0

علی و قرآن

 
sabanoor
sabanoor
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 106
محل سکونت : اصفهان

علی و قرآن

مصحف على عليه‏السلام جمع و تاليف قرآن به شكل كنونى،در يك زمان صورت نگرفته،بلكه به مرورزمان و به دست افراد و گروه‏هاى مختلف انجام شده است.ترتيب،نظم و عدد آيات‏در هر سوره در زمان حيات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و با دستور آن بزرگوار انجام شده وتوقيفى است و بايد آن را تعبدا پذيرفت،و به همان ترتيب در هر سوره تلاوت كرد.

هر سوره با فرود آمدن‏«بسم الله الرحمان الرحيم‏»آغاز مى‏شد و آيات به ترتيب نزول درآن ثبت مى‏گرديد،تا موقعى كه‏«بسم الله...»ديگرى نازل مى‏شد و سوره ديگرى آغازمى‏گرديد.اين نظم طبيعى آيات بود.گاهى اتفاق مى‏افتاد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله-با اشاره‏جبرئيل-دستور مى‏داد تا آيه‏اى بر خلاف نظم طبيعى در سوره ديگرى قرارداده شود،مانند آيه‏«و اتقوا يوما ترجعون فيه الى الله ثم توفى كل نفس ما كسبت و هم لايظلمون‏» (1) -كه گفته‏اند از آخرين آيات نازل شده است-پيامبر صلى الله عليه و آله دستور فرمود آن رابين آيات ربا و آيه دين،در سوره بقره آيه 281 ثبت كنند.بنابر اين ثبت آيات درسوره‏ها،چه با نظم طبيعى يا نظم دستورى،توقيفى است و با نظارت و دستور خودپيامبر اكرم صلى الله عليه و آله انجام گرفته است و بايد از آن پيروى نمود.

ولى درباره نظم و ترتيب سوره‏ها ميان اهل نظر اختلاف است.سيد مرتضى‏علم الهدى و بسيارى از محققين و از معاصرين آيت الله خويى بر آنند كه قرآن‏هم چنان كه هست،در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله شكل گرفته است.زيرا جماعتى قرآن را در آن عهد حافظ بوده‏اند و بسيار بعيد مى‏نمايد كه مساله‏اى با اين اهميت راپيامبر اكرم صلى الله عليه و آله رها كرده باشد تا پس از وى نظم و ترتيب داده شود.

اين نظر قابل قبول نيست،زيرا حافظ يا جامع قرآن بودن در آن عهد،دليل‏نمى‏شود كه ميان سوره‏ها ترتيبى وجود داشته است.و اگر كسى هر آن چه از قرآن كه‏تا آن روز نازل شده،حفظ و ضبط كرده باشد، حافظ و جامع قرآن خواهد بود.

بنابر اين لازمه حفظ همه قرآن ترتيب فعلى آن نيست.اما اهميت اين مساله چندان‏روشن نيست،زيرا آن چه مهم است تكميل سوره‏ها و مستقل بودن هر سوره ازسوره ديگر است تا آيه‏هاى هر سوره با آيه‏هاى سوره‏هاى ديگر اشتباه نشود.اين‏مهم در عهد پيامبر صلى الله عليه و آله صورت گرفت.اما ترتيب بين سوره‏ها تا هنگام پايان يافتن‏نزول قرآن امكان نداشت،زيرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تا در حال حيات بود هر لحظه‏احتمال نزول سوره‏ها و آيه‏هايى مى‏رفت.بنا بر اين طبيعى است كه پس از ياس ازنزول قرآن،كه به پايان يافتن حيات پيامبر وابسته بود،سوره‏هاى قرآن قابل نظم وترتيب خواهد بود.

بر اين اساس،بيش‏تر محققين و تاريخ نويسان بر آنند كه جمع و ترتيب سوره‏هاپس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله براى نخستين بار بر دست على امير مؤمنان عليه السلام سپس‏زيد بن ثابت و ديگر صحابه بزرگوار انجام گرفت.و در مجموع شايد بتوان گفت كه‏عمل جمع قرآن به دست صحابه،پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله از امور مسلم تاريخ‏است.

