در ادامه مطلب به این سوال پاسخ خواهیم داد که دخترها و پسرهای دم بخت باید چه بکنند که در آینده نزدیک به این آمار نیفزایند؟ راه حل، سخت نیست اما دقت زیادی می خواهد
5 عامل طلاقزا!
همه دخترها و پسرهای دم بخت، فقط و فقط به خوشبختی در زندگی مشترک فکر می کنند و هیچ جوانی برای طلاق گرفتن، ازدواج نمیکند! شاید برای شما هم جالب باشد که از کمترین و بیشترین میزان آمار طلاق در کشورهای مختلف دنیا مطلع شوید که به تازگی منتشر شده است. طبق بررسیها، هرچند ایران جزو 10 کشوری است که کمترین میزان آمار طلاق را در دنیا دارد اما نباید از کنار همین نرخ طلاق 22 درصدی اعلام شده هم به سادگی گذشت. به بهانه همین آمار منتشر شده، در ادامه مطلب به این سوال پاسخ خواهیم داد که دخترها و پسرهای دم بخت باید چه بکنند که در آینده نزدیک به این آمار نیفزایند؟ راه حل، سخت نیست اما دقت زیادی می خواهد.
ازدواج کردن به محض عاشق شدن!
یکی از مهمترین عوامل افزایش آمار طلاق در این سالها، ازدواجهای نامناسب و ناهمگون بوده است. جالب این که در یک ازدواج نامناسب و ناهمگون حتی اگر مهارت آموزی هم انجام شود، باز هم نتیجه تغییر نمیکند چراکه خانه از پای بست ویران است. به طور قطع دخترها و پسرها برای این انتخاب مهم، به کمک و همراهی نیاز دارند تا بتوانند به درک درستی از ازدواج برسند و درگیر انتخابهای احساسی و عجولانه نشوند. حال این که چگونه به این دختر یا پسر کمک شود، میتواند سرنوشت ساز باشد. در بسیاری از موارد حتی خانوادهها هم آگاهی و مهارت لازم را برای این کار ندارند یا به جای آنها تصمیم می گیرند. تبیین معیارها و ملاکهای صحیح انتخاب همسر برای جوانان و فراهم کردن امکانات و مراکز تخصصی مجاز برای راهنمایی و مشاوره پیش از ازدواج یک ضرورت انکار ناپذیر است.
به شناخت کافی نرسیدن در خواستگاری
ازدواج بدون آگاهی کافی از خود و طرف مقابل، اولین دلیل برای بروز مشکلات در زندگی مشترک است چراکه وقتی دختر یا پسر از ویژگیهای فردی و شخصیتی خود شناخت لازم را نداشته باشد، نمیتواند چشم انداز روشنی از اهداف و برنامههایش ترسیم کند. همچنین وقتی یک فرد معیار و ملاکی برای ارزیابی و سنجش طرف مقابل نداشته باشد چگونه میتواند او را بیازماید؟ چگونه است که ما برای سنجش یک نمره درسی، آزمون طراحی میکنیم ولی برای چنین انتخاب مهمی بر اساس حدس و گمان، شنیدهها و ظواهر و احساس عمل میکنیم؟! بسیاری از دخترها و پسرها هیچ گونه اطلاعاتی راجع به جنس مخالف ندارند و نمیدانند که ویژگیهای شخصیتی، سلایق، انتظارات و دیدگاههای طرف مقابلشان با آنها فرق میکند بنابراین آنها را با دیدگاه خودشان ارزیابی می کنند و این جاست که نتیجه مطلوب حاصل نمیشود و این یعنی شروع اختلافات و ناسازگاریها.
بی توجهی به اهمیت یادگیری مهارتهای ارتباطی
سومین دلیل شکست خوردن یک ازدواج، نداشتن مهارتهای لازم از سوی زن و شوهر است. همان طور که اگر یک کارگر بدون ابزار کافی وارد محل کار شود، نمیتواند کار خود را پیش ببرد، یک زن و شوهر هم اگر بدون داشتن مهارت و تواناییهای کافی در زمینههای ارتباطی و حل مسئله وارد زندگی مشترک شوند نمیتوانند با یکدیگر ارتباط موثر برقرار کنند و در نتیجه مشکلات به جای حل شدن روز به روز پیچیدهتر و گستردهتر میشود. زوجها برای ادامه یک ارتباط رضایت بخش باید از مهارتهای زندگی مانند گفت وگو، گوش دادن و توانایی حل مسئله آگاهی داشته باشند زیرا وجود مشکل و اختلاف سلیقه در زندگی طبیعی است ولی نکته حائز اهمیت نحوه برخورد با این مشکلات است. گفت وگو یک عامل مهم در ازدواج موفق و زندگی مشترک است. زوجهایی که بیشتر اهل گفت وگو هستند، توانایی حل مسئله را نیز دارند.
آشنا نبودن با تفاوتهای جنسی زن و مرد
ما نمیتوانیم درک متقابل زن و شوهر از یکدیگر را که سبب آرامش آنها می شود، از غرایز جنسی تفکیک کنیم. این ها درهم تنیده هستند و روی هم تاثیر می گذارند. درک جنسی و عاطفی همسر، انسان را به آرامش میرساند و اگر در ارضای غرایز جنسی هر یک مشکلی وجود داشته باشد، روی روابط زناشویی آنان تأثیر فراوانی میگذارد. باید توجه کرد که اگر ارضای غرایز جنسی در زندگی زناشویی اصل نباشد، حداقل چسب زندگی است و باعث میشود زن و شوهر بیشتر در کنار هم احساس صمیمیت و آرامش کنند و از یکدیگر لذت ببرند. عدهای تصور میکنند که با خواندن چند مطلب یا دیدن چند کلیپ از این ماجرا اطلاعات کافی کسب کردهاند در صورتی که نحوه ارضای غرایز جنسی در زن و مرد کاملاً با هم متفاوت است.
نداشتن حس مسئولیت پذیری
یکی دیگر از دلایل شکست در ازدواج و رسیدن به جدایی در چند سال گذشته، نداشتن بلوغ فکری و عاطفی و کاهش چشمگیر حس مسئولیت پذیری بین جوانان است. به نظر میرسد هر چقدر شرایط ازدواج و انتخاب همسر، انتخاب شغل و اداره زندگی مشترک مشکلتر و سختتر شده است، به همان نسبت وابستگی افراد به خانوادههای خود بیشتر شده است زیرا احساس میکنند که به تنهایی از عهده این مسئولیت سنگین بر نمیآیند. به تدریج نداشتن استقلال باعث میشود که فرد بخشی از مسئولیت خود را به گردن خانواده و دیگران بیندازد و به محض قرار گرفتن در تنگنا به طلاق فکر کند.
گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