اشاره
قطره, چگونه حکایت اقیانوس را بگوید؟شب, چگونه سحر را نقاشی کند؟دره, چگونه چکاد آسمان سای را بسراید؟و خار سیاه, چگونه داستان ؼنچه آتش رخ را بازگوید؟من, قطره دانشم و تو اقیانوس؛ من, شب خجلتم و تو سحر سرافرازی ؛ من, دره تهی ام و تو چکاد سرشاری ؛ من, خار سیاهم و تو ؼنچه شکوفای انسانیتی؛ چگونه تو را بسرایم , جز آن که با زبان اشک احساس خویش را بیان کنم که«کلیم کاشانی »گفته است:دیده عزیز است از سرشک جگرگونقیمت خاتم, به اعتبار نگین استنه ماه در لابه لای پانصد کتاببه دنبال عطر وجودت دویده ام . گاه از شوق شکفتم و گاه از دریػ شکستم ؛ و پس از آن همه, امروز برابر ضریحت نشسته ام؛ در پنج یا شش متری مزاری که آفتاب را در آؼوش کشیده است.با هراس از گزمگان چؽیه به سر, بی صدا اشک می ریزم و با هراس بر این کاؼذ سپید , نقش احساس خویش را می زنم. دریػ و درد, دلم را مچاله می کند وقتی همه ی وجودم چشم می شود و دزدانه از لابه لای ضریحت نگاه می کنم و انبوه خاک و ؼبار را می بینم که قبرت را فرا گرفته است؛ آیاروزی اجازه خواهند داد تا با مژگانمان آن را بزداییم و چشممان ؼبار عشق را سرمه کشد؟اینک , برابرم خفته ای ؛ آه؛ نه؛ که تو بیداری و ما خفته در بستر ؼفلت.چشمانت هنوز نگران جاهلیت قرن بیست و یکم است.عزیزا؛ ما را از شب جهل به سپیده دانایی مهمان کن.دستان آلوده ما را بگیر و راه و رسم «چگونه زیستن »و «چگونه مردن»را به ما بیاموز.آفتاب وجودت را بر ما بتابان , تا یخ های خودخواهی ما را ذوب کند.مرداد یکهزار و سیصد و هشتاد و دو خورشیدیمدینه-مسجد النبیحسین سیدی
3فصل اول خویشتنالؾ: سیمای ظاهریآراستگیآقایان-به مردی فرمود: موی سر و سیمای خویش رااصلاح کن؛ این کار بر زیبایی ات می افزاید .-می فرمود: وقتی محاسن را در مشت گیرند, هرچه از مشت بیشتر باید کوتاه شود. پیامبر اصلاح گونه ها را نیز مستحب اعلام کرد.-چیدن مو از بینی را مستحب اعلام کرد و فرمود : شارب و موی بینی خود را بچینید و خود را بر این کار ملزم کنید. این کار بر زیبایی شما می افزاید.-شانه زدن موی بلند را مستحب برشمرد. فرمود که شانه زدن برای هر نماز-مستحب و واجب –پاداش دارد.-از مردان خواست ناخن هایشان را کوتاه کنند.بانوان-به بانوان اجازه داده بود موی سرشان را رنگ مشکی بزنند.-به بانوان و حتی دوشیزگان فرمان داده بود دستان خویش را با حنا خضاب کنند, خانم ها برای آراستگی پیش شوهران و دوشیزگان برای اینکه دستانشان همانند مردان زمخت نباشد.-گرفتن موی بینی را مستحب برشمرد.-شانه زدن مو را برای هر نماز پاداش اعلام کرد.-از خانم ها می خواست ناخن هایشان را بلند کنند و آن را زینت و آرایش می دانست.همه-راوی می گوید: نزد پیامبر گرامی با لباس ژولیده نشسته بودم. حضرت از من پرسید: دارایی داری؟ عرض کردم آری ای فرستاده خدا, از هرنوعش دارم. فرمود :هنگامی که پروردگار به تو دارایی می دهد , باید تاثیرش در زندگی تو دیده شود.-موی بلند , پوشش خداوندی است ؛ پس آن را گرامی بدارید.بهداشت دهان و دندان
4-هیچ گاه جبرییل نزد من نیامد ,جز آنکه مرا به مسواک سفارش فرمود.-ای علی, با هر وضویی که برای نماز می گیری مسواک بزن.-محبوب ترین دهان نزد پروردگار , خوشبوترین دهان است؛ پس تا می توانید دهانتان را خوشبو کنید.-هر شب سه بار مسواک می زد: قبل از خواب, بعد از بیدار شدن و پیش از رفتن به مسجد برای نماز صبح.-دندان هایش را خلال می کرد و می فرمود: خلال کردن دهان را خوشبو می کند.-تا مسواک نمی زد نمیخفت.-در مسواک زدن دوازده فایده است: پاکیزگی دهان, خوشنودی آفریدگار, سپیدی دندان ها, نابودی کرم, کاستی بلؽم , اشتها آوری, افزون شدن نیکی ها, سنت پذیری, حضور فرشتگان و استحکام لثه ها... .-دندان هایتان را خلال کنید, برای فرشتگان چیزی منفورتر از آن نیست که دردندان های کسی باقیمانده ؼذا را ببینند.بهداشتبدن-می فرمود: هرگاه یکی از شما در شکم خویش صدایی یافت, به دستشویی برود. نگاه داشتن خود , باعث بیماری می شود. اگر یکی از شما نیاز به دستشویی داشت ,به دستشویی برود.-تیمم با خاک کوچه و بازار را , خوش نمی داشت.-فرمود که گرداندن آب در دهان و بینی پیش از وضو مستحب است. نیز می فرمود: این را بسیار انجام دهید.زیرا باعث آمرزش شما و گریز شیطان می شود.-هماره سرش را با سدر می شست.-از ؼذا خوردن با دست چپ نهی می کرد.-از اینکه افرادبرای مدت طولانی در معرض تابش پرتوهای آفتاب-آن هم پرتو سوزاننده خورشید عربستان-قرار گیرند. جلوگیری می کردو می فرمود:آفتاب چهار ویژگی (منفی ؼیر از ویژگی های مثبت) دارد: رنگ ها را دگرگون می کندبوی خوش را تبدیل به بوی بد می کندپارچه ها را می فرسایدقرار گرفتن طولانی در برابر آن بیماری می اورد.-می فرمود: معده , خانه ی بیماری است و خویشتن داری, سرور هر داروست.-به هر بدنی آنچه را که بدان عادت کرده است بدهید.-آب جوشانده , برای همه چیز سودمند است و هیچ ضرری ندارد.-می فرمود: آفریدگار از کسی که هم نشینش بینی خود را از بوی بد او می گیرد , نفرت دارد.-می فرمود: هرچقدر می توانید پاکیزه باشید؛ زیرا یزدان , اسلام را بر پاکیزگی بنیان نهاد و جز انسان های پاکیزه , کسی به بهشت نمی رود.