على عليه السلام نخستين كسى بود كه پس از وفات پيامبر صلى الله عليه و آله به جمع قرآن مشغول‏گرديد.بر حسب روايات،مدت شش ماه در منزل نشست و اين كار را به انجام‏رساند.ابن نديم گويد:«اولين مصحفى كه گرد آورى شد مصحف على بود و اين‏مصحف نزد آل جعفر بود».سپس مى‏گويد:«مصحفى را ديدم نزد ابو يعلى حمزه‏حسنى كه با خط على بود و چند صفحه از آن افتاده بود و فرزندان حسن بن على‏آن را به ميراث گرفته بودند» (2) .محمد بن سيرين از عكرمه نقل مى‏كند:«در ابتداى‏خلافت ابو بكر،على در خانه نشست و قرآن را جمع آورى كرد».گويد:«از عكرمه پرسيدم:آيا ترتيب و نظم آن مانند ديگر مصاحف بود؟آيا رعايت ترتيب نزول درآن شده بود؟گفت:اگر جن و انس گرد آيند و بخواهند مانند على قرآن را گرد آورند،نخواهند توانست‏».ابن سيرين مى‏گويد:«هر چه دنبال كردم تا بر آن مصحف دست‏يابم،ميسورم نگرديد» (3) .ابن جزى كلبى گويد:«اگر مصحف على يافت مى‏شد،هر آينه در آن علم فراوان يافت مى‏گرديد» (4) .

وصف مصحف على عليه السلام مصحفى را كه مولى امير مؤمنان عليه السلام گرد آورى كرده بود،داراى ويژگى‏هاى‏خاصى بود كه در مصاحف ديگر وجود نداشت.

اولا،ترتيب دقيق آيات و سور،طبق نزول آن‏ها رعايت‏شده بود.يعنى در اين‏مصحف مكى پيش از مدنى آمده و مراحل و سير تاريخى نزول آيات روشن بود.

بدين وسيله سير تشريع و احكام،مخصوصا مساله ناسخ و منسوخ در قرآن به‏خوبى به دست مى‏آمد.

ثانيا،در اين مصحف قرائت آيات،طبق قرائت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كه اصيل‏ترين‏قرائت‏بود، ثبت‏شده بود و هرگز براى اختلاف قرائت در آن راهى نبود.بدين ترتيب‏راه براى فهم محتوا و به دست آوردن تفسير صحيح آيه هم‏وار بود.اين امر اهميت‏به سزايى داشت،زيرا چه بسا اختلاف قرائت موجب گم‏راهى مفسر مى‏شود.كه درآن مصحف هر گونه موجبات گم‏راهى وجود نداشت.

ثالثا،اين مصحف مشتمل بر تنزيل و تاويل بود.يعنى موارد نزول ومناسبت‏هايى را كه موجب نزول آيات و سوره‏ها بود،در حاشيه مصحف توضيح‏مى‏داد.اين حواشى بهترين وسيله براى فهم معانى قرآن و رفع بسيارى از مبهمات‏بود و علاوه بر ذكر سبب نزول در حواشى،تاويلاتى نيز وجود داشت.اين تاويلات‏برداشت‏هاى كلى و جامع از موارد خاص آيات بود كه در فهم آيه‏ها بسيار مؤثر بود.

امير مؤمنان عليه السلام خود مى‏فرمايد:«و لقد جئتهم بالكتاب مشتملا على التنزيل و التاويل‏» (5) و نيز مى‏فرمايد:«آيه‏اى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل نشده،مگر آن كه بر من خوانده واملا فرمود و من آن را با خط خود نوشتم.و نيز تفسير و تاويل،ناسخ و منسوخ ومحكم و متشابه هر آيه را به من آموخت و مرا دعا فرمود تا خداوند فهم و حفظ به‏من مرحمت فرمايد.از آن روز تا كنون هيچ آيه‏اى را فراموش نكرده و هيچ دانش وشناختى را كه به من آموخته و نوشته‏ام،از دست نداده‏ام‏» (6) .بنابر اين اگر پس ازرحلت پيامبر صلى الله عليه و آله از اين مصحف كه مشتمل بر نكات و شرح و تفسير و تبيين آيات‏بود استفاده مى‏شد،امروزه بيش‏ترين مشكلات فهم قرآن مرتفع مى‏گرديد (7) .

