0

آسمان دفترم

 
ali_81
ali_81
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1388 
تعداد پست ها : 10633
محل سکونت : اصفهان

آسمان دفترم

آسمان دفترم

دفترم را باز کردم

آسمان گشت پیدا

پیش چشمانم تو گویی

زندگانی گشت پیدا

آسمان، دفترم شد

روشن از خورشید، چشمم

شد جهان، دفتر من

پاک و روشن، شاد و بی‌غم

مرغ رنگین خیالم

پر گشود و رفت بالا

رنگ آبی زد سراسر

آسمان دفترم را

آسمان دفترم

چشمه‌‌ای جوشید از من

شد روان در دفتر من

چشمه‌ای از شعر و قصّه

شاد و بی‌غم، پاک و روشن

شد نمایان، پیش چشمم

کوه و تپه، دشت و صحرا

روستا و شهر و شهرک

باغ و جنگل، رود و دریا

آسمان دفترم

دفترم را خوب گشتم

چیزهایی خوب دیدم

از گلستان خیالم

خوشه‌های خوب چیدم

خواب آمد توی چشمم

چون که دیگر خسته بودم

آسمان رفت از خیالم

دفترم را بسته بودم

 

جعفر ابراهیمی (شاهد)

شنبه 1 تیر 1398  10:10 AM
تشکرات از این پست
hosinsaeidi donya78 zahra_53
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

پاسخ به:آسمان دفترم

وقتی بهار آیدوقتی بهار آید

می‌بینمش هر روز
مشغول كار است او
اینجا درون باغ
فكر بهار است او

با چهره‌ای آرام
با حالتی چالاك
می‌كارد او دانه
اینجا درون خاك

هر وقت می‌بینم
كارش همین است او
فكر درخت و گل
فكر زمین است او

وقتی بهار آید
او شاد خواهد شد
این باغ خشکیده
آباد خواهد شد

شنبه 1 تیر 1398  11:33 AM
تشکرات از این پست
zahra_53 ali_81
donya78
donya78
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1397 
تعداد پست ها : 364
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:آسمان دفترم

بسیار زیبا شعر های کوکانه برای خود عالمی از کودکی را می سازد .

شنبه 1 تیر 1398  5:43 PM
تشکرات از این پست
zahra_53 ali_81
دسترسی سریع به انجمن ها