5بهداشت محیط -جارو زدن و پاکیزه کردنحیاط را مستحب اعلام کرد.-رها کردن ظرؾ های ناشسته را ناخوش می شمرد.-اجازه نمی داد افراد, کنار آب آشامیدنی, زیر درخت میوه دار, میان قبر ها, در جاده ها و حیاط خانه ها قضای حاجت کنند.-همواره دستور می داد تا هفت چیز آدمی را درخاک دفن کنند: مو , ناخن, خون, خون حیض, زهدان, دندان, علقه.-هنگامی که آب دهان بر زمین می افکند, روی آن را با خاک می پوشاند.-چون خمیازه می کشید دستش را در برابر دهانش می نهاد.-فرمان داده بود کسی در چاهی که آب آشامیدنی دارد, آب دهان نیفکند.-در جنگ ها هرگاه به جنازه ای بر می خورد, دستود می داد آن را دفن کنند و نمی پرسید مسلمان است یا کاف
پوشاک-از میان جامه های گوناگون , پوشیدن پیراهن را بیشتر دوست می داشت -هنگامی که هیاتی بر او وارد میشدند, هم خود زیباترین لباسش را می پوشید و هم مهتران اصحابش را به این کار دستور می داد.-همواره لباسش پاکیزه بود, می فرمود: از عوامل ارجمندی مومن نزد آفریدگار والا, پاکیزگی لباس اوست.آداب-چون لباسی نو می یافت,آن را روز جمعه می پوشید.-برای رد.-روز جمعه, دو لباس ویژه داشتنوع-بی آن که خود را پایبند به نوع خاصی از پوشاک کند همه نوع آن را می پوشید: شلوار , پیراهن, لباس گشاد و بلند روی تن پوش.-لباس جلو باز را در نبرد و ؼیر آن می پوشید.-بسیاری از اوقات , کسا بر تن می افکند و جز آن چیزی نمی پوشید.-جز هنگام بیماری لباس مویین و پشمین نمی پوشید.جنس-محبوب ترین تن پوش برایاو , لباس پنبه ای یا کتانی بود.
6رنگ-در پوشیدن لباس, افزون بر طهارت دینی,به رنگ و پاکیزگی آن نیز اهمیت می داد.سبز-از لباس سبز رنگ خوشش می امد. لباس جلو باز سبز می پوشید که رنگ سبز آن به پوست سپیدش می آمد.-برخی گفته اند که به رنگ سبز بیش ازهر رنگی علاقه داشت.سفید-بیشتر لباسهایش سپید بود.عمامه-عمروبن حریث می گوید: پیامبر را دیدم , با عمامه ای مشکی که گوشه اش را میان شانه هایش آویخته بود.-عمامه ای بنام ( سحاب) داشت که از امام علی (ع) هدیه گرفته بود. بسیار می شد که بی عمامه بود, اما پارچه ای بر سر و پیشانی می بست. گاه بی آن که کلاه بر سر گذارد, عمامه بر سر می گذاشت. عمامه اش سه یا پنج دور پارچه ای بود که بر سر می پیچید.بسیار می شد که در سفر یا جز آن , عمامه اش از خز مشکی بر سر می بست.خفتن-به طور معمول در آؼاز شب می خفت و در فرجام آن برمی خاست و گاه برای انجام دادن کار مردم, شب زود نمی خوابید.-چون می خفت, بیدارش نمی کردند تا خود بیدار میشد.-هنگام خفتن دست راست را زیر گونه ی راست می نهاد.-هرگاه از خواب برمی خواست, پروردگار را سجده می کرد.خوردنعایشه می گوید: شکم پیامبر (ص) هرگز سیر نشد. منظور عایشه «آکندن شکم از ؼذاست »به گونه ی مردمان عادی بر سر سفره های رنگین . تا به حلقوم خوردنی که معده را سنگین می کند , بدن را می فرساید, بی حالی و خواب آلودگی و تنبلی می آورد, حال نیایش را از آدمی می رباید و ... .
7میوه-محبوب ترین میوه ها برایش میوه های آبدار همانند خربزه و انگور بود.-می فرمود: میوه های نو بر بخورید و بهترین آنها انار است و ترنج.-انار را سرور میوه ها می دانست و آن حضرت وقتی انار می خورد کسی را با خود شریک نمی کرد.خوش بویی-اگر کسی از راهی که او گذشته بود می گذشت,از بوی خوش باقیمانده در فضا می فهمید که رسول گرامی از آنجا عبور کرده است. اگر بر سر کودکی دست می کشید , بوی خوش دستش بر موی کودک می ماند . عطری را که بر او هدیه می دادند رد نمی کرد.-خوشبویی با مشک , ؼالیه , عنبر و بخور با عود قماری و گیاه کست را مستحب برشمرد.-می فرمود: گلاب زدن بر آبرو و محبوبیت آدمی می افزاید.-از ابتدای تولد بوی بد از وی بر مشام نرسید.-می فرمود: بهترین بندگان خدا آن هایی هستند که ... خوشبویند.در خانه-در خانه اش خجول تر از دوشیزگان بود , از اهل خانه نه ؼذایی می طلبید و نه علاقه اش به خوردنی ها را ابراز می کرد . اگر ؼذایش می دادند می خورد . آنچه می دادند را می پذیرفت؛ و آنچه نوشیدنی می دادند را می نوشید ؛ چه بسا خود برای خوردن و نوشیدن برمی خاست.-در خدمت کارهای خانه بود و در تکه تکه کردن گوشت با اهل خانه همکاری می کرد.-چون به منزل می آمد وقت خود را به سه قسمت تقسیم می کرد : بخشی برای خدا, بخشی برای خانواده و بخشی برای خود. آن ساعت را که به خود اختصاص داده بود بین خود و مردم تقسیم می کرد . ابتدا خواص را به حضور می پذیرفت و بعد هم با عموم ملاقات داشت. در نتیجه , آن ساعت هم که خاص خود آن بزرگوار بود در اختیاریاران و اصحابش قرار می گرفت.راه رفتن-با یارانش که راه می رفت، اصحاب پیشاپیش او راه می رفتند و او در پی آنها . میفرمود : پشت سرم را برای فرشتگان بگذارید.-چون راه می رفت به این طرؾ و آن طرؾ نگاه نمی کرد.-راه رفتنش چنان بود که هر کسی اورا میدید، میفهمید کهآن حضرت خسته و ناتوان نیست.سفر
8-هنگامی که سفرمی رفت پنج چیز به همراه داشت: آینه، سرمه دان، مدری، مسواک، شانه-در سفر کار می کرد و آن را ارزش میدانست.سکونت گاه-خانه ی کوچک و همسایه بد را نامبارک میدانست .-مردی از انصار نزد او لب به شکایت گشود که خانه هااو را محاصره کرده اند و منزلش کوچک است. حضرت فرمود تا می توانی صدایت را بلند کن و از خداوند بخواه تا در های رحمتش را بر تو بگشاید.لبخند زدن و خندیدن-عبدالله بن حارث زبیدی می گوید: کسی را ندیدم که بیش از رسول خدا لبخند بزند .-هرگاه سخن می گفت تبسم بر لب داشت.نگارش-بر نوشته ها مهر میزد و میفرمود: مهری که بر نوشته باشد بهتر از تهمت است.-از قلم تجلیل می کرد و می فرمود :قلم نعمت بزرگ از سوی پروردگار است و اگر قلم نبود حکومت و آیین برقرار نمی شد وم زندگی شایسته ای سامان نمی گرفت.نگاه-چون می خواست به پشت سر بنگرد با تمام بدن برمی گشت.-نگاهش فروخفته و نظرش به زمین بیش از آسمان بود و هیچگاه به تندی به کسی نگاه نمی کرد.نوشیدن-نوشیدن آب شیرین را دوست داشت .-آب را با مکیدن می نوشید و یکباره نمی بلعید.-در آبی که می خواست بنوشد نفس نمی کشید بلکه صورتش را از آن برمیگرداند نفس می کشید.
9ب: سیمای حقیقیادب ورزی-وقتی به در خانه کسی می رفت ، چون خانه ها گاهی در یا پرده ای نداشتند در آستانه نمی ایستاد، طرؾ راست یا چپ آن می ایستاد و می فرمود :سلام بر شما. سلام بر شما-به کسی دشنام مده . اگر دیگری به تو به دروغ دشناممی داد ، تو او را به چیزی که می دانی بد دهن نکن، که در این صورت پاداش از آن توست و گناه از آن او.امانت داری-پیش از طلوع خورشید اسلام و پس از آن میان دشمنانش به امین شهرت داشت . خود می فرمود: سه چیز است که پروردگار اجازه شکستن آن را به کسی نداده است: ...باز پس دادن امانت به صاحبش که نیکوکار باشد یا گناهکار.دشمنانش در مکه ، حتی پس از اعلام پیامبری همچنان نفیس ترین اشیا خود را نزدش امانت می گذاشتند و تردیدی به خود راه نمی دادند که مبادا او اموالش را مصادره و به نفع آیین خود خرج کند. از همین روی پس از هجرت ، از امام علی (ع) خواست چند روز در مکه بماند و امانات را به صاحبانش پس بدهد.-خود فذموده بود امانت را به کسی که تو را امین قرار داد باز پس بده و به کسی که به تو خیانت کرد ، خیانت مکن .بردباری(حلم)-می فرمود: آدمی با بردباری به مقام انسان روزه داری می رسد کهشب ها را به عبادت می گذراند.بزرگواری-امام علی (ع) در نهج البلاؼه می فرماید: پس به پیامبر پاکیزه اقتدا کن که مایه ی فخر و بزرگی است، برای کسی که خواهان بزرگواریست.-هرگز به خاطر خودش از کسی انتقام نگرفت-بزرگوارترین فرد قبیله خود بودپارسایی-پیامبراز جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش می راند -دوست می داشت که زینت های دنیا از چشم او دور نگه داشته شوند تا از آن لباس فاخری تهیه نسازد یا اقامت در دنیا را آرزو نکند.پوزش پذیری
10-می فرمود : کسی که پوزش عذر خواه را نمی پذیرد چه پوزشگر راستگو باشد و چه دروؼگو ؛به شفاعت من نمی رسد.-کسی بیش از آفریدگار عذر نمی پذیرد حق گرایی-در شادمانی و خشم جز حق نمی گفت-در دسته ی شمشیرش نوشته بود:...حق را بگو، گرچه در ظاهر به زیان تو باشدحیا ورزی-خود در تشویق مردم به حیا می فرمود : ایمان عریان است و تن پوش آن شرم. -میفرمود : کسی که از مردم شرم نکند از خداوند والا شرم نخواهد کرد و چنان شرم داشت که به چهره کسی خیره نمی گشت.-شرم آن حضرت چندان بود که اگر ناگزیر به انتقاد از کسی بود به صراحت نمی گفت و مقصود خویش را با کنایه بیان میکرد.خاموشی-می فرمود : خداوند بنده ای را بیامرزد که سخن نیکو گوید و بهره ای ببرد ، یا خاموش ماند و سالم ماند.-خاموشی زینت دانا و پرده ی نادان است.خرد ورزی-آن حضرت در رفتار و سخنان خود به اندیشه ارج می نهاد و می فرمود: مایه ی آدمی خرد اوست و کسی که بی خرد است دین ندارد.خشم-جز برای آفریدگار خشمگین نمیشد و چیزی نیروی ایستادگی در برابر خشم وی نداشت.-می فرمود: از محبوب ترین راه های نزدیکی به خداوند والا، دو جرعه است: جرعه خشمی که با بردباری آنرا فرو میخوری و دیگری جرعه ی ناگواری که با شکیبایی آن را باز میگردانی.خوشبختی-مسلمانی خوشبخت است که: فرزندش در چهره و انجام دستورات دینی همانند خودش باشدهمسری زیبا و دیندار داشته باشدرهواری نرم داشته باشدو خانه ای بزرگ
11خوش خلقی-در ترازوی عمل کسی در روز قیامت چیزی بهتر از خوش خولقی گذاشته نمی شود..دانشوریاهمیت دانش-کسی که بی دانش دست به کار می زند ،تباه کردنش بیش از چاره کردنش باشد.-کار اندک با دانش سودمند است ؛ و کار بسیار بی دانشبی بهرهآداب-امام صادق(ع) از حضرت نقل می کنند که فرمود:هرگاه نزد آموزگاری و یا در مجلس دانشی نشستید ، پشت سر یکدیگر به نظم بنشینید و پراکنده ننشینید؛ آنگونه که عرب های جاهلی مینشستند.-دانش را با نگارش به بند بکشید.-خوب پرسیدن ، نیمی از دانش استشیوه های آموزشی-برای بیان مقصود خویش، تنها به گفتار بسنده نمی کرد، بلکه از دیگر شیوه ها و ابزار های آموزشی بهره می گرفت که به نمونه هایی از آن ها اشاره می شود:الؾ) یکی از آن راه ها،کمک گرفتن از اعضای بدن همراه با گفتن بود. به قول امروزی ها حضرت به شیوه ی ( سمعی و بصری) به بیان نکته مورد نظر خویش می پرداخت.ب) گاهی برای تاکید ، شی ممنوع را به دست می گرفت و به مردم نشان می داد و می فرمود : این حرام است. تا بعد ها کسی ادعا نکند که اشتباه فهمیده است.ج) گاه برای آنکه مخاطب را به نتیجه ی مورد نظر خود برساند ،پرسش هایی می کرد که از اندیشه و قلب پاسخ دهنده جواب می گرفت، بی آنکه در وضعیت بحرانی مخاطب ، از آیاتی که بیان کننده حرام بودن آن کار است ، بهره ای گیرد.د) بهره گیری از مقایسه یکی دیگر از شیوه های آموزشی ایشان بود. مثلا:هنگامی که گروهی از ایشان پرسیدند :چرا باید به مردی که با همسرش آمیزش میکند پاداش دهند؟پاسخ فرمود: آیا اگر این مرد شهوت خویش را در راه ناروا اعمال می کرد. بر او کیفر نمی نوشتند؟ پس استفاده از این نیرو در راه حلال نیز باید پاداش داشته باشد.ه) یاری گرفتن از تشبیه و همانند سازی ، آسان ترین روش برای فهماندن مطلب به مخاطب در هر سطحی است. حضرت می فرمود: دین باوری که قرآن می خواند ، همانند ترنج است ؛ بویی خوش و طعمی خوش دارد.مومنی که قرآن نمی خواند ، مانند خرمایی است با طعمی خوش ، اما بی بو.
12تشویق به فراگیری زبان خارجیزید بن ثابت می گوید : پیامبر (ص) به من فرمان داد تا زبان یهودیان را بیاموزم.پس از فراگیری این زبان، هم نامه های او را به یهودیان می نوشتم و هم نامه های یهودیان به او را برایش می خواندم.دلیری-در مدت ده سال اقامت در مدینه حدود بیست و هفت نبرد را خود فرماندهی کرد.-شبی در مدینه صدایی هراسناک شنیده شد مردم به سوی جایی که صدا از آنجا برخواسته بود شتافتند اما در میان راه به رسول گرامی برخوردند که به خانه برمی گشت و پیش از آنها به آنجا رفته بود.-در نبرد خندق شجاعت ایان بهحدی بود که پاسداری از رخنه ای که احتمال می رفت مشرکان از آن نفوذ کنند به عهده گرفت.-می فرمود: برترین جهاد سخن حق گفتن در برابر پادشاه ستمگر است.دور اندیشی-دور اندیشی همزاد خرد است، و او که عقل کل بود دور اندیش ترین انسانها بود . پیش از انجام هرکاری پیامدهای آن را می سنجید و می فرمود کسی که به فرجام ها بنگرد از ناگواری ها در امان ماند.راستگویی-راستگویی مایه آرامش است و دروغ مایه تشویش-هر که راستگوتر باشد حرؾ مردم را زودتر باور میکند و هر که دروؼگوتر است بیشتر مردم را دروؼگو می شمارد.رهبری-در مقام قافله سالار بشریت همواره مراقب حرکت قافله به سمت قله ی نیکی ها و ارزش ها بود و لحظه ای از کاروان ؼافل نمی شد، مبادا که جامعه در سراشیبی ضد ارزشها راه سقوط بپیماید. امام علی (ع) می فرماید: از ؼفلت و کج روی مردم لحظه ای ؼافل نمی شد.نیکی را نیکو می شمرد و تقویت می کرد و زشتی را زشت میشمرد و تضعیؾ می فرمود.شادمانی-چون از چیزی خوشش می آمد سیمایش بسان قرص ماه روشن می شد.-وقتی خبری شادی آوری به او می رسید سجده شکر می کرد.-چون شاد میشد پلک هایش را بر هم مینمود.شکیبایی
13-برای خدا و در راه او چنان آزار دیده ام که هیچکس چنین آزاری ندیده است
17روزه داری-سه روز در ماه روزه می گرفت: اولین و آخرین پنج شنبه هر ماه و چهارشنبه نیمه ی هر ماه-تمامی ماه شعبان را روزه میگرفت.-چون رمضان فرا می رسید ، رنگ چهره اش دگرگون می گشت و نماز و نیایش بیشتر می شد.قرآن خوانی-جز جنایت، هیچ چیزی او را از خواندن مداوم قرآن باز نمی داشت.-شب ها تا سوره های حدید، حشر، صؾ،جمعه و تؽابن را نمی خواند ، نمی خفت.-جابر گفته است: شب تا سوره های تبارک و الم تنزیل را نمی خواند، نمی خفت.-سوره اعلی را دوست می داشت.-هنگام خواندن قرآن، صدایش را می کشید.-با آوایی زیبا قرآن می خواند.معاد اندیشیالؾ) بهشت-بهشت از بند کفشتان به شما نزدیک تر است.-هر چیزی راهی دارد و راه ورود به بهشت ، دانش جویی و دانش گستری است.-هرچیزی را کلیدی است و کلید بهشت، دوستی بینوایان است.ب) دوزخ-دوزخ از بند کفشتان به شما نزدیک تر است.-هر اندوهی پایان می پذیرد ، جز ؼم دوزخیان.-اگر به جهنمیان بگویند که به تعداد ریگ های دنیا در دوزخ خواهید ماند ، خوشحال می شوند؛ ... ولی آنان را جاودانه ساخته اند.-آنچه مردم را بیش از هر چیز دیگر جهنمی می کند، دو چیز میان تهی است: دهان آدمی و شرمگاه زنان.نمازگزاری-در مسافرت ، نمازهای مستحبی را سوار بر مرکب می خواند و چون وقت نماز واجب می رسید پیاده می شد و رو به قبله نماز می گزارد.-راوی می گوید: به حضور پیامبر رفتم و آن حضرت در حال نماز بود، و آوای گریستن او، همچون آوای جوشیدن دیگ بود.-دو برابر نمازهای واجب، نماز مستحبی می خواند.-رکوع ها و سجده ها را طولانی می کرد.
18-در نماز بسم الله را بلند تلاوت می فرمود.-نماز را نور چشم خود می دانست.-به کسانی را که از او می خواستند راهی را نشان دهد تا طعم شهد عبادت را بچشند ، می فرمود: هر مسلمانی که چشمش برای اولین بار به زنی افتد، سپس پلک هایش را بر هم نهد، یزدان والا او را با عبادتی انس دهد که لذت آن را در قلبش حس کند.نیایش-هنگام نیایش همان گونه دستان خویش را بالا می برد و می گشود که مسکینان می کنند.-پس از دعا دستانش را به چهره اش می کشید.-وقتی صدای موذن را می شنید ، اذان را با او تکرار می کرد.-می فرمود: یاد خدا هم نشین من است.-هماره از پروردگار می خواست تا وی را به ارزش های اخلاقی بیاراید و اخلاقش نیکو شود.-پروردگارا! از تنبلی، پیری، گناه، بدهکاری،فتنه ی ثروت و آفت بینوایی به تو پناه می برم.فصل سومدیگرانآیین نبردالؾ) آداب-از ریختن سم در سرزمین مشرکان جلوگیری می کرد.-امام صادق(ع) می فرمود: پیامبر هرگز به دشمنی شبیخون نزد.-در اسلام مستحب است تا ستمگران جنگ را آؼاز نکرده اند، سپاه اسلام آن را شروع نکند.-هرگاه می خواست سپاهی اعزام کند، آنان را صبح زود می فرستاد.-انس می گوید: در نبرد خیبر، شب هنگام به مقصد رسید. شیوه اش ؛آن بود که شبیخون نمی زد. صبح یهودیان با بیل و سبد های میوه شان از قلعه بیرون آمدند. چون چشمشان به پیامبر افتاد، گفتند: قسم به خداوند این محمد است.-پیک ها را نمی کشت. گرچه از نظر فکری منحرؾ بودند . سلمه، پسر نعیم ، از پدرش نقل می کند : وقتی پیک ها نامه ی مسیلمه ی کذاب (آن پیؽمبر دروؼین) را بر ایشان خواندند ، حضرت از آنان پرسید: نظر شما درباره ی پیامبری مسیلمه چیست؟گفتند: ما نیز سخن او را می گوییم. پیامبر فرمود: اگر نه این بود که پیک ها را نباید کشت، گردن شما را به خاطر مرتد شدن می زنم.-دوست داشت جنگ در نیم روز آؼاز شود.
19-امام علی(ع) می فرماید:رسول خدا می خواست مرا برای نبرد به سوی یمن بفرستد . فرمود: ای علی! تا کسی را به اسلام فرا نخوانده ای ، با او جنگ نکن. سوگند به آفریدگار ، اگر پروردگار والا به دست تو کسی را هدایت کند ، برایت از آنچه خورشید بر آن می تابد ، بهتر است.-ام هانی می گوید: در نبردی دو نفر از بستگان شوهرم را امان دادم. پیامبر فرمود:ما نیز به کسانی که تو امان داده ای ، امان داده ایم.ب) حفظ آمادگی نظامی-خداوند با تیر ، سه نفر را به بهشت می برد: کسی که تیر را می سازد و هدؾ نیکی دارد. تیر انداز . و فردی که پیکان را به تیر انداز دهد.-تیر اندازی ، بهترین تفریح شماست.-به فرزندان خود شنا و تیراندازی بیاموزید.-کسی که تیر اندازی را فرا می گیرد و سپس آن را ترک می کند ، کفران نعمت کرده است.ج)صلح طلبی-امام علی(ع)می فرماید: رسول خدا به من پیمانی داد که در آن آمده است: اگر دشمن تو را به آشتی دعوت کرد ، او را رد نکن، زیرا آرامش سپاهیان ، آسودگی پس از رنج های دوران جنگ و آرامش سرزمین ها در صلح است.خدمات اجتماعی-می فرمود: خداوند بندگانی دارد که آنان را برای رفع نیاز مردمان آفریده است. مردمان به آنها پناه می آورند و آنان در روز رستاخیز از عذاب خداوندی در امان اند.-کسی که بشنود مردی فریاد می زند: (ای مسلمانان! )و پاسخش را ندهد ، مسلمان نیست.-کسی که سنگی را از سر راه بردارد، برایش پاداش در نظر گرفتهمی شود.-شخصی که برای رفع نیاز دنیوی آسیب دیده ای با وی همراه شود، پروردگار ضمانت می دهد که او را از دورویی و آتش دوزخ برهاند و نیز هفتاد نیاز این جهان او را تامین می کند و همچنان ؼوطه ور در لطؾ خداوند والاست تا برگردد.رفتار-به هر کسی می رسید ، بزرگ و کودک پیش از او سلام می کرد.-می فرمود:سلام، نامی از نام های خداوند است، پس آن را میان خودتان بپراکنید؛ هرگاه مسلمانان به عده ای سلام کند ، اگر آنان پاسخش را ندهند، کسی که بهتر و پاکیزه تر از آن هاست، جوابش را می گوید.-پاسخنیکی را با نیکی، و پاسخ بدی را نیز با نیکی می داد.-با مهربانی و حوصله بسیار، اشتباه دیگران را اصلاح میکرد: معاویه ، پسر حکم سلمی می گوید:هنگامی که با رسول خدا مشؽول نماز بودم، مردی عطسه کرد. گفتم : خدایت بیامرزد! دیگر نمازگزاران با نگاهشان برایم خط و نشان کشیدند. گفتم : گویا مادرم مرده است! چکار دارید مرا این طور نگاه می کنید ؟ مامومین ،دستانشان را بر ران هایشان زدند.چون دیدم با این کارشان مرا به سکوت دعوت می کنند. ساکت شدم. هنگامی که نماز تمام شد پیامبر مرا خواست . پدر و مادرم فدایش باد! چنین آموزگاری که به خوبی آموزش دهد نه پیش از آن دیدم ونه پس از آن. سوگند به
20خداوند،نه بر سرم فریاد کشید و نه کتکم زد و نه دشنام داد. فرمود: در نماز نباید حرؾ زد؛ نماز ، نیایش کردن ، تکبیر گفتن و قرآن خواندن است.!-با ثروتمند و بینوا به هیچ تبعیضی دست می داد.-با خود خلوت کردن را دوست می داشت.-کسی که او را می دید می گفت: نه پیش از آن و نه بعد از آن، کسی همانند او را ندیدم.سخن گفتن-چنان شمرده سخن می گفت که شنونده می توانست واژگانش را بشمارد.-از فشرده گوترین انسان ها بود، اما در عین ایجاز، تمامی آنچه را که می خواست بگوید بیان می کرد. نه زیاده گویی داشت و نه ناقصگویی. جمله هایش پی در پی بود و میان آنها لحظه ای خاموش می ماند تا شنونده سخنانش را دریابد و به خاطر بسپارد.-شیرین سخن ترین و شیوا گوترین مردمان بودو می فرمود: من فصیح ترین عربم، و بهشتیان به زبان محمد (ص) سخن می گویند. می فرمود:من زبان آورترین فرد عربم.-جز به ضرورت سخن نمی گفت و می فرمود: از نشانه های دانایی آدمی این است که در مسائل بیهوده اندک سخن گوید.-اگر می خواست هنگام صحبت قسمی بخورد، می فرمود: سوگند به کسی که جان ابوالقاسم در دست اوست.-اگر می خواست فرماندهی را به جایی بفرستد، به او می گفت: سخنانت را کوتاه کن ؛ برخی از سخنان در تاثیر گذاری بسان جادویند.-به پرگویان هشدار می داد: هر که گفتارش بسیار باشد، اشتباهاتش بسیار شود، و کسی که اشتباهاتش زیاد باشد ، گناهانش بسیار شود، و هر که گناهانش بسیار باشد، دوزخ برای او شایسته تر است.-هنگام حرؾ زدن ، حرکات دسترا به کمک می گرفت.-هیچ گاه با نهایت مرتبه ی عقل و فهم خویش با کسی سخن نگفت و می فرمود: ما پیامبران،ماموریم که با مردم به اندازه ی درک و فهم آنان با آنها سخن گوییم.-من ضامن خانه ای در بالای بهشت، خانه ای در میانه ی بهشت و خانه ای در ورودی بهشت برای کسی هستم که ستیزه جویی گفتاری را رها کند، گرچه برحق باشد.-بنده به اوج ایمان نمی رسد، جز آنکه زبان خویش را نگه دارد.-پایان خطا به اش استؽفار بود.شوخی-حسین ، پسر زید، می گوید از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا پیامبر شوخی هم می کرد؟فرمود: از مهربانی او به پیروانش آن بود که با انان شوخی می کرد تا بزرگی اش چنان برای آنها جلوه نکند که بدو ننگرند.-امام صادق (ع) نیز هدؾ شوخی حضرت را شاد کردن مخاطب بیان می کند ، نه ریشخند و تحقیر کردن دیگران برای زبان آوری و گرم کردن مجلس.قانون مداری-کسی که وساطت او مانع از اجرای حدی شود ، در معرض خشم یزدان است تا از این کار خویش دست کشد.گشاده دستی
