تاريخ و محل تولد
امام موسي کاظم(ع) در روستاي ابواء (محلي بين مکه و مدينه)، در روز يکشنبه، هفتم ماه صفر سال 128 هجري قمري پا به عرصه وجود گذاشته و پدر بزرگوار ايشان، حضرت امام صادق(ع) از تولد وي بسيار خوشحال شدند و به مبارکي قدوم آن حضرت سه روز از مردم پذيرايي نمودند.
والدين آن بزرگوار
پدر عظيمالشأن امام موسي کاظم(ع)، حضرت امام صادق(ع) و مادر بزرگوار ايشان، حميده از اهالي آندلس (اسپانياي فعلي) است. حميده از بانوان باتقوا و آگاه به معارف اهل بيت به شمار ميرود. امام صادق(ع) در تعريف و تحليل از او ميفرمايند: «حميده همچون طلاي ناب، از ناخالصيها پاک است.»
دانش ديني و کرامت مادر بزرگوار آن حضرت(ع)
حميده، مادر امام موسي کاظم(ع) به گونهاي به احکام و مسائل شرعي و ديني آگاه بود که امام صادق(ع) از زنهايي که مسائل شرعي داشتند، ميخواستند به حميده مراجعه کنند و پاسخِ سؤالات خود را از آن بزرگوار بپرسند. همچنين امام باقر(ع) در تجليل از اين بانوي مکرم اسلام فرموده است «حميده، در دنيا پسنديده و در آخرت ستايش شده است.»
القاب شريف امام(ع)
امام موسي کاظم(ع) با خويشتن داري خشم خود را براي رضاي خدا، مينشاندند، لذا (فرو برنده خشم) معروف بودند. آن حضرت به تناسب صفات پسنديده ديگري که داشتهاند، داراي القابي چون صابر، صالح و امين نيز بودهاند.
چهره امام(ع)
امام موسي کاظم(ع)، چهرهاي گندمگون و سبزه داشته و داراي محاسني انبوه و مشکي بودهاند و اکثر اوقات چهره ايشان نوراني و درخشان بوده است.
شهادت امام(ع)
هارون الرشيد، به دنبال سعايت بسيار از امام موسي کاظم(ع) و بيم از ايشان نسبت به خلافت و نيز توجه مردم به حضرت و پرداخت حقوق مالي خود به ايشان، بارها حضرت را تبعيد و زنداني کرد تا سرانجام از بيم به خطر افتادن خلافت خود، دستور قتل آن حضرت را، به «سِندي بن شاهک» داد و او نيز آن حضرت را در زندان بغداد با خرماي مسموم در تاريخ 25 رجب سال 183 هجري قمري به شهادت رساند. آن حضرت را در مدفن بنيهاشم در جمعه باب التين، به خاک سپردند.
اخلاق و رفتار و کرامت امام(ع)
امام موسي کاظم(ع)، ضمن برخورداري از کمال فضل و دانش و معنويت، داراي شخصيتي متين، شجاع و بخشنده بودهاند، به طوري که سخاوت ايشان، زبانزد خاص و عام بوده است. آن حضرت به صله ارحام و ديد و بازديد از خويشان اهتمام جدي داشتهاند و با معاشرين و اطرافيانش بسيار خوش اخلاق و خوشرفتار و نزد مردم از احترام و کرامت و حرمت فوقالعاده برخوردار بودهاند.
عبادت، زهد و پارسايي و دلجويي امام(ع)
امام موسي کاظم(ع) را از عابدترين و پارساترين مردمان زمان خود، دانستهاند آن حضرت تَهَجّد و نمازهاي شبانهاش به قدري طولاني ميشد که به نماز صبح متصل ميگرديد. امام(ع) از خشيت خداوندي بسيار ميگريست به گونهاي که محاسن شريفش خيس ميشد. آن حضرت شبانه به دلجويي فقرا و تهيدستان ميپرداخت. به صورت ناشناس به آنان کمک مالي ميکرد و پول، آرد و خرما در اختيار آنان ميگذاشت به نحوي که آنان نميدانستند اين کمکها از جانب چه کسي در اختيارشان قرار ميگيرد.
بردباري و تحمل مخالف
در تاريخ آمده است: مردي امام موسي کاظم(ع) را ميآزرد و به امام علي ابن ابيطالب(ع) توهين ميکرد. عدهاي از ياران حضرت، اجازه خواستند تا آن فرد را بکشند. امام(ع) به شدت با تصميم آنها مخالفت کرد و خود با رويي گشاده به سراغ آن مرد رفت و به گفت و گوي دوستانه با او پرداخت و به وي کمک مالي کرد. آن شخص از رفتار خود و برخورد کريمانه امام در شگفت ماند و از کرده خود اظهار پشيماني کرد. امام را بوسيد و به جرگه دوستان آن حضرت(ع) پيوست. امام(ع) پس از اين واقعه به ياران خود فرمود: حال به نظر شما، کدام روش بهتر بود؟ کشتن وي، يا رفتار صميمانه با او.
برادر و کمک به تهيدستان
روزي امام موسي کاظم(ع) در اطراف شهر به مرد فقير، ژندهپوش و زشت منظري برخورد، نزديک رفت و سلام کرد و با وي ساعتي به گفت و گو پرداخت و به او فرمود: حاضر است نيازش را برآورد. اطرافيان به حضرت گفتند: اي فرزند رسول خدا(ص)! چرا با چنين اشخاصي به گفت و گو مينشيني و در صدد رفع نياز آنها بر ميآيي، در حالي که آنها در خور آن نيستند و هيچگاه نميتوانند کمک متقابلي به شما بکنند. امام(ع) فرمود: او همنوع ما، همشهري، و هم کيش ما است و چه بسا روزي ما نيازمند او شويم و پاسخ نياز خود را از او بخواهيم.
پيشبيني امام(ع)
علي بن يقطين از شيعيان و دوستان اهل بيت(ع) و نيز وزير هارون الرشيد بود. روزي هارون لباسي فاخر و مقداري پول به وي بخشيد. او نيز آن لباس را براي امام موسي کاظم(ع) فرستاد. ولي حضرت آن را پس فرستاد و به علي بن يقطين نوشت که لباسها را نزد خود نگه دارد. مدتي گذشت، هارون خبر ارسال لباس مخصوص را به امام موسي بن جعفر(ع) شنيد. بدنبال آن، به علي بن يقطين دستور داد که آنها را نزد او آورد. علي بن يقطين لباسها را در اختيار خليفه گذاشت. هارون نيز بلافاصله دستور داد فردي که اين خبر را به او داده بود و علي بن يقطين را متهم به شيعهگري کرده بود، هزار تازيانه بزنند و او همانجا به هلاکت رسيد.
ظلمستيزي امام(ع)
صفوان بن مهران از شيعيان متقي و دوستدار ائمه اطهار(ع) است. روزي خدمت امام موسي کاظم(ع) آمد. حضرت خطاب به وي فرمود: کارهاي تو پسنديده است، جز يکي، آن هم کرايه دادن شترانت به هارون الرشيد است. صفوان گفت: اي فرزند رسول خدا(ص)! من آنها را صرفا براي سفر حج به او کرايه ميدهم. حضرت فرمود: در مدتي که شترانت در اختيار هارون است، آيا دوست نداري وي زنده بماند تا کرايه تو را بپردازد؟! صفوان گفت: بله، حضرت فرمود: به همين ميزان تو خواهان بقاي ظالم هستي. پس از اين جريان، صفوان تمام شترانش را فروخت. هارون که از ماجرا باخبر شد به صفوان گفت: اگر حق همنشيني با يکديگر را نداشتيم تو را ميکشتم.
توجه امام(ع) به فرودستان و مستضعفان
روزي ابراهيم جمّال، که مردي ساربان و از فرودستان بود به قصد ملاقات وزير شيعه مذهب هارون الرشيد، علي بن يقطين رفت. ولي وي ابراهيم را به حضور نپذيرفت. از قضا، همان سال علي بن يقطين، راهي سفر حج شد. در مدينه قصد تشرف به حضور امام موسي کاظم(ع) را نمود حضرت اجازه ورود به او نداد. روز بعد علي بن يقطين امام(ع) را در بيرون از خانه، ملاقات کرد. علت عدم اجازه ورود را جويا شد. امام(ع) فرمود: به علت آن که تو به ابراهيم جمال اجازه ورود ندادي. آن گاه علي بن يقطين شتابان به سراغ ابراهيم جمال رفت و رضايت او را جلب نمود و اجازه شرفيابي به حضور امام(ع) را پيدا کرد.
علاقه به والدين
اسلام بر حفظ نهاد خانواده تأکيد بسيار دارد و از مسلمانان ميخواهد از عملي که پايههاي خانواده را سست مينمايد، اجتناب کنند. اعضاي خانواده به يکديگر احترام بگذارند و فرزندان براي والدين خود حرمت و احترام مضاعف و دوچندان قائل شوند، به هم کمک کنندوهر روز بر مودّت و دوستي خود نسبت به اعضا خانواده، بويژه والدين بيفزايند. اسلام آنقدر بر صميميت و محبت به پدر ومادر تأکيد ميکند که امام موسي کاظم(ع) ميفرمايند: «نگاه فرزند به والدين از روي علاقه و دوستي عبادت است.»
قبول پوزش
انسان موجودي جايز الخطا است و در هر حال ممکن است مرتکب اشتباه و خلاف شود وبه کسي ستم کند. فرد مسلمان اگر دچار خطايي شد، بعد از اين که به اشتباه خود پي برد، بايد در صدد جبران و عذرخواهي برآيد. همچنين شخص ستمديده نيز با سعه صدر، عذر او را بپذيرد و از خطاي او چشم بپوشد تا خداوند نيز در قيامت از گناهان او درگذرد. امام موسي کاظم(ع) در وصيتي به فرزندانش ميفرمايد: «فرزندانم! اگر کسي از روي خطا به شما توهين کرد و سپس آگاه شد و عذر تقصير خواست، پوزش او را بپذيريد تا هلاک نشويد.»
در محضر خدا
يکي از عوامل و زمينههايي که موجب ميشود انسان کمتر دچار بزه و انحراف شود، حضور ناظري مؤثر و توانا است. گاه اين ناظر، عاملي بيروني و قابل مشاهده است. مانند ضابطان و مجريان قانوني و زماني، ناظر، عامل دروني است؛ مانند وجدان انسان و يا مراقبي دائمي مانند خداوند متعال. عاملان اخير، قدرت نظارت و مراقبتي به مراتب فراتر و مداومتر، از نوع نخست دارند. البته اين در صورتي است که فرد چندان از انسانيت دور نشده باشد که وجدانش را به کلي کنار گذاشته باشد و در غفلت کامل از ذکر و ياد خدا قرار گرفته باشد. امام موسي کاظم(ع) به نقل از امير مؤمنان(ع) ميفرمايند: «شما را به توجه به خدا و خشيت از او در نهان و آشکار، سفارش ميکنم.»
رفتار عادلانه و منصفانه
استقرار عدالت همواره يکي از آرمانهاي بشري بوده است. پيامبران، مصلحان و انديشمندان هميشه بر اهميت و نيز حاکميت آن در روابط فردي و مناسبات اجتماعي، تاکيد داشتهاند. تصميمات، اقدامات و رفتار عادلانه و منصفانه، موجب قوام جوامع بشري و استحکام روابط انساني ميشود و سبب جلب هر چه بيشتر اطمينان، اعتماد متقابل بين آحاد اجتماع و تقويت ارتباط مردم با افراد و دستاندرکاراني که، عهدهدار مسئوليت و مديريت نظام اجتماعي هستند، ميگردد. از اين رو، براي تأمين چنين اهدافي، بايد همواره عدل و انصاف را راهنماي رفتار فردي و اجتماعي خود قرار دهيم، چنان که امام موسي کاظم(ع) به نقل از امير مؤمنان(ع) ميفرمايند: «به شما رعايت عدل و داد را در حال خشنودي و خشم، توصيه ميکنم.»
