ساقی رسالت
( در مدح پیامبر اکرم(ص))
*
به میان عشقبازان تو چه عاشقی خدا را !
که ندای یا محمّد(ص) ز خداست آشنا را
نسزد به جز تو اَلحق، به کسی چنین رسالت
که به مهرِ ختم گشتی سرِ خَیل انییا را
نه کلاسِ علم رفتی، نه قلم به دست بودی
همه نانوشته خواندی کلمات با صفا را
تو جهانِ معجزی خود به عنایت الهی
نتوان نوشت مدحت چو کلامِ وحی یارا
عطشم چو میگساران، کرم از تو باد ساقی!
بده باز جامِ باقی چشَم آن خُمِ وَلا را
وَ سلامی عن فؤادی بک کلّ یوم ، اَلحق
یتقدَّم الوفاک حسناً الی السّکارا
و حیاتک الیُواسی معاً الصبوح روحی
لک أن یکون زاکی من عذاب وَ الفرارا
همه شب به وصل موعود هله چشم انتظارم
که شراب صبحگاهی دهی از کرم دادا را
شعر: دادا بیلوردی – 1371 هجری شمسی