21-گشاده دست ترین مردمان بود، به ویژه در ماه مبارک که به تعبیر امام علی(ع) چون نسیمی جاری بود که چیزی در کؾ او نمی ماند.-هر چیزی برای جلب افراد به اسلام از او خواسته می شد ، می داد.-هفتاد درهم برایشآوردند. آن را بر حصیر نهاد. سپس به تقسیمش پرداخت و همه را میان نیازمندان تقسیم کرد.-مردی نزدش آمد و چیزی خواست، فرمود: چیزی ندارم ، اما به حساب من هرچیزی نیاز داری بخرع پول دستمان آمد به جای تو می پردازم. عمر گفت: ای رسول خدا، خداوند مجبورت نکرده چیزی را که نداریم برعهده گیری. پیامبر از سخن عمر خوشش نیامد. مرد نیازمند هم گفت: بپرداز و نترس... . پیامبر خندید. شادمانی از چهره اش معلوم بود.-می فرمود : اگر به اندازه کوه احد طلا می داشتم.آنچه مرا شاد می کرد این بود که سه شبانه روز بر من نگذرد جز آنکه چیزی از آنکوه طلا نزدم نماند مگر اندکی که آن را برای پیشرفت دین نگه دارم.-می فرمود:گشاده دست ، به خداوند، مردم و بهشت نزدیک است، و تنگ چشم، از پروردگار و مردم و بهشت دور و به دوزخ نزدیک است.گشاده رویی-گشاده رویی را از عوامل تثبیت و تحکیم دوستی میان انسان ها می دانست و می فرمود: همانا آفریدگار از کسی که با دوستانش با چهره ای اخم آلود روبه رو شود نفرت دارد.-مردی نزدش آمد و از او پندی خواست. در یکی از اندرزهایش به او فرمود: با دوستت با سیمایی گشاده رو به رو شو.-می فرمود: گشاده رویی ، کینه را می برد.مجلس-هرگاه با مردم می نشست، در موضوع صحبت شان مشارکت می کرد. اگر درباره جهان واپسین یا این جهان سخن می گفتند، با آنان همسخن می شد. اگر درباره ؼذا یا نوشیدنی حرؾ می زدند با فروتنی و صمیمیت در صحبت شان شرکت می کرد.-می فرمود: سخنانی که در مجالس رد و بدل می شود امانت است ، مگرسه مجلس:1-مجلسی که در آن تصمیم به ریختن ناحق خون کسی گرفته شود2-محفلی که در آن تصمیم به تجاوز گرفته شود.3-نشستی که در آن تصمیم به حلال شمردن و تصرؾ عدوانی مال دیگری گرفته شود.-هم نشینانش در حضور او بگو مگو نمی کردند.-تنها در مسجد نشسته بود. مردی وارد مسجد شد. حضرت بخاطر او خود را جابه جا کرد و فرمود: حق مسلمان بر مسلمان آن است که چون خواست بنشیند، دوستش برایش جا باز کند.-در مجلسش صداها بلند نمی شد و از کسی بدگویی نمی شد .-اصحاب در حضورش حرؾ همدیگر را قطع نمی کردند. خوش مجلس بود.مشورت پذیری-با این که خود پیامبر بود و کامل ترین خردمند، مشورت پذیری اش درسی بود برای همه ی خردمندان.-ابو هریره می گوید:کسی را ندیدم که بیشتر از پیامبر با دوستانش مشورت کند.-می فرمود: هیچ پشتیبانی نیکوتر از مشورت نیست.-نه کسی از مشورت بدبخت شده و نه خودرای خوشبخت.هدیه
22-هرگاه در جمع بهاو هدیه می دادند، به اطرافیانش می فرمود:شما در این هدیه سهم دارید.-هدیه را می پذیرفت گرچه جرعه ای شیر بود، و آن را جبران می کرد.-از یارانش می خواست هدیه را رد نکنند، و ان را کوچک نشمارند ، گرچه پاچه ی بزی باشد.همزیستیالف)اسیرانسهیل بن عمرو، از بزرگترین سخنرانان قریش و دشمن اسلام و پیامبر بود؛فردی زبان آور و دشنام گو. او در جنگ بدر اسیر شد. عمر، پسر خطاب .به حضرت گفت: اجازه بده چهار دندان پیشین او –دو دندان پایین و دو دندان بالا –را بکنم تا هرگز نتواند سخنرانی کند! حضرت فرمود : او را شکنجه نمی کنم؛ زیرا خداوند نیز مرا چنین شکنجه خواهد کرد ، گرچه پیامبر باشم.ب) اقلیت های مذهبی-امام علی(ع) پیامبر را چنین توصیؾ میکند: هرگز ستمی بر مسلمان و کافری روا نداشت ؛ بلکه خود مورد ستم واقع شد، اما ستمگران را بخشید.-رابطه اش با اقلیت های دینی چنان نیکو بود که چشم از جهان فرو بست،در حالی که زرهش-به خاطر قرض گرفتن بیست صاع ؼذا برای خانواده اش-در گروه یک یهودی بود.-همسایه یهودی داشت که بیمار شد. پیامبر خود به عیادتش رفت.پ) بانواناحترام به آنان-به بانوان سلام می کرد و آنها پاسخش را می دادند.-هیچ زنی را نفرین نکرد.-کسی جز بزرگوار ، زنان را گرامی نمی دارد و کسی جز فرومایه به آنان توهین نمی کند.حضور در صحنه های اجتماعی-ربیع، دختر معوذ انصاری می گوید: در کنار پیامبر می جنگیدیم. مردمان را سیراب می کردیم و زخمی ها را مداوا. کشتگان را به شهر بر می گرداندیم.-ام عطیه می گوید: هفت جنگ در کنار پیامبر بودم. پشت سر مسلمانان حرکت می کردم. برایشان ؼذا می پختم. مجروحان را مداوا و از بیماران مراقبت می کردم.-انس می گوید: بانوان آب می آورند و مجروحان را مداوا می کردند.-بیعت بانوان با رسول خدا در روز عید فطر و همچنین بیعتشان در روز فتح مکه، نشان حضور آنان در عرصه های گوناگون است.رشد علمیروزی بانویی نزدش آمد و گفت:ای فرستاده خدا ! مردان از سخنانت بهره مند می شوند . برای ما روزی معین کن که نزدت بیاییم تا آنچه را که از خدایت آموخته ای به ما بیاموزی. حضرت فرمود: در فلان روز و فلان جا گرد هم می آیید. پس در روز موعود گرد آمدند و رسول خدا از مطالب وحیانی به آنان اموخت.