اهميت کار و تلاش
حرکت و تلاش از ويژگيهاي موجود زنده و پويا است و زماني که موجودي در سکون، ايستايي و توقف کامل قرار گيرد، زمان مرگ وي فرا رسيده است. انسان نيز از اين قاعده مستثني نيست و هيچ گاه نبايد از کار و تلاش و فعاليت سازنده دست بر دارد، هر چند به ظاهر هيچگونه نياز شخصي به نتايج کار و کوشش خود نداشته باشد. در اينباره امام موسي کاظم(ع) به نقل از اميرمؤمنان(ع) ميفرمايد: «به شما تلاش و کسب را در حال فقر و توانگري توصيه ميکنم.»
اهميت دوستي و نگهداشت دوستان
انسان موجودي اجتماعي است و حضور در جمع، بويژه در جمعهاي همگن و همسنخ، براي او لذتبخش و نشاطآور است. از اين رو، دوستيابي و داشتن دوستاني يکرنگ و با صفا، و همدل و صميمي، براي او اهميت زيادي دارد. افراد ميکوشند هر چه بيشتر بر شمار دوستان خود بيفزايند. تا هم نياز خود به ابراز محبت به ديگران، و مورد محبت ديگران قرار گرفتن را، برآورده سازند و هم در موقع نياز تحت حمايت دوستان خويش قرار گيرند و از احساس رضايت خاطر ناشي از کمک به ديگران نيز لذت ببرند. برخورداري از چنين موهبتي، نيازمند داشتن هنر دوستيابي و مهمتر از آن، نگاه داشتن دوستانِ همدل و صميمي است که اين خود، نيازمند فداکاري و گذشت است. چنان که امام موسي کاظم(ع) به نقل از امير مؤمنان(ع) ميفرمايند: «به شما سفارش ميکنم با کسي که از شما بريده است پيوند برقرار سازيد و از کسي که به شما ستم کرده، درگذريد و به کسي که از شما دريغ داشته، ببخشيد»
نگاه عبرتآموز
پديدهها و رويدادهاي تاريخي و سرگذشت انسانها و حتي طبيعت به ظاهر بي جان، همه و همه ميتوانند سايه عبرتآموزي باشند. در صورتي که ما توجه و نگاهمان را صرفا به ظاهر اشيا و پديدهها معطوف نکنيم و اندکي عميقتر و هوشيارانهتر به آنها بنگريم، به قول سعدي؛ برگ درختي ميتواند دفتري از دانش، معرفت و آگاهي را به سويمان بگشايد؛ آري: برگ درختان سبز در نظر هوشيار، هر ورقش دفتري است معرفت کردگار
امام موسي بن جعفر(ع) به روايت از اميرمؤمنان(ع) ميفرمايند: «به شما سفارش ميکنم که نگاهتان عبرتآموز باشد»
پيشرفت فزاينده
انسانهاي هدفمند، همواره در حال پيمودن راه پيشرفت و تعالياند و اگر ميزان پيشرفت دو روزشان يکسان باشد، خود را مغبون ميدانند به فرمايش امام موسي کاظم: «هر کس دو روزش يکسان باشد، زيان کرده است و آن کس که روز دومش بدتر از روز اولش باشد نفرين شده است و کسي که در خود شاهد پيشرفتي نباشد، در کاستي به سر ميبرد. و کسي که به کاستي و نقصان گرايد، براي او مرگ بهتر از زندگاني است»
درست مصرف کردن از ديدگاه امام(ع)
صرفهجويي و مصرف بهينه منابع و امکانات، مورد توجه جدّي کارشناسان و متخصصان اقتصادي است. شايد عدهاي تصور کنند که توصيه به استفاده بهينه، در دنياي پيشرفته کنوني و به سبب افزايش جمعيت و کمبود منابع مطرح شده است. در حالي که اسلام در صدها سال قبل، به درست مصرف کردن و اجتناب از زيادهروي در بهرهگيري از امکانات و دوري از مصرف بيرويه اهتمام داشته است و بيتوجهي به آن را موجب از دست دادن نعمتهاي خداداي و توجّه به آن را، سبب ماندگاري آنها ميداند. امام موسي کاظم(ع) در اين زمينه ميفرمايند: «هر کس ميانهروي پيشه کند و قناعت ورزد، از نعمت بهره ميبرد، آن که اسراف کند، نعمت از کفش بيرون ميرود.
توازن ميان دين و دنيا
افراط و تفريط همواره بشر را به بيراهه ميکشاند و او را از جاده تعادل و صراط مستقيم انساني و الهي خارج ميکند. يکي از مصاديق توازن، تعادل بين زندگي دنيا و آخرت است امام موسي کاظم(ع) در اين باره ميفرمايند: «از ما نيست کسي که دنيايش را براي دينش کنار گذارد، يا دينش را براي دنيايش از دست بدهد.»
بخشش و کمک به ديگران
گردآوري مال و تلاش بي وقفه براي دسترسي به امکانات بيشتر، هر چند از طرق مشروع، قانوني و آبرومندي کسب شده باشد، اگر در جهت برتريطلبي، فخرفروشي و تحقير ديگران به کار رود، ناپسند به شمار ميآيد. ولي اگر اين کوششها در جهت تأمين منافع اجتماعي و تدارک پيشرفت، رشد و توسعه ملي قرار گيرند و محرومان و نيازمندان نيز از آن بهره ببرند، زمينه رشد و کمال معنوي را فراهم ساخته، لذتِ دنيوي و اجر و ثواب اخروي را به همراه ميآورد.
امام کاظم(ع) در تجليل از اين افراد ميفرمايند: «سخاوتمندِ خوشخو، در پناه خداست، و خدا تا او را به بهشت نبرد، رها نکند. خداوند پيامبري بر نيانگيخت، جز آن که سخي بود، و پدرم تا پايان عمر، هميشه مرا به سخاوت و خوشخويي سفارش ميکرد.
بردباري
انسان در زندگي همواره با ناملايمات روبهروست. آنچه در اين ميان مهم است نوع تلقي و نحوه برخوردِ فرد با مشکل است. اگر شخص در مواجهه با چنين اموري بردباري پيشه کند و انديشه خود را به کار اندازد و به بررسي علل پيدايش و راه حلهاي کاهش و يا غلبه بر آن بپردازد، چه بسا بتواند آن مشکل را حل کند. اما اگر در چنين موقعيتهايي بيقراري و بيتابي فرد را فرا گيرد، نميتواند به درستي بينديشد و راههاي حل اصولي مشکل را بيابد. امام موسي کاظم(ع) در اين باره ميفرمايند: «مصيبت براي شخص بردبار يکي است و براي فرد بيقرار و بي تاب دو تا.»
کسالت و تنبلي
کسالت و تنبلي، از آفات بزرگ پيشرفت است. مردمان و جوامعي که رنجِ کار و تلاش را به جان نخرند، هيچ گاه طمع شيرين کاميابي را نخواهند چشيد. افراد کسل و تنبل، نه بهرهاي از دنيا دارند، نه از آخرت.
امام موسي کاظم(ع) در اين زمينه ميفرمايند: «مبادا بيحوصله و تنبل شوي که بهره دنياو آخرت را از دست خواهي داد»
ارزش عقل و خردورزي
اسلام دين تعقل و خردورزي است و به انديشه ارزش و اهميت بسياري دهد و آن را مايه خوشبختي در دنيا و سعادت و رستگاري در آخرت، ميشمارد؛ همان سان که براي پيامبران نيز چنين رسالتي قائل است و آن دو، يعني عقل و انبيا را، دو حجّت و راهنماي هم سنگ به حساب ميآورد و يکي را حجت و راهنماي ظاهري، و ديگري را دليل و راهنماي دروني ميخوانند. امام کا ظم(ع) در اين باره ميفرمايند: «خداوند براي مردم دو حجت و راهنما قرار داده است: حجتي ظاهري و حجتي دروني. حجّت و راهنماي ظاهري، پيامبران و اماماناند، و حجت و راهنماي دروني، عقل است».
اهميت و اثرات نرمخويي
خوشخويي، ملايمت و سازگاري موجب جذب دوستانِ بيشتر و کسب اعتماد افزونتر ميشود. مردمان نرمخو، در زندگي فردي و اجتماعي احساس رضايت بيشتري ميکنند و با جلب حمايت و کمک ديگران، ميزان موفقيت خود افزايش ميدهند.
ملاطفت و نرمخويي براي والدين و مربيان که قصد تحت تأثير قرار دادن فرزندان و شاگردان خويش را دارند، اهميت دوچندان دارد. در اسلام با تعابير مختلفي، مردم به خوشخويي و ملاطفت فرا خوانده ميشوند. چنان که امام موسي کاظم(ع) ميفرمايند: «کاملترين افراد از نظر ايمان، بهترين آنان از نظر اخلاق هستند» و نيز ميفرمايند: «نرمش و ملايمت داشته باش که ملايمت ميمون و مبارک است و کج خلقي تأسف بار و نامبارک. نرمش، خوش خويي و نيکوکاري خانهها را آباد ميکند و بر روزي انسان ميافزايد.»
احسان به همنوع
در قاموس انساني، کمک به ديگران بدون توجه به اينکه او کيست و اعتقادش چيست، پسنديده و مورد تأکيد است. اسلام نيز، که منطبق با فطرت بشري است، به کمک همنوع توصيه ميکند. امام موسي کاظم(ع) خطاب به هشام ميفرمايند: «اي هشام! خداوند ميفرمايد آيا پاداش نيکي و احسان جز نيکي و احسان است؟ و اين پاسخ در مورد مؤمن و کافر، خوب و بدصادق است.
حضرت در ادامه ميفرمايند کسي که مورد احسان و نيکي واقع شد بايد به احسان کننده پاسخي بهتر و بالاتر بدهد»
فروتني
خود بزرگبيني و کبرورزي گذشته از آن که بيماري و اختلال رواني است، نشان از حقارت و پستي دروني نيز دارد.
فرد متکبر بزرگي خود را در کوچکي مردم جست و جو ميکند و بر حقانيت واقعي خويش سرپوش ميگذارد. امام موسي کاظم(ع) در اين باره خطاب به هشام ميفرمايند: «تو را از تکبر و گردن فرازي بر حذر ميدارم، زيرا آن کس که در قلبش ذرهاي کبر باشد، به بهشت داخل نميشود»
همنشيني و معاشرت
همنشيني، از عوامل مؤثر در انديشه و کردار است. اگر فرد داراي دوستان و معاشران انديشمند، متدين، عاقل، امين و صالح باشد، با گذشت زمان تحت تأثير عامل مجاورت و يادگيري از طريق مشاهده رفتار، خود را با رفتار و منش دوستان و همراهان منطبق ميسازد و از اينرو در اسلام تأکيد شده که مراقب باشيد با چه کساني دمخور و مأنوس ميشويد. امام موسي کاظم(ع) در اين باره ميفرمايند: «از ميان مردم، فقط با کساني دوست شويد و انس گيريد، که عاقل و امين باشند»
پرهيز از آزمندي
زيادهطلبي و آزمندي، از جمله عوامل مهم عدم احساس رضايت از زندگي است. آزمندان همواره در حسرت داشتههاي ديگران خود را حقير ميشمارند و چشم طمع به اندوختههاي آنان دارند. آنها در تلاشي بي وقفه و بي هدف، سرانجام طعم تلخ نااميدي و شکست را ميچشند، و با تأسفي وصفناپذير انباشتههاي خود بر جاي ميگذراند و با حسرت، چشم از جهان فرو ميبندند. امام موسي کاظم(ع) براي رهايي انسان از چنين وضعيتي خطاب به هشام ميفرمايند: «اي هشام! از طمع بپرهيز، و از آنچه در دست مردم است نااميد شو. و طمعت را از مردم قطع کن که آزمندي کليد ذلت است، عقل را ميدزد، مردانگي را ميبرد، و آبرويت را به خطر مياندازد»
نویسنده : محمد شريفينيا - گلبرگ، شماره 7