ويژگيهاي عصر ظهور- 1
در روايات در مورد قيام حضرت مهدى(عج) آمده است كه مركب ايشان و يارانش است و سلاحشان شمشير مىباشد. آيا با اسب و شمشير مىتوان در مقابل جنگافزارهاى نوين ايستاد؟
نصيرى: اصولاً در مورد قيام و نهضت حضرت مهدى(عج) بايد بدانيم كه اين نهضت، هم در مقطع ظهور و هم در دوره تأسيسف جامعه و تمدن مهدوى، در بسترى از معجزات الهى صورت مىگيرد و به همين دليل، يكى از القاب حضرت(عج)، «مَبْدأف الآيات» است يعنى «مَظْهر و يا مفظْهفر معجزات الهى» (البته بخشى از آن هم، طبق روال و اسباب عادى خواهد بود). نگاهى به دهها روايتى كه در كتب معتبر ما در اين باب آمده است، بيانگر اين مسأله است. اصلاً «منصور بالرّعب و مفؤيّد بالظفر» يعنى همين. با اين وجود چه جاى استبعاد و انكار است كه حضرت با اسب و شمشير از عهده سلاحهاى مدرن برآيند.
در يكى از ادعيهاى كه سيد بن طاووس(ره) در كتاب جمال الاسبوع نقل مىكنند و محدث عاليقدر حاج شيخ عباس قمى هم در اواخر مفاتيح آوردهاند، چنين مىگوييم: «خدايا از تو مىخواهيم كه به ولى و حجتت(عج) اجازه ظهور بدهى تا عدالتت را اجرا كند و از تو مىخواهيم كه هنگام ظهور، هر پايگاه و سنگرى از جور و كفر را درهم شكنى و هر سلاحى را كند كنى و از كار و خاصيت بياندازى». مثلاً در مورد رويارويى لشگر عظيم سفيانى با حضرت(عج)، در روايتى از امام باقر(ع) مىخوانيم كه:
«در شام بانگ برآورده مىشود كه عرب حجاز (حضرت و يارانش) عليه سفيانى گرد آمدهاند. سفيانى مىپرسد: آنها كى هستند و چه مىگويند؟ پاسخ مىدهند: آنها جز شتر و خرما چيزى ندارند و ما تا به دندان مسلح هستيم، ما را به سوى آنها بفرست؛ آنگاه سفيانى با لشگرى بالغ بر صد و هفتاد هزار نفر كه به انواع سلاحها مسلح هستند، خارج مىشوند. مهدى(عج) نيز با لشكريان خود به سوى او حركت مىكند. چون سفيانى به درياچه طبريه مىرسد، خشم خدا و مخلوقات خدا متوجه او مىشود، پرندگان با بالهاى خود لشگر او را مىزنند و كوهها سنگهاى خود را به سوى آنها فرو مىريزند و فرشتگان با صداى خود بر آنها نهيب مىزنند، يك ساعت نمىگذرد مگر اينكه همه سپاه سفيانى هلاك مىشود و از سپاه سفيانى جز خود او حتى يك نفر هم نمىماند. مهدى(عج) او را گرفته، در كنار درياچه طبريه، سر او را مىبرد». (الزام الناصب/ ص201؛ منتخب الأثر/ ص183). همچنين در احاديث آمده است كه حتى فرشتگان و جنّيان همراه با حضرت، وارد كارزار و جنگ مىشوند و فىالمثل جنيانى كه در روز عاشورا از سيدالشهداء(ع) اجازه جنگ خواستند اما آن حضرت موافقت نكرد، در ركاب حضرت حجت(عج) خواهند جنگيد و مردم نيز آنها را خواهند ديد و با آنها گفتوگو خواهند كرد. (بنده تعداد زيادى از اين احاديث را در فصل ششم كتاب «اسلام و تجدد» با عنوان «امام زمان(عج) و تمدن جديد» ذكر كردهام)
فراسو: حديثى داريم كه مىگويد «خداوند مقدرات خود و امور را جز از راه اسباب و مجارى عادى آن، جريان نمىدهد»، آيا اينكه ظهور حضرت در بسترى از معجزات باشد، خلاف اين حديث نيست؟
نصيرى: بله، امام صادق(ع) مىفرمايد: «أبى الله أن يفجرى الأشياءَ إلّا بأسبابها» اما بايد بدانيد كه اين، اگر چه يك قاعده و قانون الهى است و در طول تاريخ نيز چنين بوده است اما قاعده و قانونى غيرقابل استثناء نيست. در طول تاريخ، اين قاعده، بارها استثناء خورده است، مثل نوع حكومتى كه خداوند به حضرت سليمان(ع) اعطاء كرد كه همه چيز مسخر او بود و از آنها در امر حكومتدارى استفاده مىكرد. اساساً همه معجزات الهى، استثنايى از قانون فوق است. مثلاً چرا خداوند، دريا را براى موسى مىشكافد تا او و يارانش از دريا بگذرند و فرعون و يارانش در آن هلاك شوند؟ بنابراين فكر نكنيم كه حديث فوق در صدد بيان قانونى غيرقابل تبصره و استثناء است. اين قانون، در زمان ظهور حضرت و در دوران تأسيس جامعه و مدينه مهدوى(عج)، بيش از هر مقطع ديگر، نقض خواهد شد و اساساً قرار بر اين است كه خداوند با بالاترين قواها و قدرتها، زمين را تحت حاكميت حجتش(عج) قرار بدهد. البته باز تاكيد مىكنم كه بخشى از ماجرا هم طبق روال عادى خواهد بود. بالاخره جنگ هم رخ مىدهد و كسانى هم در ركاب حضرت به شهادت مىرسند.
فراسو: نحوه برخورد حضرت با تمدن و تكنولوژى موجود چگونه خواهد بود؟ اگر پاسخ نفى كامل باشد، آيا اين امر تدريجى صورت مىپذيرد يا دفعى؟
نصيرى: اگر نسبت بين اسلام و دنياى مدرن و تمدن جديد را تعارض كامل ببينيم (كه به نظر حقير، چنين است و به تفصيل در كتاب «اسلام و تجدد» ادله خود را بيان كردهام) بالطبع حضرت به كلى آن را نفى خواهند كرد. ما باز از روايات متعدد چنين مىفهميم كه حضرت نه در دوران ظهور و نه در دوران تأسيس، از هيچيك از سازوكارهاى تمدن جديد استفاده نخواهند كرد و تمدن آن حضرت، به هيچ رو، تداوم تمدن مدرن نخواهد بود. حضرت اين تمدن بحرانزا را از بيخوبن بر خواهند انداخت و تمدنى ديگر را پىريزى خواهند كرد. البته ما در دوران حضرت در بنيانها و شاكله كلى، به تمدن سنتى ما قبل مدرن يعنى تمدن طبيعى و غيرماشينى، رجعت مىكنيم اما با اين تفاوت كه تمدن مهدوى(عج)، حاوى امكانات و توانمنديهاى ويژه و خارقالعادهاى است كه از نوع توانمنديهاى تمدن تكنولوژيك مدرن نيست. مثلاً مؤمنان، قدرت طىّالارض پيدا خواهند كرد و سرتاسر زمين را در لحظاتى كوتاه طى خواهند كرد. و اما اينكه نفى تمدن جديد، دفعى صورت مىگيرد يا تدريجى، از احاديث چنين به نظر مىرسد كه در دورانى كوتاه صورت خواهد گرفت. يعنى بخشى از آن در دوران جنگها و نبردهاى حضرت(عج) از بين خواهد رفت و با استقرار آرامش و آغاز دوران سازندگى، تمدن مهدوى(عج)، در مدتى اندك جايگزين آن خواهد شد.
فراسو: تمدن متعادل مهدوى(عج) بر چه زيربناهايى شكل مىگيرد؟
نصيرى: سؤال جالبى است. حضرت پس از ظهور و استقرار به آبادانى زمين مىپردازند و اين خود بدان معناست كه زمين قبل از ظهور ويران بوده است. در دعاى شريف عهد مىخوانيم: «و اعمر اللهمّ به بلادك و أَحْىف به عبادك فانّك قلت و قولك الحقّ: ظهر الفساد فى البرّ و البحر بما كسبت أيدى الناس» بر اساس روايتى در تفسير آيه «ظهر الفساد...» اساساً زمين از آغاز غصب ولايت حضرت امير(ع) و غصب ولايت و خلافت ائمه معصومين(ع) رو به ويرانى در همه ابعاد نهاده است. يك جنبه از اين ويرانيها، ويرانى طبيعت و محيط زيست است كه با ظهور تمدن مدرن، بروز و ظهور پيدا كرد و اكنون ابعادى بسيار نگرانكننده و زيانبار پيدا كرده است. حالا حضرت وقتى كه ظهور مىكنند چگونه اين همه ويرانى را ترميم مىكنند؟ آيا با ابزار و سازوكارهاى مدرن؟ نه! چرا كه اين سازوكارها براى آنكه مشكلى را حل كنند، گاه چند مشكل ديگر و يا مشكلى حادتر را ايجاد مىكنند. مىدانيد كه اخيراً گفتهاند به جاى سوختهاى فسيلى مثل بنزين كه موجب گرم شدن كره زمين و تخريب لايه افزن شده است، قرار است سوخت هيدروژنى جايگزين شود ولى آخرين بررسيها نشان مىدهد كه سوخت هيدروژنى، منجر به عارضه سرد شدن كره زمين خواهد شد و خود عواقب زيانبار ديگرى را در پى خواهد داشت. در اينجا نيز براساس امداد الهى و تلاش حضرت و مردم، زمين به حالت اوليه و طبيعى خود بر مىگردد و تباهيها اصلاح مىشوند.
در روايات آمده است كه آسمان با سخاوت خواهد باريد و زمين نيز با سخاوت محصول خواهد داد و هرگونه خرابى و تباهى از بين خواهد رفت و زمين آباد خواهد شد.
فراسو: معمارى و شهرسازى در عصر حضرت به چه شكل خواهد بود؟ آيا اصولاً «شهر» به معناى نوين آن در عصر حضرت وجود خواهد داشت؟ حضرت با معماريهاى عصر نوين چه خواهند كرد؟
نصيرى: قطعاً ما شهرسازى و معمارى فاقد روح و آرامش و آكنده از شلوغى و دود و انواع آلودگيها و برجهاى سر به فلك كشيده را نخواهيم داشت و در اساس، بازگشت به معمارى ساده و با روح سنتى خواهد بود و از جمله نشانههاى آخرالزمان هم ـ كه اغلب اين نشانهها ماهيت منفى دارند ـ بلند مرتبهسازى و ساختمانهاى مرتفع است و لابد شنيدهايد كه يكى از اقدامات حضرت پس از ظهور، ويران كردن منارههاى طويل مساجد و يا مساجدى است كه تزيين شدهاند. چرا كه اين نوع مسجدسازى در سنت رسول خدا(ص) و ائمه معصومين(ع) نبوده است.
فراسو: آيا تشابهى بين نوع حكومت حضرت و اجزاى آن با مدلهاى حكومتى نوين وجود دارد؟ (به عنوان مثال آيا مواردى چون تعدد و تفكيك قوا، انتخابات و همهپرسى، پارلمان و... در حكومت ايشان به چشم مىخورد؟)
نصيرى: قطعاً تشابهى وجود ندارد. بسيارى از اين مقولات، ابداع كفار است و اخذ آنها، تحت عنوان «تشبه به كفار» قرار خواهد گرفت كه ساحت حضرت(عج) مبرّاى از آن است. (البته اين كه ما امروز از باب برخى اضطرارها اجزايى از اين مدلها را پذيرفتهايم، بحث ديگرى است). شيوه حكومتى حضرت مانند شيوه حكومتى حضرت رسول(ص) و على(ع) خواهد بود، البته با تواناييها و امكاناتى خارقالعاده كه ناشى از اعجاز و امدادهاى الهى است.
فراسو: حضرت براى تحقق عدالت در جامعه خود با نابرابريهاى اقتصادى، شكافهاى طبقاتى و... چه خواهند كرد؟
نصيرى: از جمله تحولات مهمى كه در دوران حضرت(عج) رخ مىدهد، اين است كه عقول مردم رشد كرده و يقين، متاعى است كه به وفور در بين مردم توزيع خواهد شد. جامعه اهل يقين، بهطور طبيعى و خودجوش از بسيارى از گناهان و مفاسد عارى خواهد شد. اگرچه حضرت، با قدرت، حق مظلومان را از ظالمان خواهد گرفت اما در كنار آن، ديگر كسى در فكر ظلم به ديگران نخواهد افتاد. جامعه اهل يقين به دنبال رانتخوارى و حرامخوارى و حتى بخل و تكاثر نخواهد بود. در جامعه مهدوى(عج) كسانى مىخواهند اموالشان را انفاق كنند اما نه فقيرى يافت مىشود و نه كسى كه حاضر باشد بخششى را قبول كند. طلا و نقره در محلى عمومى تلنبار مىشود و كسى نيست كه به سراغ آنها برود. باطن زودگذر و فانى دنيا، به همه رخ مىنمايد و مردم لذتها و نعمتهاى موجود در آخرت را بر لذتهاى دنيوى ترجيح مىدهند. نهتنها انسانها اهل ظلم و تجاوز و تعدى نخواهند بود بلكه حيوانات موذى نيز طبيعتى عارى از آزار و اذيت پيدا مىكنند. گرگ و ميش در كنار هم مىچرند و كودكى، افعى را از سوراخش بيرون مىكشد و با او بازى مىكند، بدون آنكه گزندى متوجه او باشد