0

تفسیر آیه 29 سوره توبه 2

 
oskoui
oskoui
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 2920
محل سکونت : آذربایجان شرقی

تفسیر آیه 29 سوره توبه 2

...

سپس مى گوید اصولا این‌ها در برابر آئین حق تسلیم نیستند یعنى ادیان آن‌ها از مسیر اصلى منحرف شده بسیارى از حقایق را به دست فراموشى سپرده اند و انبوهى از خرافات را به جاى آن نشانیده اند، به همین دلیل یا باید انقلاب تکاملى اسلام را بپذیرند و دنیاى فکرى مذهبى خود را نوسازى کنند، و یا حد اقل به صورت یک اقلیت سالم در کنار مسلمان‌ها قرار گیرند، و شرائط زندگى مسالمت آمیز را بپذیرند.
پس از ذکر این اوصاف سه گانه که در حقیقت مجوز مبارزه با آن‌ها است مى گوید: (این حکم درباره آن‌ها است که اهل کتابند) (من الذین اوتوا الکتاب).
کلمه (من) به اصطلاح در اینجا (بیانیه) است نه (تبعیضیه) و به تعبیر دیگر
قرآن مى گوید همه پیروان کتب آسمانى پیشین (متاءسفانه) گرفتار این انحرافات مذهبى شده اند و این حکم درباره همه آن‌ها است.
بعد تفاوتى را که آن‌ها با مشرکان و بت پرستان دارند در ضمن یک جمله بیان کرده و مى گوید این مبارزه تا زمانى خواهد بود که جزیه را بپردازند در حالى که تسلیم باشند (حتى یعطوا الجزیة عن ید و هم صاغرون).
(جزیة) از ماده (جزاء) به معنى مالى است که از غیر مسلمانان که در پناه حکومت اسلامى قرار مى گیرند گرفته مى شود و این نامگذارى به خاطر آن است که آن را به عنوان جزاء در برابر حفظ مال و جانشان به حکومت اسلامى مى پردازند. (این مطلبى است که از سخنان راغب در کتاب مفردات استفاده مى شود)
(صاغر) از ماده (صغر) (بر وزن پسر) به معنى کسى است که به کوچکى راضى شود و منظور از آن در آیه فوق آن است که پرداختن جزیه باید به عنوان خضوع در برابر آئین اسلام و قرآن بوده باشد، و به تعبیر دیگر نشانه اى براى همزیستى مسالمت آمیز و قبول موقعیت یک اقلیت سالم و محترم در برابر اکثریت حاکم بوده باشد؛ و اینکه بعضى از مفسران آنرا به عنوان تحقیر و توهین و اهانت و سخریه اهل کتاب کرده اند، نه از مفهوم لغوى کلمه استفاده مى شود و نه با روح تعلیمات اسلام سازگار است و نه با سایر دستوراتى که درباره طرز رفتار با اقلیتهاى مذهبى به ما رسیده است تطبیق مى کند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه در آیه فوق گر چه در میان شرائط (ذمه) تنها (جزیه) مطرح شده است، ولى تعبیر به (هم صاغرون) یک اشاره اجمالى به سایر شرائط ذمه است، زیرا از آن استفاده مى شود که آن‌ها فى المثل در محیط اسلامى دست به تبلیغات بر ضد مسلمان‌ها نزنند، با دشمنان آن‌ها همکارى نکنند.

و در راه پیشرفتهایشان سد و مانعى ایجاد ننمایند، زیرا این امور با روح خضوع و تسلیم و همکارى سازگار نیست.

تفسیر آیه ۲۹ سوره توبه؟
جزیه چیست؟
(جزیه) یک نوع مالیات سرانه اسلامى است که به افراد تعلق مى گیرد، نه بر اموال و اراضى، و به تعبیر دیگر مالیات سرانه سالانه است.
بعضى معتقدند که ریشه اصلى آن غیر عربى است و از (کزیت) کلمه فارسى باستانى که به معنى مالیاتى است که براى تقویت ارتش اخذ مى شود، گرفته شده ولى بسیارى معتقدند که این لغت یک لغت عربى خالص است، و همانگونه که سابقا نقل کردیم از ماده جزاء گرفته شده، به مناسبت اینکه، مالیات مزبور جزاى امنیتى است که حکومت اسلامى براى اقلیتهاى مذهبى فراهم مى سازد.

(جزیه) قبل از اسلام هم بوده است، بعضى معتقدند نخستین کسى که جزیه گرفت انوشیروان پادشاه ساسانى بود، ولى اگر این مطلب را مسلم ندانیم، حد اقل انوشیروان کسى بود که از ملت خود جزیه مى گرفت، و از همه کسانى که بیش از بیست سال و کمتر از پنجاه سال داشتند و از کارکنان حکومت نبودند، از هر نفر به تفاوت ۱۲ یا ۸ یا ۶ یا ۴ درهم مالیات سرانه اخذ مى کرد. فلسفه اصلى این مالیات را چنین نوشته اند که دفاع از موجودیت و استقلال و امنیت یک کشور وظیفه همه افراد آن کشور است، بنابر این هر گاه جمعى عملا براى انجام این وظیفه قیام کنند، و عده اى دیگر به خاطر اشتغال به کسب و کار نتوانند در صف سربازان قرار گیرند وظیفه گروه دوم این است که هزینه جنگجویان و حافظان امنیت را به صورت یک مالیات سرانه در سال بپردازند.
قرائنى در دست داریم که این فلسفه را در مورد جزیه چه قبل از دوران اسلام و چه در دوران اسلامى تایید مى کند.

گروه سنى جزیه دهندگان در عصر انوشیروان که هم اکنون نقل کردیم (ما بین بیست تا پنجاه سال) گواه روشنى بر این مطلب است، زیرا این گروه سنى در حقیقت مربوط به کسانى بوده است که قدرت حمل اسلحه و شرکت در حفظ امنیت و استقلال کشور را داشته اند، ولى به خاطر اشتغال به کسب و کار بجاى آن جزیه مى پرداختند.

گواه دیگر اینکه در اسلام جزیه بر مسلمانان لازم نیست، زیرا جهاد بر همه واجب است و به هنگام لزوم همگى باید در میدان نبرد در برابر دشمن حاضر شوند، اما، چون اقلیتهاى مذهبى از شرکت در جهاد معافند بجاى آن باید جزیه بپردازند، تا از این طریق در حفظ امنیت کشور اسلامى که در آن آسوده زندگى مى کنند سهمى داشته باشند؛ و نیز معاف بودن کودکان اقلیتهاى مذهبى و هم چنین زنان، پیر مردان و نابینایانشان از حکم جزیه دلیل دیگرى بر این موضوع است.
از آنچه گفته شد روشن مى شود که جزیه تنها یک نوع کمک مالى است، که از طرف اهل کتاب در برابر مسئولیتى که مسلمانان به منظور تاءمین امنیت جان و مال آن‌ها به عهده مى گیرند، پرداخت مى گردد.
بنابر این آن‌ها که جزیه را یک نوع حق تسخیر به حساب آورده اند، توجه به روح و فلسفه آن نداشته اند، آن‌ها به این حقیقت توجه نکرده اند که اهل کتاب هنگامى که به صورت اهل ذمه در آیند حکومت اسلامى موظف است آنان را از هر گونه تعرض و آزارى مصونیت بدهد؛ و با توجه به اینکه آن‌ها در برابر پرداخت جزیه علاوه بر استفاده از مصونیت و امنیت هیچ گونه تعهدى از نظر شرکت در میدان جنگ و کلیه امور دفاعى و امنیتى بر عهده ندارند، روشن مى شود که مسئولیت آن‌ها در برابر حکومت اسلامى به مراتب از مسلمانان کمتر است.

یعنى آن‌ها با پرداخت مبلغ ناچیزى در سال از تمام مزایاى حکومت اسلامى استفاده مى کنند، و با مسلمانان برابر مى شوند، در حالى که در متن حوادث و در برابر خطرات قرار ندارند.
از جمله دلایل روشنى که این فلسفه را تاءیید مى کند، این است که در عهدنامه هائى که در دوران حکومت اسلامى میان مسلمانان و اهل کتاب در زمینه جزیه منعقد مى شد، به این موضوع تصریح گردیده است، که اهل کتاب موظفند جزیه بپردازند، و در برابر، مسلمانان موظفند امنیت آن‌ها را تامین کنند، و حتى اگر دشمنانى از خارج به مقابله و آزار آن‌ها برخیزند، حکومت اسلامى از آن‌ها دفاع خواهد کرد.
این عهد نامه‌ها فراوان است که به عنوان نمونه یکى را ذیلا مى آوریم، و آن عهدنامه اى است که (خالد بن ولید) با مسیحیان اطراف (فرات) منعقد کرد.

تفسیر آیه ۲۹ سوره توبه؟
متن عهدنامه چنین است:
(هذا کتاب من خالد بن ولید لصلوبا ابن نسطونا و قومه، انى عاهدتکم على الجزیة و المنعة، فلک الذمة و المنعة، و ما منعناکم فلنا الجزیة و الا فلا، کتب سنة اثنتى عشرة فى صفر).
(این نامه اى است از (خالد بن ولید) به (صلوبا) (بزرگ مسیحیان) و جمعیتش، من با شما پیمان مى بندم بر جزیه و دفاع، و در برابر آن شما در حمایت ما قرار دارید و ما دام که ما از شما حمایت مى کنیم، حق گرفتن جزیه داریم، و الا حقى نخواهیم داشت، این عهدنامه در سال دوازده هجرى در ماه صفر نوشته شد).
جالب اینکه مى خوانیم هر گاه در حمایت از آن‌ها کوتاهى مى شد، جزیه رابه آن‌ها باز مى گرداندند، و یا اصلا از آن‌ها نمى گرفتند!

توجه به این نکته نیز لازم است، که جزیه اندازه مشخصى ندارد، و میزان آن بستگى به توانائى جزیه دهندگان دارد، ولى آنچه از تواریخ اسلامى به دست مى آید این است که غالبا مبلغ مختصرى در این زمینه قرار داده مى شد؛ و این مبلغ گاهى در حدود یک دینار در سال بیشتر نبود، و حتى گاهى در عهدنامه‌ها قید مى شد که جزیه دهندگان موظفند به مقدار توانائیشان جزیه بپردازند.
از مجموع آنچه گفته شد ایرادهاى گوناگون و سمپاشى هائى که در زمینه این حکم اسلامى مى شود، از میان خواهد رفت، و ثابت مى شود که این یک حکم عادلانه و منطقى است.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

سه شنبه 18 تیر 1398  8:53 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها