در روزهای آغازین سال 98 اخبار و تصاویر هولناک سیل، کام شیرین مردم را در فضای عطرآگین بهار به تلخی کشاند. در شرایطی که سیل بی رحمانه حاصل سالها رنج و تلاش یک عمر برخی از هموطنان ما را با خود برده بود و عده ای دیگر را عزادار عزیزانشان کرده بود؛ همه بسیج شدند تا مردم این شهرها را از بحران سیل نجات دهند. سپاه و ارتش و بسیج که جای خود داشتند اما در کنار اینان طلاب و روحانیون و مردم عادی هم جانانه پای کار آمدند و برای عبور از این بحران دلخراش تلاش می کنند.
اما حضور با لباس روحانیت در دل حادثه برای برخی افراد عجیب بود و می پرسیدند چرا روحانیون تلاش می کنند متفاوت به نظر برسند و با لباس روحانیت در مناطق سیل زده مشغول خدمت رسانی هستند؟
ریاکاری یا صدقه آشکار؟
در برخی آیات و روایات درباره سنت زیبای صدقه و پنهان و آشکار بودن آن دستوراتی به ما رسیده است. در آیه شریفه 271 سوره بقره، به وضوح توصیه به صدقه آشکار و پنهان شده ایم که یقینا هر کدام شرایط خود را دارد.(1) خداوند هیچ منعی برای صدقه آشکار بیان نکرده است. در آیه 149 نساء خداوند انجام کارهای خیر و نیک را بصورت آشکارا منع نکرده و مورد قبول هم دانسته است. (2)
به همین دلیل طلاب برای حضور در مناطق سیل زده با لباس روحانیت نه تنها اشتباهی مرتکب نشده اند بلکه دقیقا به دستورات قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) عمل کرده اند چرا که یاری رساندن به مردم مناطق سیل زده از مصادیق کار خیر و در نهایت صدقه محسوب می شود و آشکار نمودن آن هیچ ارتباطی به ریا و خودنمایی ندارد
گاهی وظیفه و شرایط حکم می کند که انسان، کار خیرش را آشکار کند و گاهی آن را پنهان سازد، همانطور که در مورد صدقات می فرماید: «کسانی که اموال خود را در شب و روز، و پنهان و آشکارا انفاق می کنند. (3)
مثلا وقتی برای انجام کار خیر و نیکی پول جمع می شود سزاوار است که در آشکارا انجام شود چرا که باعث ترغیب دیگران برای شرکت در این امر خیر می شود. امیرامومنین علی(علیه السلام) می فرماید: صدقه های پنهانی نابود کننده ی گناهان است و صدقه آشکارا، مرگ های ناگهانی و زشت را باز می دارد. (4) پس نه تنها کار خیر آشکارا منع نشده بلکه اثراتی برای آن هم ذکر شده است.
خدمت به سیل زدگان مصداق صدقه است؟
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در این باره میفرمایند: «بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد. عرض شد: چه کسی توان این کار را دارد؟ حضرت فرمود: برداشتن موانع آسیب رسان(مانند سنگ) از سر راه مردم، صدقه است؛ عیادت از بیمار، صدقه است، نشان دادن راه به دیگری، صدقه است، امر به معروف و نهی از منکر صدقه است، و پاسخ سلام، صدقه است. (5) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جایی دیگر انجام هر کار نیکی را صدقه دانسته اند. (6) به این ترتیب هر کسی می تواند هر روز یکی از این کارها که در روایت بیان شده را انجام دهد و در زمره صدقه دهندگان قرار گیرد. پس کمک به سیل زدگان و رفع موانع زندگی آنان، صدقه محسوب می شود و آشکار کردن آن نیز مشکلی ندارد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: برداشتن موانع آسیب رسان(مانند سنگ) از سر راه مردم، صدقه است؛ عیادت از بیمار، صدقه است، نشان دادن راه به دیگری، صدقه است، امر به معروف و نهی از منکر صدقه است، و پاسخ سلام، صدقه است.
دوری از تهمت وظیفه روحانیت
اسلام برای این که شخصیت افراد حفظ شود و کسی نتواند دیگری را به درجه بی اعتباری بکشاند، توصیه کرده است که از مواضع تهمت دوری کند و از حضور و یا عدم حضور در اماکن و موقعیت هایی که احتمال دارد تا متهم به امری باطل شود پرهیز کند. امیرالمومنین علی(علیه السلام) می فرماید: کسی که خود را در موقعیت تهمت قرار دهد، نباید کسانی را که به او بدگمان می شوند را سرزنش کند. (7) یا در جایی دیگر توصیه می کنند که آبرو و اعتبار خود را آماج تیرهای حرف مردم قرار مده، چرا که حیثیّت تو در دست خود تو است. (8)
به همین دلیل طلاب برای حضور در مناطق سیل زده با لباس روحانیت نه تنها اشتباهی مرتکب نشده اند بلکه دقیقا به دستورات قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) عمل کرده اند چرا که یاری رساندن به مردم مناطق سیل زده از مصادیق کار خیر و در نهایت صدقه محسوب می شود و آشکار نمودن آن هیچ ارتباطی به ریا و خودنمایی ندارد .
پی نوشت:
1- «اِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِىَ وَ اِنْ تُخْفُوها وَ تُؤتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُو خَیْرٌ لَّکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ»؛
2- اِنْ تُبْدُوا خَیْراً اَوْ تُخْفُوهُ اَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَاِنَّ اللهَ كانَ عَفُوّاً قَدیراً.
3- بقره، 274 .
4- نهج البلاغه، خطبه 110 .
5- بحارالأنوار، ج 75، ص 50 .
6- الخصال، ص 134 .
7- مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَواضِعَ التُّهَمَةِ فَلا یَلوُمَنَّ مَنْ اَساءَ بِهِ الظَّنَّ. (نهجالبلاغه، حکمت159)
8- لاتَجَعَلْ عِرضَكَ غَرَضاً لِنِبالِ القَولِ. (نهجالبلاغه، نامه ۶۹)
منبع : تبیان