23ت) بردگان-ؼذا و پوشاکش برتر از ؼذا و پوشاک بردگانش نبود.می فرمود : هرگاه یکی از شما زنی برده میخرد ، باید نخستین چیزی که آن می خوراند عسل باشد.-چهار ویژگی است که اگر در کسی باشد، آفریدگار برایش خانه ای در بهشت می سازد: .... مهربانی به برده.ث) بیماران-بیماران را به خوردن و آشامیدن مجبور نمی کرد و دستور می داد چنین نکنند.-از بیمار در دورترین بخش شهر عیادت می کرد، گرچه بیماری اش چشم درد بود.-از همه ی عبادت ها بهتر و پر پاداش تر آن است که وقتی به عیادت می روی زود تر از نزد بیمار برخیزی.-افریدگار در روز رستاخیز می گوید: ای آدمیزاد! بیمار شدم. مرا عیادت نکردی. آدمی گوید: خدایاچگونه تو را که پروردگار جهانیانی عیادت کنم؟ یزدان پاسخ می دهد :مگر نمی دانستی که فلان بنده ام بیمار بود و اورا عیادت نکردی؟ مگر نمی دانستی که اگر او را عیادت می کردی ،مرا نزد او می یافتی؟...-از آن که تو را عیادت نمی کند،عیادت کن.چ) بیوگان-در نزد من، براوردن نیاز بیوه و یتیم از سی هزار رکعت نماز مستحبی محبوب تر است.-سه چیز را نباید به تاخیر افکند.... و شوهر دادن بیوه، هنگامی که همسری همتا یافت.ج) جوانان-می فرمود: مرا جوانان یاری کردند.-برتری جوان نیایش گری که جوانی اش را عبادت کرده، بر پیری که پس از بالا رفتن سنش عابد شده، بسان برتری پیامبران است بر مردم عادی.-در نزد پیامبر چیزی محبوب تر از جوان توبه گر نیست.-در نزد پیامبر جوان گشاده دست مهربان ، از عابد پیر تنگ چشم بد اخلاق محبوب تر است.ح) خانواده-دو رکعت نماز کسی که همسر دارد ، بهتر از هشتاد و دو رکعت نماز انسان بیهمسر است.-پیامبر هماره به تشکیل خانواده تشویق می کرد و مردمان را از بی همسری بیم می داد و می فرمود: بیشتر دوزخیان بی همسرانند.خ) اهمیت همسر شایسته-آدمی ، پس از ایمان به خداوند، به چیزی برتر از همسری همدل دست نمی یابد.-در سخنی دیگر ، از بانوی شایسته ، نه به عنوان گنج ع بلکه بهترین گنجینه نام برده است: ایا شما را از بهترین گنجینه آگاه کنم؟ زنی شایسته...د) رشد دادن یکدیگر
24خداوند بیامرزد مردی را که نیمه شب برمی خیزد و نماز شب می خواند و همسرش را بیدار می کند و اگر زنش برنمی خیزد مهربانانه به صورتش آب می پاشد؛ پروردگار بیامرزد زنی را که شب برمی خیزد و نماز شب می خواند و شوهرش را بیدار می کند.ذ) آقایاناحترام و مهر ورزی-به مردان سفارش کرده: کسی که همسری گرفته است،باید او را گرامی بدارد.-جبرئیل آنقدر سفارش زنان را کرد که گمان کردم طلاق دادن آنان حرام است.-پیامبر محبت به زنان و چشم پوشی از اشتباهات آن ها را مستحب برشمرد.-بهترین شما، کسانی هستند که برای زنان خود بهترین شوهر باشند . و من از همه ی شما برای خانواده ام بهترم.-هر مردی که با زبانش زنش را بیازارد، پروردگار نه انفاقش در راه خدا را می پزیرد و نه نماز مستحبی اش را ، تا زنش را خرسند کند، و اگر آن مرد روز ها روزه گیرد و شب ها به نماز برخیزد ؛ باز هم نخستین کسی خواهد بود که به دوزخ می رود.کتک نزدن همسر-از مردی در شگفتم که همسرش را می زند، در حالی که او بخاطر این ناشایست به کتک خوردن سزاوارتر است.-هر مردی که به همسرش سیلی زند، آفریدگار بلند پایه در روز رستاخیز به کلید دار دوزخ فرمان می دهد که هفتاد سیلی داغ از آتش جهنم به او بزند.-همسرانتان را با چوب کتک نزنید که قصاص دارد.رعایت عفاؾ-بدانید که هیچ مردی با زن نامحرم خلوت نمی کند، جز آنکه سومین نفر آن جمع شیطان است.-به مردان توصیه می کرد:پاکدامن باشید تا زنان شما پاکدامن باشند.-مردی با زن نامحرم شوخی کند، پروردگار به خاطر هر واژه ، هزار سال زندانی اش می کند.تامین جنسی-آمیزش با همسر را هنگامی که او میل به این کار دارد، مستحب برشمرد.-شتاب نکردن در آمیزش جنسی و حوصله به خرج دادن را مستحب اعلام کرد.-هنگامی که ابوذر از ایشان در این باره پرسید، بدو فرمود: با همسرت در آمیز و پاداش بگیر. ابوذر شگفت زده پرسید: آمیزش کنم و پاداش گیرم؟ چگونه؟ پیامبر فرمود: همان گونه که اگر از راه حرام به این کار دست می زدی گنهکار بودی، هرگاه از راه حلال درآمیزی پاداش می گیری.تامین اقتصادی-ملعون است کسی که افراد تحت سرپرستی خود را رها سازد.-در بهشت مقامی است که جز سه تن به آن نرسند: ....و یکی از آنها کسی است که نانخورهایی دارد و صبور است.-امام علی پرسید: صبوری این صاحب خانوار یعنی چه؟ اینکه بر افراد تحت سرپرستی اش به خاطر خرج هایی که می کنند منت نمی گذارد.کار در خانه-به مردان می فرمود:خدمت به همسرانتان، صدقه بشمار می آید
پرداخت مهریه-کسی که زنی را بگیرد و در اندیشه اش قصد پرداخت مهریه نداشته باشد، هنگام مرگ به سان زناکاران می میرد.-کسی که به زنی زیان رساند تا بدان جا که زن گوید:مهرم حلال جانم آزاد،پروردگار برای آن مرد به مجازاتی کمتر از دوزخ راضی نخواهد شد.ر) خانم هاخانه، چشمه آرامش-هر زنی که برای انجام کار خانه برخیزد و برای همسرش نان بپزد و گرمای آتش آزارش دهد، آفریدگار آتش را بر او حرام کند.منزلت شوهر-در پایان نبرد احد به حمنه ، دختر جحش گفتند: برادرت کشته شد. گفت:خدایش بیامرزد. همه ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم.-گفتند: شوهرت مرده.گفت: دریؽا! پیامبر با دیدن این صحنه فرمود: مرد در دل زنش جایگاهی دارد که چیزی با آن برابری نمی کند.زنان برتر-بهترین زنان شما زن خوشبو برای شوهر است و زنی که آشپز خوبی باشد.-بهترین زنان شما کسی است که مهریه اش کمتر است.بدترین زنان-همواره در نیایش خود میگفت: خدایا به تو پناه میبرم از زنی که پیش از پیری طبیعی مرا پیر کند.-بدترین زنان شما زنی است کم حیا، ترشرو، زبان دراز و بد دهن-هر زنی که به ناحق با شوهرش با شوهرش قهر کند، در رستاخیز با فرعون و هامان در ژرفای دوزخ به سر خواهد برد، مگر آن که توبه کند و برگردد.خشم نگرفتن بر شوهر-می فرمود: بهترین زنان، زنی است که برای همسرش بهترین زن باشد.-زن کم خرج با برکت ترین زن است.-هیچ زنی نیست که بی جا خشمگینانه به همسرش بنگرد،جز آنکه روز رستاخیز خاکستر آتش دوزخرا بر چشمانش سرمه کشند.س)خویشاوندان-بر دسته شمشیرش نوشته شده بود با کسی که پیوند خویشاوندی را از تو گسسته است، بپیوند...-با خویشاوندان خود می پیوست، بی آن که آنان را بی جهت بر دیگران برتری دهد.-در سخنی می فرمود: از ؼیر خویشاوند همسر برگزینید تا فرزندتان رنجور نشود.ش) خدمتکاران
