناگون بیان کرده اند:
- ما که میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم حکومت عدالت. (صحیفه امام، ج3: ص509)
- چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی حضرت مهدی موعود(عج) که بر پاکننده عدالتی است که بعثت انبیا- علیهم السلام- برای آن بود. (صحیفه امام، ج14: ص472)
همچنین حضرت امام، عدالت را شرط حاکم، تحقق آن را وظیفه حاکم، شرط علت وضع قوانین اسلامی و نظیر اینها می دانند. با این توضیح می توان گفت از نظر اجتماعی عدالت از اصلی ترین اهداف نظام اسلامی است. اما علاوه بر بعد اجتماعی عدالت، تحقق عدالت نیز از اهداف اسلام و انبیا است؛ چنان که حضرت امام می فرمایند: "همه زحمت انبیا برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع، و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد." (صحیفه امام، ج11: ص386)
این سخن، جایگاه عدالت فردی و باطنی را در حد هدف بعثت و انگیزه حرکت انبیا بیان می دارد. بر این اساس تحقق عدالت فردی نیز از اهداف نظام اسلامی است. از طرف دیگر یکی از صفات الهی، عدل است و ایشان نیز بر این امر تاکید دارند.
امام راحل پس از بیان اجرای عدالت اجتماعی توسط پیامبران، بر امر دیگری تأکید می کند و آن وظیفه ما نسبت به این هدف مقدس یعنی اجرای عدالت است که این هدف، تنها برای پیامبران نبوده و ما به صرف حکایت و نقل آن اکتفا بکنیم و در مقام بیان فضایل پیامبران از آن یاد آوری نماییم؛ بلکه وظیفه ما تقویت دو امر است؛ یعنی اقامه عدل و کوتاه کردن دست ستمکاران و ظالمان، که این خود عدالت اجتماعی را در پی دارد.
اندیشه سیاسی و مبانی عدالت اجتماعی حضرت امام در اندیشه و مبانی سیاسی شیعه قابل تحلیل و بررسی است و اندیشه مبانی سیاسی شیعه مخصوصاً از دو اصل امامت و عدل در کلام شیعه متأثر است. متفکران اسلامی از جمله حضرت امام (س) ضمن اشاره به ضرورت استمرار اجرای احکام در دوران غیبت به استمرار نظم سیاسی و برقراری عدالت اجتماعی تلاش و تأکید کرده اند و نظام مشروعی را در زمان غیبت پیشنهاد داده که این نظام مشروع در تداوم همان عدالت اجتماعی انبیاء و ائمه است.
نکته قابل تامل دیگر در این زمینه این است که؛ حضرت امام (س) در بحث از عدالت اجتماعی به موضوع «خودسازی و تهذیب نفس» نیز اشاره دارند. کتب اخلاقی و سیاسی امام سرشار از دعوت به تهذیب و تزکیه نفس و غنیمت شمردن فرصت دنیا در جهت خودسازی است. ایشان به تاسی از پیامبر اکرم (ص) معتقد است که تحقق عدالت اجتماعی از مسیر عدالت فردی میگذرد.
«وقتی... شخص اول یک مملکتی به حسب حکومت تزکیه نشد، اخلاقش مزکّی نباشد، عقاید تزکیه شده نباشد، اعمال، اعمال مزکّی نباشد، همین یک نفر یک مملکت را به هلاکت میکشاند.» (صحیفه امام، ج9: ص135)
این کلام امام گویای این نکته مهم و اساسی در حکومت داری است که او مهمترین راه تضمین این امر (استقرار حکومت عدل اسلامی) را عادل بودن حاکم جامعه میداند. وی با تأکید فراوان بر هیأت حاکمه، از آنان میخواهد تا همسطح کم درآمدترین اقشار جامعه زندگی کنند و به طور مکرر از زندگی علی(ع) مثال میآورد که چگونه خود را با شهروندان دولت اسلامی یکسان میدانست:
«چون حکومت اسلام حکومت قانون است، برای زمامدار علم به قوانین لازم میباشد... نه فقط برای زمامدار، بلکه برای همه افراد، هر شغل یا وظیفه و مقامی داشته باشند، چنین علمی ضرورت دارد. منتها حاکم باید افضلیت علمی داشته باشد. ائمه ما برای امامت خودشان به همین مطلب استدلال کردند که امام باید فضل بر دیگران داشته باشد. اشکالاتی هم که علمای شیعه بر دیگران نمودهاند در همین بوده که فلان حکم را از خلیفه پرسیدند نتوانست جواب بگوید، پس لایق خلافت و امامت نیست. فلان کار را بر خلاف احکام اسلام انجام داد، پس لایق امامت نیست. و .... «قانوندانی» و «عدالت» از نظر مسلمانان شرط و رکن اساسی است. چیزهای دیگر در آن دخالت و ضرورت ندارد. مثلًا علم به چگونگی ملائکه، علم به اینکه صانع تبارک و تعالی دارای چه اوصافی است هیچ یک در موضوع امامت دخالت ندارد. چنانکه اگر کسی همه علوم طبیعی را بداند و تمام قوای طبیعت را کشف کند، یا موسیقی را خوب بلد باشد، شایستگی خلافت را پیدا نمیکند. و نه به این وسیله بر کسانی که قانون اسلام را میدانند و عادلند نسبت به تصدی حکومتْ اولویت پیدا میکند. آنچه مربوط به خلافت است و در زمان رسول اکرم (ص) و ائمه ما (ع) درباره آن صحبت و بحث شده و بین مسلمانان هم مسلّم بوده، این است که حاکم و خلیفه اولًا باید احکام اسلام را بداند، یعنی قانوندان باشد؛ و ثانیاً عدالت داشته از کمال اعتقادی و اخلاقی برخوردار باشد.» (ولایت فقیه، ص48)
بنابراین، فقیه واجد شرایط در اندیشه امام، به عنوان جانشین امام معصوم، وظیفه تحقق عدالت اجتماعی را دارد و از همین رو است که باید متصف به صفات علم و عدالت باشد. برهمین اساس و با توجه به دیدگاه امام خمینی(س) با تشکیل حکومت و قرار گرفتن حاکم عادل در رأس امور، زمینههای تحقق عدالت فراهم میگردد و بایستی تمامی کسانی که به نحوی مسئولیت امری را عهدهدار هستند، به قوانین جامعه احترام بگذارند.
به بیان دیگر در حکومتی که مردم و حاکمان عادلانه رفتار کنند، قوانین به خوبی اجرا میشود و مساوات و برابری میان همه برقرار میگردد. در اندیشه امام خمینی(س)، عدالت شاخص اصلی اسلامیت و درستی عمل بهشمار میرود. بهطوری که اگر هیأت حاکمه و مرم عادل نباشند، نه عدالت سیاسی محقق میشود و نه عدالت فرهنگی و اقتصادی. افتراق اساسی امام از بسیاری از فقهای مسلمان تأکید ایشان بر عدالت مردم در کنار عدالت حاکمان است.