افطار روزه ی کله گنجشکی
وقتی ماه رمضان از راه می رسد، وقتی سفره افطار پهن می شود، وقتی همه با هم دور سفره به انتظار می نشینیم و زیر لب زمزمه می کنیم؛ کمتر کسی است که یاد و خاطره ی سال های گذشته در ذهنش خطور نکند. یاد روزه های کله گنجشکی، یاد اولین افطار، اولین روزه و شاید جایزه ی اولین روزه.
کودکان از 4 سالگی با مفاهیم ساده و به مرور در سنوات بعد با مفاهیم کلی روزه و ماه رمضان آشنا می شوند. والدین و مربیان، برای زیبا جلوه دادن این ماه پر برکت نقش ظریف و مهمی برعهده دارند. کودکان در برخورد با آداب رمضان پر از سؤال های بی جوابند و پاسخ هر کدام از سؤالات آنان می تواند تصویری عمیق در ذهن آنها بکارد. اگر این پاسخ ها، حساب شده و اصولی باشد، در پرورش این مفاهیم در ذهن کودک مؤثر خواهد بود و اگر پاسخ ها سطحی و غیر واقعی باشد، تأثیری منفی و مخرب برجا خواهد گذاشت.
روزه گرفتن و یک روز تمام، لب به روی خوراکی ها بستن از نظر یک کودک، واقعه ای سخت و ناممکن است و عکس العمل والدین و بزرگترها می تواند ذهنیت کودک را تغییر دهد. والدین از ابراز سختی روزه، تشنگی و ضعف و... در مقابل کودک بپرهیزند و با دادن اطلاعاتی مفید، کودک را تشویق به گرفتن روزه های چند ساعته یا روزه ی کله گنجشکی کنند. تشویق کودک او را به روزه گرفتن مشتاق می کند و همین که می تواند رفتار بزرگترها را تقلید کند، احساس بزرگی و استقلال می کند. و همه ی کودکان این حس را دوست دارند و اگر با شوق معنوی و اعتقادی هم همراه شود، نتیجه بسیار بهتری خواهد داشت.
در سال های اخیر به کرّات دیده شده، در ماه مبارک رمضان در مدارس ابتدایی دخترانه و راهنمایی و دبیرستان های دخترانه و پسرانه برای تشویق و نیز به یادگار ماندن خاطرات شیرین افطار و ماه مبارک رمضان در خاطر نوجوانان، مراسم افطار برگزار می شود و بسیار مورد توجه و استقبال دانش آموزان قرار می گیرد.
جالب است که مطلع شدیم در یکی از مهد کودک های شهر قم، در یک حرکت ابتکاری برای کودکان پیش دبستانی، مراسم افطار روزه کله گنجشکی برگزار شد.
به کودکان 6 ساله برای گرفتن این روزه، آگاهی های لازم داده شد و بعد از گذشت نزدیک به بیست روز از ماه مبارک رمضان و آشنایی کودک با آداب روزه از طریق خانواده و رسانه ها و اطلاعات و آموزش هایی که در کلاس داده می شد، کودکان مسلط به خواندن نماز شده و در یک روز، طبق اعلام قبلی همه کودکان همراه بزرگترها سحری خورده و مثل هر روز به مهد کودک آمدند. برنامه های آن روز به جهت روزه دار بودن نوگلان تغییر کرده و طوری طراحی شد که کودکان انرژی زیادی مصرف نکنند و نزدیک ظهر، سفره افطار پهن شد و کودکان بعد از شنیدن اذان افطار کردند و نماز خواندند. تصویر شادی کودکان در آن مراسم، انسان را به وجد می آورد. پس از آن، بعد از گذشت چندین ماه، کودکان با شادی و افتخار از آن مراسم یاد می کردند و در انتظار ماه رمضان سال اینده بودند و در ذهن خود تصمیم می گرفتند که سال اینده یک روزه ی کامل خواهند گرفت.
اجرای چنین مراسم هایی شاید به نظر سمبلیک و یا ساده باشد، اما اثرات عمیق و ماندگاری دارد و چه زیباست که این مراسم، به دور از هرگونه ریا و خودنمایی و اسراف برگزار گردد و با یک برنامه ریزی دقیق و اصولی انجام پذیرد. باید ارزش نهادن به روزه داران کوچک برای بزرگان، افتخار محسوب شود و ماه رمضان برای کودکان و نوجوانان به ماهی شیرین و پر خاطره و ماهی پر برکت و معنوی تبدیل شود.
ماه خوب خدا
پنجره را باز کنید، خوب گوش کنید، صدای بال فرشته هاست. دوباره آمده اند. چه قشقرقی به راه انداخته اند. سخت مشغول کارند. سبد سبد ثواب می برند بالا و دوباره بر می گردند. فقط ثواب، فقط کار خوب، چیز دیگر ممنوع است. ناخالصی و کار بد اصلا، خدا فتیله ی آتش جهنم را پایین کشیده، شیطون و شیطان ها را هم سفت بسته. آدم ها، راحت نفس می کشند. همه خوب شده اند. آن قدر خوب که با فرشته ها اشتباه می گیریدشان. آن قدر خوب که فکر می کنی «آقا» ظهور کرده است و عقل ها آن قدر رشد کرده که آدم ها خیر و بدشان را از روی اثرات و نتایج ماندگارش تشخیص می دهند و عمل می کنند.
کسی دروغ نمی گوید. تهمت نمی زند. بازار غیبت کساد است. مردم از اذیت کردن دیگران می ترسند. حتی فری قلدره هم برای بچه های محله فقط خط و نشان می کشد و می گوید: نه، بگذار رمضان تمام شود.
نمازهای صبح، کمتر قضا می شود. وقت هایی که بوی خوش دعای سحر توی خانه پیچیده و همین طور که سر سفره نشسته ای و سحری می خوری، احساس می کنی چند تا فرشته روی دیوار نشسته اند و دارند با غبطه تو را نگاه می کنند. انگار داری برای مأموریتی از طرف خدا آماده می شوی. غروب ها، همان وقتی که صدای بال فرشته ها با اذان درهم می آمیزد، فرشته هایی که سبد سبد ثواب روز گذشته را بالا می برند. از خوشحالی در پوست خود نمی گنجی و حس می کنی نامه ی اعمالت را به دست راستت داده اند.
وقتی در ماه خوب خدا، بهترین خلق خدا می خواهد به خاطر تولد کریم اهل بیتش به تو هدیه بدهد، فکر می کنی این هدیه چه می تواند باشد؟
شب مهربان ترین پدر، شب دلشوره ی مرغابی ها، شب تنهایی چاه، کاسه های لب نخورده ی شیر، قرآن به سر، اشک و العفو. اگر همه ی دنیا را هزار بار بگردی مثل این شب، شب قدر پیدا نمی کنی حیف که قدرش را نمی دانی. درست است که قدر این ماه خوب خدا را نمی دانم، ولی خدا کند هرگز تمام نشود. خدا کند هر ماه، «رمضان» باشد. آخر دلمان برایش تنگ شده.