26-پیامبر(ص) هیچ خدمتکاری را نفرین نکرد.-هرگز در اعتراض به خدمتکارانش اه نیز نگفت.-می فرمود: ؼذا خوردن با خدمتکاران نشانه فروتنی است.ط)دشمنان-اگر بدترین مردمان با آن حضرت سخن می گفتند، او به انان رو میکرد ، با تمام وجود به سخنانش گوش فرا می داد و با این کار از آنان دلجویی می کرد.-همواره می فرمود: از ویژگی های دین باور آن است که به دشمنش نیز ستم نکند.ظ) دوستان-به باغ های دوستانش می رفت.-می فرمود: همنشینی با آن کس سودی ندارد که انچه را که برای خود می خواهد برای تو نمی خواهد.-چون با دوستانش برخورد می کرد، دستانشان را می گرفت و می فشرد.ع) فرزندان-چون صبح می شد بر سر فرزندانش و نوه هایش دست مهر می کشید.-می فرمود: هر درختی میوه ای دارد ؛ و میوه ی دل ، فرزند است.-بوی فرزند از بوهای بهشت است، فرزندانتان را زیاد ببوسید.غ)کودکان و نوجوانان-با حفظ شخصیت کودکان، بیشترین شوخی را با آنان می کرد.-مهربانی با کودکان ، شیوه و روش رسول خدا بود.-به والدین سفارش می کرد: با فرزندانتان به عدالت رفتار کنید،همانگونه که دوست دارید با شما به عدالت و مهربانی و نیکی رفتار شود.-زمانی که به خردسالان وعده ای دادید، بدان وفا کنید . آنان شما را روزی ده خود می پندارند.ک) کهنسالان-می فرمود: احترام به پیر مرد و پیر زن مسلمان ، بزرگداشت خداوند است.-خانواده هارا به احترام پیران فرا می خواند و می فرمود: کهنسال در میان خاندانش ، بسان پیامبر در میان امتش است.-از ما نیست کسی که کهنسالان ما را احترام نکند.-برکت با بزرگان شماست.ه) مردم-از همه کس مهربان تر و دلسوز تر به مردم بود.-خود می فرمود: همانا برای شما به سان پدر برای فرزندان خود هستم.-با مردم انس می گرفت و بی دلیل آنها را از خود نمی راند... از خود مردم حالشان را می رسید.-از انسان های خشن و بی عاطفه رنج می کشید و می فرمود: کسی که به مردم رحم نکند ، خداوند به او رحم نخواهد کرد. به آنچه در روی زمین است ، مهربانی کنید تا آن که در آسمان هاست به شما رحم کند.-بهترین کارها پس از ایمان به خداوند ، مهربانی با مردم است.-کسی که ازمردم تشکر نکند از خدا تشکر نکرده است.
27-بدترین مردم: کسی است که بخاطر تنفر از میهمان، تنهایی ؼذا می خورد و بخشش خود را دریػ می دارد و برده اش را کتک می زند و به خیرش امیدوار و از شرش در امان نیست.-بدترین مردمان کسی است که مردم از هراس بد دهنی اش به او احترام کنند.-بهترین مردم: کسی است که قرآن بهتر خواند و در کار دین داناتر باشد و از خدا بیشتر بیم داشته باشد و به نیکی بیشتر فرمان دهد و از بدی بیشتر جلوگیری کند و بهترین مردم کسی است که سودمند ترین کس برای مردم باشد.-از اموال مردم چشم بپوش تا تو را دوست داشته باشند.-ارجمندترین مردم کسی است که در آنچه به وی مربوط نیست دخالت نکند.-کسی که رابطه اش با خداوند نیکو باشد، یزدان رابطه ی وی با مردم را سامان می بخشد.ی) مهمانان-مهمان را گرامی می داشت و می فرمود: یکی از حقوق مهمان بر میزبان آن است که با او تا دم در برود.-می فرمود: در کسی که مهمانی نمی دهد خیری نیست.وفای به عهد-امام رضا فرمود: ما خاندانی هستیم که وعده ای را که می دهیم به سان بدهی می دانیم و باید به آن وفا کنیم؛ همچنان که رسول خدا چنین میکرد.-وعده دادن به سان وام به عهده گرفتن است ؛ وای بر آنکه وعده دهد و تخلؾ کند.وای بر آنکه وعده دهد و تخلؾ کند. وایبرآنکهوعدهدهدوتخلؾکند.فصل چهارمطبیعتحیوانات-حضرت مردم را از به جان هم انداختن جانداران باز می داشت.-از نخستین کسانی در جهان بود که احترام به حیوانت را مطرح می کرد: کسی که چارپایی می گیرد ، باید آنرا گرامی بدارد.-همچنین هر کسی را که اعضای حیوان را ببرد، نفرین کرده است.-نهی فرمود که سه نفر بر یک مرکب سوار شوند.-چارپا بر صاحبش حقوق و بهره ها دارد:هنگامی که فرود می آید ، ابتدا او را علؾ بدهد.
28از آبی می گذرد، آب را بر او عرضه کند.بر صورتش نزد، چرا کهاو هم خدایش را به پاکی یاد می کند.بیش از توانش بر او بار نکند.-پشت چارپایان را جای نشستن خود برای گفتگو قرار ندهید؛ چه بسیار مرکبی که از سوار خود بهتر و به پروردگار مطیع تر است و ذکر خدا بیشتر می گوید.-اجازه نمی داد برای کشتن حیوان، او را از جای مرتفعی پرتاب کنند.-کشتن حیوان با چیزی ؼیر از آهن را اجازه نمی داد.-دستور داده بود پیش از جان دادن کامل و آرام گرفتن حیوان حلال گوشت که ذبح شده است ، سرش را یکباره قطع نکنند و پوستش را نکنند.درختکاری و باؼداری-آب پاشی به ریشه های درخت هنگام کاشتن و پیش از ریختن خاک را مستحب برشمرد.-اگر قیامت دارد برپا می شود و در دست یکی از شما نهالی است ، اگر فرصت کاشتن آن را دارد، باید آن را بکارد.-ابی سعید خدری از ایشان نقل کرده است: کسی که در درخت طلحه یا سدری را آب دهد، گویا دین باور تشنه ای را سیراب کرده است.-حضرت هسته ی خرما را مرطوب می کرد و می کاشت.گل-برترین رستنی ها را گل سرخ و بنفشه می دانست.-فرمود: که عطر حورالعین بوی آسه است و فرشتگان بوی گل سرخ می دهند.-می فرمود: کسی که می خواهد بوی خوش مرا استشمام کند، گل سرخ را ببوید.-می فرمود: هرگاه به یکی از شما گلی دادند، پس آنرا ببوید و بر چشمانش گذارد ، که آن از بهشت است. و هرگاه به شما گلی هدیه دادند، آن را رد نکنید.-بر شما باد به مرزنگوش. آن را ببویید که برای بهبود گرفتگی بینی خوب است.سخن آخرو این چکیده تنها ، روایتی بود از آن بهار؛ آیا هیچ گاه می توان بهار را در روایت گنجانید؟و اکنون که روایت بهار را خوانده ایم، آیا از خویشتن خویش می پرسیم:چرا با چنان بهاری، چنین سراپا خزان زده ایم؟