پاسخ به:*****مشـــاعره مهدوی*****
سنگِ بنای کعبه سیاهیِّ خالِ اوست
وجهِ خدایِ جَلَّ جَلٰالُه جمالِ اوست
محمّدجواد غفورزاده (شفق)
تو می آیی و چشمهای مرا
برای شکفتن خبر می کنی
اگر خسته باشم از این انتظار
به این خسته آخر نظر می کنی
یک نکته از هزار بگویم که مُنتظِر
خود در میان جمع و دلش بیقرار اوست
متنِ حدیثِ «اَفْضَلُ اَعْمٰالِ اُمَّتیٖ»
تصویرِ قدر و منزلتِ انتظارِ اوست
تا روز واپسين، مي ماند اى نسيم!
بر جاده ظهور، چشم مزار ما
روزى كه مى رسى، مى بينى اى عزيز!
خون گريه هاى شوق، بر رهگذار ما!
ای غایب از نظر ای یوسف زهرا بیا بیا !
جانها به لب رسیده ای مولای ما بیا بیا ! (فی البداهه)
تا بجوشد آبت از بالا و پست *
الا محجوب من تا کی جدایی
به قربانت شوم بر گو کجایی
ز درد انتظارت جان به لب شد
تن افسرده ام در تاب و تب شد
داود نبی را به لب آیات زبور است
یا برلب مهدی سخن از روز ظهور است
تا که او ساکن این دنیا شد پشت شیطان ز. قدومش تا شد
در هجر شبان، اشک فشان این رمه تاکی؟
دوران فراق پسر فاطمه تاکی؟
یک نفر آمده که بود جهان منتظرش صاحبی آمده که بوده “زمان” منتظرش
شیعه تنها مصلح کلّ بشر می داندش
عالم خلقت امام منتظر می داندش
شب تاریک به نورش محتاج بشریت، به ظهورش محتاج
جان، بیفروغِ طلعتِ او جان نمیشود
او حجّت خداست که پنهان نمیشود
چون روح در تمامی اعصار جاری است
جانِ جهان، ذخیرهی پروردگاری است
تا دوست زند خنده وتا خصم شود کور
گردیده زمین بر سر گردون طبق نور
روزی از کعبه زند بانگ جلی طالب خون حسین بن علی