پاسخ به:مشاعره بهـــــاری
یازده از مه شعبان دل ما مسرور است شیعهاش هلهله کن دست زنان آمده است
آمده اکبرِ اولادِ علیْ نامِ حسین بر عموهای خودش روح و روان آمده است
اسماعیل تقوایی
تو به دامن علی می پروری لیلا
یا مگر مادر پیغمبری لیلا
ای یم عصمت گوهر آوردی
مرحبا لیلا پسر آوردی
سازگار
در سرزمين عشق تو سامان عالمى
جان حسين فاطمه جانان عالمى
ارباب زاده اى و همه نوكر توييم
تو سرور تمام جوانان عالمى
یک روح در دو جسم به معنای واقعی این واقعیّت است نه خواب و خیالها
اومـده اومـده اومـده تا بشه موذن خدا
قد قامت الصلا آی عاشقا کرببلا قبله دلهاست
تا پرده های خیمه را ماه جوان وا می کنی
هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می کنی
با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می کنی
از او چه می خواهی؟چرا این پا و آن پا می کنی؟
يقـيناً اوجِ پيـغمـبر شنـاسی مـقــامِ عـالیِ حيدرشناسی ست
مسير معرفـت اندوزی ای دوست شروعش از علی اكبرشناسی ست
محمّد قاسمی
تو آمدی و روشنی روز و شب شدی از جنس نور بودی و زهرا نسب شدی در قامتت اگرچه قيامت ظهور داشت الگوی بندگی و وقار و ادب شدی
والشمــس رويـش, واللــيــــل مـــويـش
گلـــها هــمه مســــت, از رنگ و بويـش
شد قیامت بس که سیمای تو را محشر کشید
گوییا الله و اکبر گو،علی اکبر کشید
دشمن هم از کف داده دل بر منطق شیرین تو قرآن و عترت تا ابد رمز بقای دین تو
وقت رزمش "یا علی"
از دهان باز شمشیر دو سر بر خاسته
از تماشایش ملک
با نوای "ها علی،کیف بشر"برخاسته
ولایت به من داری و پیش مولا کجا نوکری صاحب اختیار است؟
بیا وُ مرا نوکر خیمهات کن صفای گل از همنشینی خار است
مظاهر کثیرینژاد