سرانجام مصحف على عليه السلام سليم بن قيس هلالى(متوفاى 90)كه از اصحاب خاص امير مؤمنان بود،ازسلمان فارسى(رضوان الله عليه)روايت مى‏كند:موقعى كه على عليه السلام بى‏مهرى مردم رانسبت‏به خود احساس كرد،در خانه نشست و از خانه بيرون نيامد تا آن كه قرآن راكاملا جمع آورى كرد.پيش از جمع آورى حضرت،قرآن روى پاره‏هاى كاغذ وتخته‏هاى نازك شده و ورق‏ها نوشته شده و به صورت پراكنده بود.على عليه السلام پس ازاتمام،طبق روايت‏يعقوبى آن را بار شترى كرده به مسجد آورد.در حالى كه مردم‏پيرامون ابو بكر گرد آمده بودند،به آنان گفت:«بعد از مرگ پيامبر صلى الله عليه و آله تا كنون به‏جمع آورى قرآن مشغول بودم و در اين پارچه آن را فراهم كرده،تمام آن چه بر پيامبرنازل شده است جمع آورده‏ام. نبوده است آيه‏اى مگر آن كه پيامبر،خود بر من‏خوانده و تفسير و تاويل آن را به من آموخته است.مبادا فردا بگوييد:از آن غافل‏بوده‏ايم‏».آن گاه يكى از سران گروه به پا خاست و با ديدن آن چه على عليه السلام در آن‏نوشته‏ها فراهم كرده بود،بدو گفت:به آن چه آورده‏اى نيازى نيست و آن چه نزد ماهست ما را كفايت مى‏كند.على عليه السلام گفت:«ديگر هرگز آن را نخواهيد ديد».آن گاه‏داخل خانه خود شد و كسى آن را پس از آن نديد (8) .

در دوران عثمان،كه ميان طرف داران مصاحف صحابه اختلاف شديد رخ داد،طلحة بن عبيد الله به مولى امير مؤمنان عليه السلام عرض كرد:به ياد دارى آن روزى را كه‏مصحف خود را بر مردم عرضه داشتى و نپذيرفتند،چه مى‏شود امروز آن را ارائه‏دهى تا شايد رفع اختلاف گردد؟حضرت از جواب دادن سرباز زد.طلحه سؤال‏خود را تكرار كرد.حضرت فرمود:«عمدا از جواب سرباز زدم‏».آن گاه به طلحه‏گفت:«آيا اين قرآن كه امروزه در دست مردم است،تمامى آن قرآن است‏يا آن كه غيراز قرآن نيز داخل آن شده است؟»طلحه گفت:البته تمامى آن قرآن است.حضرت‏فرمود:«اكنون كه چنين است، چنان چه به آن اخذ كنيد و عمل نماييد،به رستگارى‏رسيده‏ايد».طلحه گفت:اگر چنين است،پس ما را بس است و ديگر چيزى نگفت (9) .

حضرت با اين جواب خواستند تا علاوه بر حفظ وحدت،صلابت و استوارى قرآن‏محفوظ بماند.

پى‏نوشتها:

1.بقره 2:281.

2.الفهرست،ص 48-47.

3.طبقات ابن سعد،ج 2،ص 101.الاستيعاب در حاشيه الاصابة،ج 2،ص 253.الاتقان،ج 1،ص 57.

4.ابن جزي الكلبي،التسهيل لعلوم التنزيل،ج 1،ص 4 و نيز رجوع كنيد به:التمهيد،ج 1.ص 288 و 296-292.

5.محمد جواد بلاغى،آلاء الرحمان،ج 1،ص 257.

6.تفسير برهان،ج 1،ص 16،شماره 14.

7.براى اطلاع بيش‏تر در زمينه نظم و ترتيب مصحف على عليه السلام رجوع كنيد به:تاريخ يعقوبى،ج 2،ص 113.

8.السقيفة،ص 82.

9.همان; ص 124.

علوم قرآنى صفحه 119

محمد هادى معرفت

 

پنج شنبه 23 دی 1389  8:15 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها