چرا ما نباید امام یا پیغمبر شویم؟
نبوت و رسالت، با پیامبری خاتم الانبیاء، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، به پایان رسید، چرا که دین کامل گردید و هر چه باید برای هدایت بشر نازل میشد، نازل گردید. اما، به چند نکتهی بسیار مهم توجه نمایید: الف – نبی و امام، مانند پزشک، مهندس، مدیر یا شهردار شدن، یک امر “شدنی = اکتسابی” نیست که پرسیده شود: «چرا او توانست بشود و ما نمیتوانیم بشویم؟»؛ بلکه انتخاب و انتصابی است از جانب خداوند علیم و حکیم. بنابراین اوست که میداند رسالتش را کجا قرار دهد، چه کسی را نبی، چه کسی را رسول و چه کسی را امام گرداند: «وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَهٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ» (الأنعام، ۱۲۴) ترجمه: و هنگامی که آیهای برای آنها بیاید، میگویند: «ما هرگز ایمان نمیآوریم، مگر اینکه همانند چیزی که به پیامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود!» خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد! بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف ساختند،) در مقابل مکر (و فریب و نیرنگی) که میکردند، گرفتار حقارت در پیشگاه خدا، و عذاب شدید خواهند شد. –خداوند علیم و حکیم که منزه از کار (فعل) پوچ، بیهوده و بازی میباشد، هر مخلوقی را با اندازهها (قَدر)های معینی، و مبتنی بر حکمت خود، برای ایفای نقشی خاص در چرخهی خلقت و هدایت خلق نموده و در جایگاه خود قرار داده است؛ خواه فرشتگان مقربی چون حضرات جبرئیل و میکائیل علیهماالسلام باشند، خواه انبیا و رسولان، خواه امامان، خواه مردمان عادی، و یا گیاهان و حیوانات و حشرات و … . بنابراین، هیچ منطقی ندارد که پدر بگوید: «من چرا مادر نشدم» – سایر فرشتگان بگویند: «چرا ما جزو چهار فرشته بزرگ نشدیم» – ماه بگوید: «من چرا خورشید نشدم» – مورچه بگوید: «من چرا کرگردن نشدم» – یا انسان بگوید: «من چرا پیامبر یا امام نشدم»؟! «الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیرًا» (الفرقان، ۲) ترجمه: همان کس که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست و فرزندى اختیار نکرده و براى او شریکى در فرمانروایى نبوده است و هر چیزى را آفریده و بدان گونه (اندازههایی) که درخور آن بوده اندازه گیرى کرده است! ب- مگر انسان در مرتبهای نازل میباشد؟ مگر تمامی انبیا، رسولان و امامان علیهم السلام، برای هدایت و خدمت به مردم گسیل نشدهاند؟ پس چرا قدر همین مرتبهی والای خود را ندانیم؟! یک مرتبه پس از نبوت، رسالت و امامت، مرتبهی اطاعت و پیروی میباشد که سبب پیوستن همگان به یک دیگر و قرار گرفتن آنها در یک صف میگردد. میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ – محمد رسول خدا و کسانی که با او هستند … / فتح، ۲۹» و سپس همه را یکجا و یک شکل توصیف مینماید. هنگامی که میخواهد “نعمت داد شدگان” را نام ببرد، تمامی اطاعت کنندگان را در یک ردیف نام میبرد: «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» (النساء، ۶۹) ترجمه: و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در روز رستاخیز،) همنشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفیقهای خوبی هستند! حال بیندیشیم که دلمان میخواست رسول و امام شویم که به کجا برسیم؟ وقتی بدون مسئولیت رسالت و امامت و به صرف اطاعت، با همانها (مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ) محشور و هم گروه میگردیم، دیگر چه کمبودی احساس میکنیم که آرزوی مسئولیت دیگری بنماییم؟! ج- والاترین ویژگی پیامبران و امامان علیهم السلام این بود که ضمن معرفت (شناخت والا) و ایمان و تقوا، کاملاً عبد، مطیع و تسلیم بودند و هیچ گاه در امر الهی چون و چرا نمینمودند. هیچ پیامبری نگفت: چرا وحی به وسیلهی ملک بر او ناز شد، اما بر من در عالم رؤیا نازل شد؟ – چرا او رسول شد و من فقط نبی؟ – چرا به او کتاب داده شد و به من داده نشد؟ – چرا او صاحب شریعت شد و من نشدم؟ …؛ به حضرت موسی علیه السلام که اولی العزم بودند، امر میشود که به خدمت حضرت شعیب علیه السلام درآیند و یا از حضرت خضر علیه السلام [عبد صالح]، علم و حکمت فرا گیرند! و هیچ امامی نگفت که «من چرا من رسول و یا امیرالمؤمنین نشدم»؟! – حال ما در همین مقامی که قرار دادیم و کارها را بر ما آسان کردهاند، چقدر عبد صالح، عبد خالص و مطیع امر پروردگار بودیم و هستیم که غبطهی رسالت و امامت، با آن همه سختیها و مصیبتهایش را بخوریم؟! هنوز نمازهای واجب روزانهما، صحیح و درست و با اخلاص نیست، چه رسد به نماز شبی که بر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و بالتبع بر امامان علیهم السلام، واجب بوده است! هنوز همین وحی نازل شده (قرآن حکیم) را درست و با حوصله و تعمق نمیخوانیم و در انجام واجبات و ترک محرمات درماندهایم! آیا غبطهی رسالت و امامت بخوریم؟! میخواستی رسول یا امام شوی که چه کنی؟! اما دقایقی با خود خلوت کنیم و از خود بپرسیم: «میخواستی رسول و امام شوی که چه کنی»؟! و بعد باز هم از خود بپرسیم: «خب، پس چرا نمیکنی و چه چیزی مانع از انجام رسالت و امامت از جانب تو گردیده است»؟! – اگر میخواستی که به خودت وحی به صورت یکجا و سپس تدریجی نازل شود، خب شده است؛ هم قرآن کریم یکجا در اختیار توست و مخاطبش خودت هستی و هم به صورت تدریجی، موضوعی و … مطالعه مینمایی. – اگر میخواستی که بندگان خداوند متعال را به دوری از کفر، شرک و نفاق و نیز خداشناسی و یکتاپرستی دعوت کنی؛ آنان را به بهشت وعده دهی و از جهنم انذار نمایی، به مبارزه با ظلم و فساد فراخوانی؛ خب اکنون نیز نه تنها میتوانی چنین نمایی، بلکه این دعوت، بشارت و انذار خود و دیگران، تکلیف و وظیفهی عقلی و شرعی توست. – اگر به ایشان فرمود: «اقْرَأْبِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ»؛ و فرمود: «قُلْهُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» – «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» – «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» … خطاب به خودت نیز هست، حتی قصه انبیا و امم نیز قصه خودت است: «قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (الرّعد، ۱۶) ترجمه: بگو پروردگار آسمانها و زمین کیست بگو خدا بگو پس آیا جز او سرپرستانى گرفته اید که اختیار سود و زیان خود را ندارند بگو آیا نابینا و بینا یکسانند یا تاریکیها و روشنایى برابرند یا براى خدا شریکانى پنداشته اند که مانند آفرینش او آفریده اند و در نتیجه [این دو] آفرینش بر آنان مشتبه شده است بگو خدا آفریننده هر چیزى است و اوست یگانه قهار. برای خدا تعیین و تکلیف نکنیم: انبیای الهی، هیچ کدام برای خدا تعیین و تکلیف ننمودند که وحی را چگونه بر آنان نازل نماید؟ برای یکی فرشتهای به صورت آدم آمد – دیگری در خواب دید – دیگری صدایی شنید – برای دیگری حضرت جبرئیل علیه السلام نازل شد و … . خداوند متعالی که میداند وحی را چگونه نازل نماید، همان وحی را توسط رسولش صلوات الله علیه و آله، بر جمیع بندگانش نازل نمود؛ اما یک عده به جای دریافت وحی، فهم و باور آن و عمل به وحی، معترضانه بهانه آوردند که «خیر، چرا به او نازل شد – چرا به خود ما نازل نشد»؟! در حالی که وحی به خود آنها نازل شده است، منتهی توسط رسول (ص)؛ ولی کبر آنها اجازهی اطاعت نمیدهد و برای خدا تعیین و تکلیف میکنند که وحی را چگونه به آنان نازل نماید و یا معترض میشوند که چرا به خودمان نازل ننمودی؟! «وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ لَوْلَا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیَهٌ کَذَلِکَ قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ» (البقره، ۱۱۸) ترجمه: افراد نادان گفتند چرا خدا با ما سخن نمى گوید یا براى ما معجزهاى نمىآید؟ کسانى که پیش از اینان بودند [نیز] مثل همین گفته ایشان را مىگفتند دلها [و افکار]شان به هم مىماند ما نشانهها[ى خود] را براى گروهى که یقین دارند نیک روشن گردانیدهایم.– بنابراین، هر کسی، در جایگاه خودش، مخاطب و دریافت کنندهی “وحی الهی” میباشد و رسالتِ فهم، باور، اطاعت و ابلاغ آن را به دیگران دارد و میتواند برای خودش و گروههای کوچک یا بزرگی از مردم، “امام = جلودار” باشد و باذن الله آنان را به سوی حق، رهبری و هدایت نماید؛ اما اگر پرسید: «نه این قبول نیست، چرا من رسول الله و امام معصوم علیهم السلام نشدم؟!» دیگر بهانهجویی است. منبع:fa.shafaqna
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست