پاسخ به:مشاعره بهـــــاری
سالی دگر گذشت اما ندیدیم روی ماهت سالی دگر رفت اما نشنیدیم صدای گوش نوازت
تا روز محشر پرچمت بالاست عباس
مدیون کام خشک تو دریاست عباس
گرچه به ظاهر مادرت ام البنین است
اما به باطن مادرت زهراست عباس
دستی که در مقابل تو می شود دراز
بی دست علقمه ز کرم می کند پرش
شباهتی است میان تو و پدر آقا
که یک دم از دو دم ذوالفقار کراری
بدون بودن تو این جهان کسی کم داشت
تو آمدی که به معنا رسد علمداری
ید والای حسین و گل دردانه ی او
مرتضی سیرت و احمد نظری آمده است
تو آمدی که به اذن خدا کرم بکنی
بشر رها شود از بند هر گرفتاری
تو آمدی که بشر از شما بیاموزد
برادری و ادب ورزی و وفاداری
یک رکن عاشورا اگر نام حسین است نام تو هم یک رکن عاشوراست عباس بر ارمنیها هم کراماتت رسیده لطف و کریمی تو یک دنیاست عباس
تاواجبی وجود دارد برای تبلیغ سراغ مستحبات نروید
وتا واجب فراموش شده ای هست سراغ واجبات بورس نروید
امربه معروف و نهی از منکر اینقدر مهم و ظریفه که گاهی دو امام دست در دست هم میدن تا وضوی پیرمردی را اصلاح کنند
ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند
که ماه روی زمین پانهاده انگاری
اینکه پشتِ سرش روانه شده است آیهی «وان یکاد» زهرا بود نه فقط دل زِ کربلا برده با شکوهش دل از خدا برده
همه اهل حرم از بودن تو دلگرمند هیبت حیدری ات دلخوشیه طفلان است
تو حَجّی صلاتی زکاتی جهادی تو ممدوح بـا نامِ زین العبادی
يا اميرالمومنين نازم به احساست
گشته عالم زنده از بوى گل ياست
بوسه زن بر دست و بازوى عباست
تو در کنـج ویرانهها هـم بهشتی تو در زیــر زنجیرهـا هـم امیری
يا على! اين كيست مى آيد شتابان سوى تو؟
با قدى رعنا و بازويى چنان بازوى تو؟
او كه مى آيد تو احساس جوانى مى كنى
باز ياد رزم و شور پهلوانى مى كنى